نمودهاى هدایت جمعى در پیامهاى دینى

فارسی 2607 نمایش |

آیا در متن دین و متون دینى، پیامها و فرمانهایى که دلالت بر هدایت جمعى انسانها کنند، یعنى به منظور هدایت هیئت اجتماع انسانى و نه فقط افراد انسانى صادر شده باشند، وجود دارد؟ در قرآن کریم، سه گونه خطاب متفاوت، متوجه انسان شده است:

خطابهاى نوع اول:
مخاطب این گونه از خطابها و پیامهاى قرآن، طبیعت و سرشت انسانى است، مانند: «یا ایها الانسان ما غرک بربک الکریم؛ اى انسان! چه چیز تو را در برابر پروردگار کریمت مغرور ساخته است؟!» (انفطار/ 6)، «یا ایها الانسان انک کادح الى ربک؛ اى انسان! تو با تلاش و رنج بسوى پروردگارت مى روى و او را ملاقات خواهى کرد!» (انشقاق/ 6)، «ان الانسان لیطغى؛ چنین نیست (که شما مى پندارید) به یقین انسان طغیان مى کند» (علق/ 6). خطاب و پیام این آیات و امثال آنها، متوجه طبیعت انسانى انسان است و در آنها به عام ترین و عمیق ترین ابعاد درونى انسان پرداخته شده است.

خطابهاى نوع دوم:
این گونه از خطابها و پیامها، متوجه عموم افراد انسان است به صورت عام استغراقى، یعنى روى خطاب با یک یک افراد است و هر فرد انسانى مى تواند خود را مخاطب این خطابها بداند. از این گونه اند آیاتى مانند: «یا ایها الناس کلوا مما فى الارض حلالا طیبا؛ اى مردم! از آنچه در زمین است، حلال و پاکیزه بخورید! و از گامهاى شیطان، پیروى نکنید! چه اینکه او، دشمن آشکار شماست» (بقره/ 168) و «یا ایها الناس اتقوا ربکم الذی خلقکم؛ اى مردم! از (مخالفت) پروردگارتان بپرهیزید!» (نساء/ 1) و «یا ایها الناس قد جاءکم برهان من ربکم؛ اى مردم! شما را از پروردگارتان برهانى آمده، و نورى روشنگر به سوى شما نازل کرده ایم» (نساء/ 174). در امثال این آیات، همه افراد انسان به عنوان موجودات متکثر خارجى مخاطب هستند.

خطابهاى نوع سوم:
در این گونه خطابها، نه طبیعت و سرشت انسانى انسان، مخاطب است و نه عموم افراد؛ این خطابها، با هر دو گونه خطابهاى پیشین، متفاوت است. در خطابهاى نوع سوم، هیات اجتماع مؤمنان، یعنى همان جامعه دینى، مخاطب قرار گرفته است. مثلا در آیه «و السارق و السارقة فاقطعوا ایدیهما جزاء بما کسبا نکالا من الله؛ دست مرد و زن دزد را به سزاى کارى که کرده اند، به عنوان یک مجازات الهى قطع کنید» (مائده/ 38)، بدیهى است که خطاب «فاقطعوا» متوجه طبیعت و سرشت انسانها نیست؛ از طرف دیگر متوجه عموم افراد مردم هم نیست و آیه، یک یک افراد را مکلف نکرده است که دست دزد را قطع کنند. هیچ فردى حق ندارد با استناد به این آیه برخیزد و دست سارق را قطع کند، بلکه مخاطب آیه، هیات اجتماع مؤمنان یا همان جامعه دینى است و جامعه از طریق نظام و نهاد قضایى خود به این تکلیف عمل مى کند.

مثال دیگر، در آیه «و کذلک جعلناکم امة وسطا لتکونوا شهداء على الناس؛ و بدین سان شما را امتى میانه قرار دادیم تا بر مردم [جهان] گواه باشید و پیامبر بر شما گواه باشد» (بقره/ 143) مخاطب کیست؟ آیه مى خواهد چه کسانى را به عنوان امت وسط قرار دهد تا شاهد و نمونه براى تمام انسانها باشند؟ ممکن نیست خطاب، متوجه عموم مسلمانان باشد، زیرا مسلما عموم مسلمانان شرایط لازم براى شاهد بودن را ندارند تا به عنوان شاهد بر همه مردم «شهداء على الناس» قرار داده شوند. در اینجا نیز باید گفت مخاطب آیه، هیات اجتماع مسلمانان است و پیام آیه این است که: مى خواهیم جامعه شما را به عنوان جامعه اى معیار و نمونه و گواه (امت وسط) قرار دهیم، تا سرمشق باشد براى انسانها در زندگى اجتماعى شان. آنچه ماهیت این جامعه معیار یا امت وسط را از دیگر جوامع انسانى متمایز مى کند، نوع روابط و نظام اجتماعى آن است، نه صفات و خصوصیات فردى افراد. بنابراین، اگر نوع روابط اجتماعى مطابق با معیارهاى دین باشد، جامعه معیار و امت وسط تحقق پیدا خواهد کرد و حتى وجود افرادى در آن جامعه که شرایط و صلاحیت شاهد بودن را ندارند، معیار بودن و شاهد بودن آن جامعه را نقض نخواهد کرد.

مثال دیگر: در آیه «یا ایها الذین آمنوا کونوا قوامین بالقسط شهداء لله؛ اى کسانى که ایمان آورده اید! برپا کنندگان عدل و داد باشید و براى خدا گواهى دهید» (نساء/ 135) باز هم، مخاطب هیات اجتماع مؤمنان و جامعه دینى است، زیرا قسط  به معناى عدالت اجتماعى، موضوعى است مربوط به عرصه هاى کلان سیاست و اقتصاد که فقط در جامعه و در چارچوب نهادهاى اجتماعى، امکان عملى شدن آن وجود دارد. بر این اساس، عموم افراد، اگر هم بخواهند به صورت انفرادى، قسط را بر پاى دارند، از عهده آن بر نمى آیند مگر از طریق نهادهاى سیاسى و اقتصادى مبتنى بر قسط. خطابهاى نوع سوم که آنها را خطابهاى اجتماعى مى نامیم و فراوان در قرآن کریم و متون روایى به کار رفته اند، نمودها و نمونه هاى روشنى از مفهوم هدایت جمعى هستند که به قصد هدایت جامعه و نه فقط افراد، بیان شده اند. وجود این گونه خطابهاى اجتماعى در متن دین، خود دلیل دیگرى است بر اینکه دین، براى پیروان خود، هیات اجتماع یا جامعه ویژه اى را در نظر گرفته است. اینکه دین، هیات اجتماع مؤمنان (جامعه) را، مخاطب و مجرى برخى از پیامهایش قرار مى دهد، خود مستلزم آن است که چنان جامعه اى با روابط و نظام اجتماعى ویژه اى متناسب با اجراى آن پیامها، وجود خارجى داشته باشد؛ و گرنه آن پیامها و خطابها بدون مخاطب مى مانند و این آشکارا لغو است. از این رو، نتیجه گرفته مى شود که: پیامهاى دین خطاب به هیات اجتماع مؤمنان (پیامهاى هدایت جمعى)، عملا به منزله اقدام یا دعوت به تاسیس جامعه دینى است.

منـابـع

سيد مرتضى تقوى- مقاله سخنى در مفهوم جامعه دينى

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد