نیایش نیمه شب
فارسی 2908 نمایش |روح خضوع و حالت نیایش در انسان، رمز شعور و نشانه ی آگاهی او از وجود قدرت بزرگ و علم بی پایان در صفحه هستی، و تعلق ذاتش به آن مقام بزرگ است احساس وابستگی به وجود برتر، انسانها را به ابراز خشوع وا می دارد و سرانجام خشوع در قالب «عبادت» تجلی می کند ولی نیایشگران گروه واحدی نیستند که آنها را گروههای مختلفی تشکیل می دهد.
گروهی برای رفع نیاز و جلب سود و یا بیم از عذاب، به این احساس «لبیک» می گویند، درحالی که گروه دیگری که از معرفت بیشتری برخوردارند، به خاطر درک کمال مطلق و مهری که به خدا می ورزند، به پرستش او می پردازند، البته اختلاف در انگیزه ها تأثیری روی اصل قد است عمل نمی گذارد، بلکه همگان در پرتو اصل «و لکل درجات مما عملوا و ما ربک بغافل عما یعملون؛ و براى هر یک [از بندگان] براى آنچه انجام داده اند [نزد خدا] رتبه هایى است، و پروردگار تو از آنچه مى کنند غافل نیست.» (انعام/ 132) در پیشگاه خدا مأجور و مثاب و دارای پاداش بزرگ می باشند. این آیه این حقیقت را تاکید مى کند که تمام مقامها و "درجات" و "درکات" زائیده اعمال خود آدمى است و نه چیز دیگر.
در حدیثی امام صادق (ع) نیایشگران را به سه گروه تقسیم می کند و در این مورد سخن بس جالبی دارند که اینک یادآور می شویم: «قوم عبدوا الله خوفا فتلک عبادة العبید، وقوم عبدوا الله تبارک وتعالی طلب الثواب فتلک عبادة الأجراء، و قوم عبدوا الله حبا له فتلک عبادة الأحرار و هی أفضل العبادة؛ گروهی بسان بردگان از ترس به نیایش می پردازند و گروه دیگر مانند مزد گیران به انگیزه پاداش، او را عبادت می کنند در حالی که گروه سوم، روی مهری که به او می ورزند به نیایش بر می خیزند، و نیایش این گروه بهترین پرستشها است.»
کلمه ی «حبا له» رمز شعور عمیق و آگاهی ژرف از عظمت مربوب و کمال گسترده است و از این جهت، در انسان، عشق و علاقه ی عظیمی به کانون کمال می آفریند و در نتیجه از روی اخلاص و مهر، بدون چشمداشت پاداش، یا بیم از کیفر به عبادت برمی خیزد، و در خضوع و خشوع خود، لذت می برد، لذتی که دیگر «لذتها» را به دست فراموشی می سپارد.
قرآن و نیایش پیامبر گرامی (ص)
عبادتهای نیمه شب اولیای الهی که همراه با اشک شوق و سوز دل است، معلوم شناخت عظیمی است که از خدا دارند، نتیجه ی شوق و عشق به کمال است که در دل خود احساس می نمایند و سرانجام عبادت با لذت شهود معبود، در کامشان شیرین شده و خواب لذیذ و بالش ناز، و فراش گرم به دست فراموشی سپرده می شود و ساعاتی به راز و نیاز با او می پردازند تا آنجا که رسول گرامی برخی از اوقات گاهی دو سوم شب را، به عبادت برگزار می کرد بنابراین چه بهتر با نیایش او آشنا شویم:
1- خدا در قرآن در سوره ی اسراء به پیامبر دستور «تهجد» می دهد که همان عبادت در نیمه شب است چنانکه می فرماید: «و من اللیل فتهجد به نافلة لک عسی أن یبعثک ربک مقاما محمودا؛ برخی از شب را برخیز! با قرآن و یا نماز به عبادت بپرداز، و این یک برنامه ی اضافی است، شاید خدا تو را به مقام شایسته ای برگزیند.» (اسراء/ 79)
2- خداوند درسوره ی مزمل به بیان کم و کیف عبادت در دل شب می پردازد، وقت آن را شب، و مقدار آن را، بین دو سوم الی یک سوم شب اعلام می دارد و فلسفه ی قیام و تهجد در شب را امری می داند که در پیشبرد اهداف او کاملا مؤثر است.
ما در اینجا آیات را یک جا می آوریم تا روابط منطقی آیات کاملا روشن گردد: «یأیها المزمل* قم الیل إلا قلیلا* نصفه أو انقص منه قلیلا* أو زد علیه و رتل القرءان ترتیلا* إنا سنلقى علیک قولا ثقیلا* إن ناشئة الیل هى أشد وطا و أقوم قیلا* إن لک فى النهار سبحا طویلا* و اذکر اسم ربک و تبتل إلیه تبتیلا؛ ای جامه به خود پیچیده، شب را جز اندکی برپا خیز، نیمی از شب یا اندکی از آن کم کن یا بر آن بیفزا، قرآن را با ترتیل (با تأنی و آرام) بخوان، به همین زودی گفتار گران بر تو القاء می کنیم ساعات و اوقات شب، مایه ی تأثیر عمیق و استواری گفتار است. برای تو در روز، رفت و آمد طولانی است. نام پروردگار خود را به یادآر و به او توجه نما.» (مزمل/ 1- 8)
بیایید در مضامین این آیات کمی دقت کنیم! خدا در آغاز رسالت پیامبر و آغاز نزول وحی (که شأن نزول آیات حاکی از آن است) به پیامبرش دستور «عبادت در دل شب» را می دهد و او را از نظر کمیت، میان دو سوم و یا نصف و یا یک سوم شب، مخیر می سازد، تا بر حسب شرایط و امکانات به یکی از سه صورت، به نیایش خدا بپردازد و این قسمت با جمله های «قم اللیل إلا قلیلا* نصفه أو انقص منه قلیلا* أو زد علیه» بیان شده است. قیام در دل شب، نباید با نمازگزاران پایان پذیرد، بلکه باید با تلاوت قرآن آن هم به صورت «ترتیل» که در آن به الفاظ و معانی کاملا توجه می شود، همراه گردد، اگر بنده ی حق با گزاردن نماز با خدا سخن می گوید و ارتباط برقرار می کند، خدا هم از طریق قرآن که سخن او است با بنده ی خود سخن می گوید و در نتیجه ارتباط بر قرار می گردد و این مطلب با جمله ی «ورتل القرآن ترتیلا» بیان شده است. در آیه ی بعد، به راز این تکلیف (عبادت نیمه شب) اشاره شده است و آن این که به همین زودی، باری گران و مسئولیتی خطیر که تحمل و ابلاغ رسالت است برتو القا خواهد شد و برای انجام آن لازم است به خودسازی بپردازی و ارتباط مستمر با مبدأ قدرت برقرارکنی چنانکه می فرماید: «إنا سنلقی علیک قولا ثقیلا؛ به همین زودی گفتار گران بر تو القاء می کنیم.» (مزمل/ 5)
در آیه ی بعد، علت گزینش شب را برای تهجد بیان می کند و آن این که مقدر تأثیر عبادت به آرامش محیط و فراغت قلب بستگی دارد، از این جهت، عبادت نیمه شب، از نظر تأثیر، عمیق تر، و از نظر گفتار، استوارتر است و در این شرایط، گفتار از دل برمی خیزد و با آن تطبیق می کند در حالی که روز فارغ از غوغا و سعی و تلاش و رفت و آمد نیست و با این گفتاری نه وقت کافی هست و نه فراغت قلب، چنانکه می فرماید: «إن ناشئة الیل هى أشد وطا و أقوم قیلا* إن لک فى النهار سبحا طویلا؛ قطعا برخاستن شب رنجش بيشتر و گفتار [در آن هنگام] راستين تر است [و] تو را در روز آمد و شدى دراز است.» (مزمل/ 6- 7) پدیده نیایش نیمه شب، مایه ی پابرجایی و استواری در گفتار است. انسان کامل به حکم این که موجود امکانی و از نظر قوا و نشاط و روحی محدود است به هنگام انجام وظیفه، خصوصا به وقت، مقابله با جاهلان و افراد نادان، با یک نوع کم نشاطی و افسردگی روبرو می گردد که اگر افزایش یابد مایه ی دلسردی در انجام وظیفه می شود، برای زدودن هر نوع زنگار دل، عبادت بهترین وسیله ی ارتباط با کانون قدرت و مرکز کمال است که به روح و روان، نیرو و نشاط بیشتری می بخشد.
3- در سوره ی مزمل آیاتی است که حاکی از قیام پیامبر گرامی (ص) با گروهی از مؤمنان برای عبادت در شب می باشد، چنانکه می فرماید: «إن ربک یعلم أنک تقوم أدنى من ثلثى الیل و نصفه و ثلثه و طائفة من الذین معک؛ خدای تو می داند که تو با جمعی از افرادی که با تو هستند نزدیک به دو سوم و یا نصف و یک سوم شب را به عبادت می گذرانی.» (مزمل/ 20) در حالی که خدا عبادت را شب را برای رسول گرامی (ص) «نافله» می داند ولی با این حال، حضرتش به اندازه ای به آن امر قیام کرد که قدمهای او ورم کرد و آیه ی ذیل در این مورد نازل گردید: «طه* ما أنزلنا علیک القرآن لتشقی* إلا تذکرة لمن یخشی؛ طاها. ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که به زحمت افتى. مگر پندى براى آن کس که [از خدا] مى ترسد.» (طه/ 1- 3)
منـابـع
جعفر سبحانی- منشور جاوید- جلد 7 صفحه 349
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها