هدف قانون و مراجع قانون در نظام سیاسی اسلامی

فارسی 4153 نمایش |

هدف قانون در نظام سیاسی اسلامی عبارت است از:
حمایت از دین مبین اسلام
حمایت از حق زندگی
حمایت از حقوق خانواده
حمایت از عقل
حمایت از حق ملکیت

حمایت از دین مبین اسلام:
اولین مسئولیت یک دولت اسلامی پاسداری از دین اسلام و تطبیق شریعت بطور موزون، عادلانه و نظر به مقتضیات و ایجابات زمان است چناچه ابن عباس (رض) گفته است: «القرآن، یفسر الزمان». دین اسلام امانت همه مردم است و اما با تطبیق قانون اسلام دولت و حکومت عدالت عمومی را تامین می كند.

حق زندگی:
هیچ کس نمی تواند به هیچ عنوانی یک فرد را از حق زندگی محروم کند جز به اساس دستور شریعت که آن عبارت است از قصاص، حکم ارتداد و زنای محسنه که شرایط خاص خود را دارد تا حکم جاری شود. در سوره مائده آیه 32 میخوانیم که: «أَنَّهُ مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا؛ اگر کسی شخصی را که مرتکب قتل نشده باشد و در روی زمین فساد انگیزی نکرده باشد بکشد گویا همه مردم را کشته است».

حق خانواده:
زیر بنای جامعه اسلامی خانواده اسلامی است. حقوق خانواده ها، حرمت مقام شان، مصئونیت شان در جامعه و تدارک اصولی اقتصادی برای نفقه آورنده از مسئولیت های دولت اسلامی است. خانواده باید در آرامش تام بسر برد تا جامعه اسلامی از نگاه اخلاقی، علمی و اجتماعی به معراج رسد. این خانواده است که طفل سالم تقدیم اجتماع می كند. خانواده محور اساسی علمی، معنوی، اخلاقی و مدنی یک جامعه اسلامی است.

حمایت از عقل:
عقل و تفکر و تعقل و فکر آزاد داشتن از نعمت های خداوند است که به بنده اش ارزانی کرده و در قرآن بر حقش بارها مردم را به تفکر و تعقل حکم کرده است. یک جامعه ار نگاه علمی و معنوی وقتی به حد کمال میرسد تا افراد آن آزادانه بتوانند بالای مسایل تحقیق و مطالعه کنند و مردم را ازین طریق به خداپرستی، صلح و امنیت و راه علم و معرفت سوق دهند. فکر و عقل آدمی نه در اختیار دولت است و نه حکومت. دولت و حکومت اسلامی حق ندارد که تفکر آزادانه اسلامی را به نام اسلام تحت قید و قیود سازد. بر عکس این یکی از وظایف عمده حکومت اسلامی است تا از آزادی عقل حمایت کند و بگزارد تا مردم در مسایل تبادل افکار کنند و نظریات شان را بنویسند. اگر یک نویسنده با اقامه دلایل شرعی حتی علمای کرام گذشته را رد می كند گناه نیست. اسلام با قوت علم در جهان گسترش یافت و باعث به میان آوردن رنساس در اروپا گردید. و اما امروز متاسفانه دین در انحصار دولت هایی که خود از نظام اسلام به دور هستند قرار گرفته و مردم در اثر اختناق فکری از دین گریزان هستند و به غرب پناه می برند و زندگی غرب را بر یک کشور اسلامی ترجیح میدهند زیرا چیزی را که اسلام به بشریت یعنی آزادی فکری را به ارمغان آورد دیگر در جهان اسلام وجود ندارد. و این بر ماست تا به روش های اصیل اسلام بر گردیم و خویشتن را ازین اختناق فکری و اسارت فکری نجات بخشیم.

حق ملکیت:
انسان موجودی است مولد و باید ثمره کار و زحمت خود را بچشد. هیچ کس حق ندارد تا ثمره کار شخص دیگر را به نفع خود بهره برداری کند. حق ملکیت چه مادی باشد چه فکری و معنوی باشد از حقوق افراد جامعه است و کسی حق تصاحب به آن را ندارد. همه معادن و منابع طبیعی مال همه ملت است و همه ملت باید از آن مستفید شوند و برای سعادت مردم باید بهره برداری شود. در غیر آن در داخل چوکات قانون حمایت حقوق ملکیت مردم از وظایف عمده یک دولت اسلامی است. ازین رو امنیت عامه که ملکیت را حمایت می کند از ایجابات اولی یک دولت اسلامی به شمار میرود.
 

چهار مرجع قانون در اسلام:

چهار مرجع قانون در اسلام که همه قوانین دیگر از آن استخراج میشود عبارت از قرآن، سنت، اجماع امت و قیاس است.

قرآن:
اولین مرجع قانون در اسلام قرآن مجید میباشد. قرآن راهنمای عمومی برای جامعه بشری از نگاه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است. هر قانون که وضع میشود نباید مخالف قرآن قرار گیرد در غیر آن مردود است. قرآن کتاب است که برای هر عصر نازل شده است و همه امور انسانی نظر به ایجابات زمان میتواند از آن استنباط شود. اساسأ قانون اساسی نظام اسلامی قرآن پاک است.

سنت:
دومین مرجع قانون در اسلام سنت رسول اکرم (ص) میباشد. برای استفاده ازین مرجع باید دقت نمود و از احادیث که سه خصوصیت را دارا باشد استفاده کرد:
الف: متن حدیث با نص قرآن پاک همنوائی داشته باشد
ب: مغایر شخصیت انسان ساز و عادل پیامبر نباشد.
ج: عدالت تام را بین افراد جامعه مد نظر گیرد. حدیث صحیح و درست هیچگاه بین افراد جامعه تبعیض نمی کند با اینکه عدالت یک امر نسبی است و از یک جامعه تا جامعه و یک فقره تا فقره دیگر فرق می كند.
سه نکته فوق در استخراج قانون فوق العاده مهم است زیرا بعد از رحلت پیامبر اسلام یک عده احادیث ظهور کرد که یا راوی آن ضعیف است و یا در اصل جعلی است و یا به شخصیت والای پیشوای اسلام مطابقت نمی داشته باشد.

اجماع:
زمانی که موضوعات فقهی روشن نمی باشد و علما در آن مورد اختلاف نظر میداشته باشند، در این حالت است که از اجماع کار گرفته میشود. یعنی فقهای برازنده و پرهیزگار جمع می شوند و راه حلی به مسأله پیدا میکنند. خاطر نشان باید ساخت که اجماع هم نمی تواند از نص قرآن و سنت دور باشد و یا مخالف آن قرار گیرد. اهمیت اجماع که علما در یک مورد بحث و مداقه میکنند ثبوت محکم است بر اینکه دین اسلام تیئوکراسی نیست و این مردم است که به استناد مرجع قانون بالای موضوعات تصمیم می گیرند.

قیاس:
زمانی که یک عالم به یک موضوع سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بر میخورد که در مورد آن در قرآن و سنت تذکری نرفته است، از قیاس کار میگرد تا کار مردم را حل نماید. همچنان در این مقطع زمانی و فقهی است که عالم از اجتهاد کار میگیرد تا جامعه در بن بست قرار نگیرد. در بین علمای کرام اسلام اعم از اهل تسنن و هم از اهل تشیع، امام ابوحنیفه از ناحیه قیاس مدبرترین شخص بود و از رای آزاد کار می گرفت. قیاس در فقه اسلامی ثبوت محکم دیگری است بر اینکه اسلام تئوکراسی نیست و علما در امور رای آزاد دارند.

منـابـع

دکتر محمدفرید یونس- مجله فقه اسلامی شماره 29- مقاله دین و سیاست

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد