تاثیر ارسطو بر فرانسیسان دانشگاه آکسفورد در قرن سیزدهم
فارسی 8039 نمایش |اگر در دانشگاه پاریس منطق و فلسفه مشائی طرفداران بسیار داشت، در دانشگاه آکسفورد فلسفه افلاطونی در تفسیر نوافلاطونی اوگوستینوس گسترش یافت و در کنار آن آراء فیلسوفان مسلمان نیز مورد استفاده ی بسیار قرار گرفت. بر این جهت گیری فلسفی باید توجه به طبیعت شناسی و ریاضیات را نیز اضافه کرد. البته همان طور که قبلا ملاحظه شد از قرون پیش نیز انگلیسی ها به علوم توجه خاصی نشان می دادند. این امر را از عصر کارولنژیان در آثار الکوئینوس و دیگر انگلیسی ها می توان مشاهده کرد. در قرون یازدهم و دوازدهم میلادی نیز چند تن از آنان به ترجمه ی متون علمی از زبان عربی و چند متن از زبان یونانی دست زدند.
• نقش دانشگاه آکسفورد در پایه ریزی علم تجربی غرب
در قرن سیزدهم میلادی دانشگاه آکسفورد به عنوان مرکز علمی انگلستان ویژگی خاصی داشت. این دانشگاه در پایه ریزی آنچه علم تجربی خوانده می شود مهمترین نقش را در غرب داشت و روحیه ی تجربه گرایی انگلیسی در آنجا، بخصوص نزد متفکری همچون راجر بیکن، که واضع اصطلاح علم تجربی (experimentalis scientis) است، بوضوح مشاهده می شود. توجه آکسفوردیان به متون علمی به حدی بود که متون طبیعت شناسی ای که در دانشگاه پاریس تدریس و مطالعه ی آن ممنوع بود، در آکسفورد تدریس می شد. یوهانس بلوندوس (Iohannes blundus) (م 1248) در تفسیر متون طبیعی ممنوعه در پاریس، بخصوص طبیعیات ارسطو، در دانشگاه آکسفورد در کنار متفکران بزرگ مسیحی، به ابن سینا و غزالی نیز با علاقه فراوان بسیار ارجاع می داد. در این دانشگاه فلسفه های دیگر بخصوص فلسفه هایی که اجازه ی تفحص در عالم طبیعت را می دادند تدریس می شد؛ همچنین روحیه انتقاد علمی در آنجا به طور مشخص برتر از سایر مراکز علمی اروپا بود، برای مثال فلسفه مشائی، بخصوص جزم گرایی آن، مورد انتقاد قرار می گرفت.
• جریان های فکری قرن سیزدهم و مکتب ارسطو
جریان های مختلف تفکر در قرن سیزدهم را می توان بر طبق دیدگاه های متنوعی که درباره ی مکتب ارسطو اختیار گردید تقسیم بندی کرد. بی تردید این طرز مواجهه با موضوع، مستوفا و بسنده نیست، ولی شرح جریان های مختلف تفکر در پرتو دیدگاه های متنوع اختیار شده درباره ی مکتب ارسطو لااقل این حسن را دارد که ما را قادر می سازد تا تصویری قابل فهم از تحول و بالندگی فلسفه در آن دوران و کشاکش هایی که برخاست ترسیم کنیم. متفکران آن سنتی که عموما آن را سنت آوگوستینی می خوانند دیدگاهی محتاطانه درباره ی ارسطو داشتند. به طور قطع، ایشان از فلسفه ی ارسطو به درجات مختلف بهره می بردند؛ ولی در کار بهره گیری از ارسطو تا آن جا پیش نرفتند که توماس قدیس پیش رفت. از جمله مهمترین این فلاسفۀ اگوستینی که به فرقۀ فرانسیسی تعلق داشتند، میتوان به بوناونتوره، راجر بیکن و رابرت گروستست نام برد.
منـابـع
فردریک کاپلستون- دیباچه ای بر فلسفه قرون وسطی- ترجمه مسعود علیا- ققنوس 1383
محمد ایلخانی- تاریخ فلسفه در قرون وسطی و رنسانس- سمت 1379
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها