آراء و افکار ابراهیم ابن داود
فارسی 8467 نمایش |در خصوص اقتباس مکتب ارسطویی (مشتمل بر نظام هایی مثل نظام فلسفی ابن سینا که در بسیاری از اصول و البته با حک و اصلاحات عمیق، از نظریه مشایی محض نشأت گرفته است) بین شرق اسلامی از یک سو و اسپانیای اسلامی و مغرب از سوی دیگر، فترت زمانی قابل ملاحظه ای وجود دارد.
ابن داود
ابراهیم ابن داود (متوفای نیمه دوم قرن دوازدهم) که اولین فیلسوف ارسطوگرای اسپانیا محسوب می شود، بیش تر پیرو ابن سینا بود. بر اساس فرضی که بعید به نظر نمی رسد او ممکن است برخی آثار ابن سینا را به لاتین ترجمه کرده و یا به ترجمه آن کمک کرده باشد؛ زیرا ابن داود تحت لوای حکومتی مسیحی در تولدو -که در قرن دوازدهم مرکزی بود برای مترجمان- زندگی می کرد. رساله های تاریخی او که به زبان عبری نوشته شده است، تمایل او را برای آشنا کردن هم مذهبانش با سنت تاریخی جهان لاتین که در آن زمان، برای بیش تر آنان بیگانه بود، آشکار می سازد؛ اما اثر فلسفی او کتاب دین برین (Seferha – Emunah – Ramah) که در 1161 به عربی نوشته شد، تأثیر اندکی -اگر نگوئیم هیچ- از مسیحیت را نشان می دهد.
نظریه صدور
نظریه صدور که در کتاب دین برین مطرح شد به شیوه ابن سینا به توصیف صدور ده عقل مجرد می پردازد که اولین آنها از خداوند صادر شده است. این عقل، عقل دوم را به وجود آورده و همین طور تا آخر. ابن داود به شیوه ای نسبتا صریح، دیدگاه ابن سینا در مورد طریق صدور عقل دوم را مورد سؤال قرار می دهد؛ پیروی او به هیچ معنا دنباله روی کامل نبود.
علم النفس و فلسفه عملی
علم النفس ابن داود نیز -به نحوی مشخص تر- برگرفته از ابن سینا بود. در استدلالی که به برهانی بینجامد دال بر این که قوه عاقله مادی نیست سعی بر این است که ماهیت نفس را از واقعیت خودآگاهی بی واسطه، نتیجه بگیرد. ابن داود می خواست تا همانند ابن سینا علم النفس را بر نظریه ای در باب آگاهی بنیاد نهد. ابن داود درباره فلسفه عملی، یعنی اخلاقیات و نظریه سیاسی، عقیده داشت همه آن چه را که ارسطو در این حوزه تحقیق، یافته است می توان به شیوه ای کامل تر در تورات یافت.
علم خداوند
کتاب دین برین به گفته نویسنده اش، در پاسخ به سؤالی درباره جبر و اختیار نوشته شده است. آشکارا این مسئله با مسئله علم خداوند پیوندی تنگاتنگ دارد. بر اساس نظر ابن داود حوادث این جهان، بخشی به دلیل ضرورت، از پیش حتمیت یافته اند و بخشی، ممکن هستند. تا آن جا که ممکن هستند، وقوع و یا لاوقوع آنها ممکن است وابسته به اعمال انسان باشد. خداوند به حوادث ضروری و به ممکنات به عنوان ممکن علم دارد. در خصوص حوادث ممکن، خداوند هیچ علم قطعی از این که آیا آنها در آینده، اتفاق خواهند افتاد، ندارد. ابن داود غالبا بر توافقی که در دیدگاه او بین فلسفه و سنت دینی وجود دارد، اشاره می کند. آن گونه که او متذکر می شود مقصود او از کتاب دین برین نه یافتن خوانندگانی است که در ساده اندیشی خویش به آن چه از سنت دینی می دانند قانع اند و نه کسانی که از فلسفه، شناختی کامل دارند. این کتاب فقط برای یک گروه از خوانندگان در نظر گرفته شده است؛ یعنی کسانی که از سویی با سنت دینی آشنایی دارند و از سویی دیگر با برخورداری از برخی اصول فلسفه، متحیر هستند. این کتاب برای آن سنخ افرادی است که ابن میمون دلالة الحائرین خود را برای آنها نوشت.
منـابـع
نینیان اسمارت و وینگ زای چان و شلوموپینز- سه سنت فلسفی: گزارشی از فلسفه های هندی، چینی و یهودی- ترجمه ابوالفضل محمودی- صفحه 233-231
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها