نمونه هایی از انکار و استهزاء نسبت به دین در قرآن
فارسی 2580 نمایش |الف. نمونه هایى از انکار
قرآن کریم درباره ى فرعونیان و چگونگى برخورد آنها با آیات و معجزات یقین آور حضرت موسى (ع) مى فرماید: «و جحدوا بها واستیقنتها انفسهم ظلما و علوا؛ آنها از راه ستم و برترى جویى، معجزات مبصر و روشنگر موسى را انکار کردند؛ حال آن که در عمق جان خویش بدانها یقین داشتند» (نمل/ 14). برخى دیگر یعنى مشرکان عصر بعثت پیامبر گرامى (ص) در برخورد لجوجانه و معاندانه خود با آیات کریمه و شریفه ى قرآنى چنین گفتند: «اللهم ان کان هذا هوالحق من عندک فامطر علینا حجارة من السماء او ائتنا بعذاب الیم؛ خدایا اگر این، حق از جانب تو باشد، بر ما از آسمان سنگهایى بباران یا ما را گرفتار عذابى دردناک کن» (انفال/ 32). به راستى عناد و لجاج با انسان چه مى کند! او حاضر است در زیر رگبار سنگهاى آسمانى یا به شکنجه ى دردناک بمیرد، ولى در برابر حقیقت، سر تسلیم فرو نیاورد.
روایتى از حضرت صادق (ع) نقل شده است که: پس از آن که پیامبر اکرم (ص) امیر مؤمنان (ع) را در غدیر خم به خلافت نصب کرد و فرمود: «من کنت مولاه فعلی مولاه؛ هرکس که من مولاى اویم، على مولاى اوست» و خبر آن در بلاد منتشر شد، نعمان بن حارث زهرى نزد حضرت آمد و گفت: ما را فرمان دادى که به یگانگى خدا و رسالت تو شهادت دهیم و جهاد و حج و روزه و نماز و زکات به جاى آوریم و ما پذیرفتیم. آن گاه به اینها هم راضى نشدى، تا این جوان را به خلافت نصب کردى و گفتى: «من کنت مولاه فعلی مولاه »؛ آیا این کار، از جانب توست یا از جانب خدا؟ فرمود: «لا، والله الذی لا اله الا هو، ان هذا من الله؛ نه، به خدایى که جز او خدایى نیست که این، از جانب خداست» نعمان بازگشت و گفت: «اللهم ان کان هذا هوالحق من عندک فامطر علینا حجارة من السماء». خداوند او را هدف سنگى قرار داد و هلاکش کرد. آن گاه این آیه را نازل فرمود: «سال سائل بعذاب واقع؛ پرسنده اى از عذاب واقع شونده اى پرسيد». (المعارج/ 1) (تفسیر نور الثقلین، ج 5 صفحه 411).
ب. نمونه هایى از استهزاء
هم منافقان، دین و اهل دین را استهزاء مى کردند و هم مشرکان. قرآن کریم درباره ى منافقان مى فرماید: «و اذا لقوا الذین آمنوا قالوا آمنا و اذا خلوا الى شیاطینهم قالوا انا معکم انما نحن مستهزؤن؛ هنگامى که مؤمنان را دیدار مى کردند، مى گفتند: ایمان آورده ایم و هنگامى که (در محافل دوستانه) با دوستان شیطان صفتشان مى نشستند، مى گفتند: ما با شماییم. جز این نیست که ما آنها را استهزاء مى کنیم» (بقره/ 14). و صد البته، همان طورى که خداوند کیفر معاند را داد، کیفر استهزاء کننده را هم مى دهد. چنان که مى فرماید: «الله یستهزى بهم و یمدهم فی طغیانهم یعمهون؛ خداوند آنها را استهزاء مى کند وآنها را وا مى گذارد تا در سرکشى خود حیران بمانند» (بقره/ 15) و اما درباره ى مشرکان مى فرماید: «فاصدع بما تؤمر و اعرض عن المشرکین* انا کفیناک المستهزئین؛ آنچه بدان مامور شده اى را آشکار کن و از مشرکان روى بگردان* ما تو را از شر استهزاء کنندگان کفایت مى کنیم» (حجر/ 94-95). اصولا نه تنها دین جاودانه ى اسلام و آورنده آن، بلکه همه ادیان آسمانى و آورندگان آنها گرفتار استهزاء بوده اند: «و ما یاتیهم من رسول الا کانوا به یستهزؤن؛ هیچ پیامبرى به سوى هیچ یک از اقوام نیامد، جز این که او را استهزاء مى کردند» (حجر/ 12). در حقیقت، حربه هاى استهزاء و عناد، دو حربه اى هستند که هر کدام در مقطعهاى مختلف به کار مى رفته اند: دشمنان تا وقتى که از سوى پیامبران خدا خطرى جدى احساس نمى کردند، به شیوه ى استهزاء روى مى آوردند؛ اما همین که احساس خطر جدى مى کردند، به انکار و عناد و تاکتیکهاى دیگر متوسل مى شدند. در حقیقت، استهزاء، مرتبه اى ضعیف از عناد و لجاج و انکار است و اگر احساس خطر نمى کردند، به انکار و عناد روى نمى آوردند.
منـابـع
عبد علی بن جمعه حویزی- تفسير نور الثقلين- ج 5 صفحه 411
دكتر احمد بهشتى- مقاله اثبات حقانيت دين
سید محمدحسین طباطبائی- تفسیر الميزان- ج 15 صفحه 103
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها