احکام مذهبی و اصول اخلاقى اجتماعی دین مانی

فارسی 5873 نمایش |

اصول اخلاقى و اجتماعی دین مانی

حکمت عملی مانوی مبتنی بر قواعدی چند بود مخصوصا قاعده "هفت مهر" که چهار مهر مربوط به امور معنوی و اعتقادی و سه مهر مربوط به به عمل و کردار اشخاص بود. مانویان، تحت تاثیر آیین زردشت، سه اصل اخلاقى را رعایت مى کردند و آن ها را سه مهر مى نامیدند:
1- مهر دهان (پرهیز از گفتار زشت یا احتراز از ادای سخن کفر آمیز و ناپاک)
2- مهر دست (پرهیز از کردار زشت یا اجتناب از عمل یا پیشه ای که برای انوار زیان آور)
3- مهر دل (پرهیز از پندار زشت یا پرهیز از شهوات و آرزوهای پلید)
از آموزه های دین مانی این بود که: «مانویون از خوردن گوشت حیوانات و آزار رساندن به ذرات نور منع می شدند. شراب را نیز حرام می پنداشتند. هر ماه هفت روز روزه می گرفتند و در 24 ساعت 4 دفعه نماز می خوانند و در نماز 12 مرتبه به سجده می افتادند. صدقه دادن واجب بود اما مانویه از دادن آب و نان به کفار خودداری می کردند زیرا ذرات نور در آب و نان وجود دارد و موجب پلید شدن این ذرات می شود اما از دادن پول و لباس دریغ نمی کردند. مانویان از هر گونه آزار و اذیت مردم و حیوانات پرهیز می کردند. یک مانوی نمی توانست غذای بیش از نیاز یکسال داشته باشد. باید بدون زن و هر گونه تعلقی برای نشر پاکی! به اقطار دنیا سفر کند ولی عامه مومنان یعنی نیوشگان از این قواعد سخت معاف بودند و می توانستند که به مشاغل عادی خود ادامه دهند، گوشت بخورند اما نباید که حیوان را به دست خود بی جان کرده باشد! می توانستند زن بگیرند و به زندگی ساده ای بدون دلبستگی به دنیا ادامه دهند. اما تکان دهنده ترین نکات در آموزه های مانی این بود که؛ بر طبقه نیوشگان فرض است که نذر کنند غذای گزیدگان را فراهم آورند و به آنان تقدیم کنند.»

طبقات در جامعه مانوی

بزرگترین پارادوکس در اندیشه و آیین مانی، این است که مانی که خود را رهایی بخش توده های ستمدیده از سلطۀ اشراف می دانست، جامعۀ مورد نظر خود را بر پنج طبقۀ تازه نهاده بود: «طبقه نخست 12 رسول، طبقه دوم 72 اسقف، طبقه سوم 360 تن شیوخ، طبقه چهارم برگزیدگان و طبقه پنجم سمانون یا نیوشگان که عده افراد آن محدود نبود و در حقیقت کلیه مومنان و کسانی که طاقت اجرای تعالیم دشوار طبقه برگزیدگان را نداشتند در این صف وارد می شدند.»
می بینیم نظامی اجتماعی نیز که مانی در پی برپا کردن آن بوده، استوار بر طبقات است؛ یعنی هم مانی و هم دشمنان او به نظام طبقاتی باور داشته اند، با این تفاوت که نظام طبقاتی ساسانی بر ثروت و استعدادهای ذاتی و دانش افراد استوار بوده است، ولی مانی می خواسته «قدرت تحمل مصائب» را معیار جداسازی طبقات از یکدیگر قرار دهد. بنابر این مانویان جامعه را به پنج طبقه دینى تقسیم مى کردند:
1- فریستگان یا فریشتگان که دوازده تن بودند و جانشینان مانى شمرده مى شدند.
2- ایسپاساگان یا اسقفان که هفتاد و دو تن بودند.
3- مهیشتگان یا کشیشان که سیصد و شصت نفر بودند.
4- ویزیدگان یا برگزیدگان که شمارشان بسیار بود و دین مانى را تبلیغ می کردند.
5- نغوشاکان یا نیوشندگان (سماعون) که عامه پیروان مانى بودند و شمارشان از همه بیشتر بود.
بین طبقات مختلف قواعد و اصول حکمت عملی در بعضی موارد تفاوت وجود داشت.

پیروان مانی دو دسته اند:
1- برگزیدگان: مردم بسیار نیکوکار بودند که ازدواج نمی کرده و گوشت نمی خوردند و فقط از ماهی استفاده می کردند.
2- شنوندگان: که زندگی معمولی داشتند و ازدواج می کردند و از جمله وظایف آنان پرهیز از دروغگویی و مال پرستی بود.
پیروان مانى گیاهخوار بودند و طبقات اول تا چهارم حق ازدواج و مال اندوزى نداشتند. مانی مانند زرتشت، نیکی و بدی را در مقابل هم قرار می دهد و می گوید نیکی و نور و روح در یک سوی جهان و بدی و تاریکی و جسم در سمت دیگر هستند. روح در زندان جسم به سر می برد و باید از طریق تعالیم معنوی مانی آن را آزاد ساخت. هنگامی که ارواح پاک شدند و جای طبیعی خود را در آسمان نور به دست آوردند، انقلاب عمومی به وجود می آید. مانی معتقد است خدا و روان هر دو یکی هستند. زمانی که انسان خلق شد، خداوند بخشی از وجود خود را با وی به زمین فرستاد که در نتیجه پلیدی ها به اسارت در آمد. روزی خواهد رسید که این بخش از نور را خدا به سوی خود می خواند و انسان به مرحله اتحاد رسیده و رها خواهد شد. از دید مانی انسان موظف است بخش روشنایی و جو را که در کالبد تن اسیر است تا می تواند آزاد کند یعنی از گسترش جهان مادی و پلیدی و زشتیهای آن جلوگیری کند.
در تحلیلی انسان شناسانه می توان گفت: مانی برای نفوذ در میان اقوام گوناگون یک نوع رهیافت emic و نگاه از درون داشته به آن معنا که از باورهای خود قوم استفاده کرده تا بتواند عقاید خود را میان آن ها نشر و ترویج کند. مثلا در ایران برای هم بهتر پیروان ایرانی اش نام بعضی ایزدان مزدیسنی را عاریت کرده بود و در سلسله اساطیر خویش سرگذشت پهلوانان داستان های ایران مثل فریدون را وارد کرده بود.
عقاید نصاری هم تاثیری عمیق در آیین مانی کرده بود به نحوی که نخستین تثلیث مانویه (پدر عظمت- انسان اول- مادر زندگانی) برگرفته از تثلیث مسیحیت است. و بسیاری از تعالیم اخلاقی مانوی اقتباس از دیانت مسیح است. حتی عده ای معتقدند مانی عقیده تناسخ را از هندیان خاصه بوداییان گرفته است. مانی با وجود اینکه دین یهود را بی اساس و یهودیان را گمراه محض می داند داستان آفرینش عالم و آدم را با مختصر تغییری از تورات نقل می کند. مسئله دیگری که در اینجا به نحو بارزی مشهود است انتقاد مانی از جامعه طبقاتی عصر ساسانی و از طرفی وجود سلسله مراتبی در جامعه مانوی که همان 5 طبقه می باشد می توان ذکر کرد.

احکام مذهبی دین مانی

مانویان مردمى با عفت و پرهیزکار بودند و به این دلیل حتى در عقاید مربوط به جهان بینى و آغاز آفرینش، سخن از وصلت و نزدیکى و آمیزش ‍ نمى رود. در نظر مانى تولید مثل چیز خوبى نبوده و وظیفه هر مانوى این بود که بخش روشنایى را که در تن هاى موجودات زنده زندانى است آزاد کند، و با تولید مثل، حادثه ناگوار روزگار آغاز پیدایش جهان آفرینش را تکرار نکند. مانویان هرگز نان را نمى شکستند، زیرا اعتقاد داشتند با این کار بخش نورى را که در درون آن نهفته است، مى آزارند. این گروه مانند درویشان و صوفیان راستین از نبرد و رزم پرهیز داشتند و احکام سرنوشت را بى مقاومت و ستیزه جوئى مى پذیرفتند. از آزار مردم و جانوران پرهیز داشتند و خوردنى براى یک روز و رخت و کاچال براى یک سال ذخیره مى کردند. در دین مانى روزه گرفتن و نماز خواندن براى خورشید و ماه و منبع نور معمول بود و نیز آدابى به شرح زیر داشت:
1- مراسم وارد ساختن مردم به دین
2- تعمید یا نام گذارى
3- اتحاد یا تقدس برادرانه غذاى مشترک
مانویان در نیمروز، یک وعده غذا مى خوردند و مرده ها را عریان به خاک مى سپردند. نوشته هاى خود را بر روى چوب حک مى کردند. در معابد عود ناب مى سوزاندند و آگاریک سرخ مى خوردند. بزرگان این گروه کلاه بنفش بر سر مى نهادند و طیلسیان بر تن داشتند، زنان مانوى سرپوش سیاه و جامه هاى سپید مى پوشیدند. زن و مرد با هم دست مى دادند و چیزى از یکدیگر نمى خواستند.
مانى مى گفت که تولید مثل باید محدود باشد، از کشتار یکدیگر باید پرهیز کرد و از کشتن جانوران اجتناب ورزید. مانى معتقد به بزرگداشت عوامل طبیعت بود؛ و اهریمن را فرمانرواى زمین مى دانست. آثار و شعائر ظاهر دین مانى ساده بود و عبارت بود از نماز و غنا (که مانویان آن را دوست داشتند و موسیقى نزد آنها جزو مثوبات بود و آن را هدیه اى از آسمان مى شمردند) و روزه و افطار برگزیدگان و نشان دادن مشت به عنوان رمز و بوسه صلح و سلام برادرانه و اقامه عید بما یعنى حضور مؤمنین در پاى تخت گاه عیسى که مانى بر آن جلوس کرده است.
مانویان در شبانه روز چهار نوبت نماز می خوانده و برای ادای نماز عملی به نام وضو داشتند و در نبود آب بر خاک تیمم می کردند. مانویان معبد خود را خانگاه مى نامیدند که همان خانقاه صوفیان دوران اسلام است. صومعه مانوى مرکب از پنج تالار بوده که یکى اختصاص به کتب و تصاویر داشته و دیگرى براى روزه و خطابه هاى مذهبى و دیگرى براى عبادت و اعتراف و دیگرى براى تعلیمات مذهبى و دیگرى براى مؤمنین (ظاهر برگزیدگان) بوده است. مانویان مشترکا در آن جا زندگى و سکنى مى کنند تا با اهتمام و شوق کامل به طریقه عالى مذهبى خود عمل کنند. آنها نباید بناهاى مخصوصى جدا جدا با مطبخ ها یا مخزن هاى جداگانه برپا کنند و باید هر روز غذاى غیر حیوانى بخورند. مانویان همچنین اعتقاد به تناسخ داشتند و اعتقادشان بر این باور استوار بود که ارواح پلید برای مکافات عمل مجددا به دنیا بزگشته تا کیفر شوند اما ارواح نیک از این امر معاف بودند.
مانى شناسان، دین مانى را با دین مندائى مرتبط مى دانند. مندائیان از ارواحى که مظهر روشنایى هستند، یارى مى طلبند و هرگز به ارواحى که مظهر تاریکى است، متوسل نمى شوند. مانویان در هر ماه نصف روز روزه مى گرفتند و در 24 ساعت چهار مرتبه نماز مى خواندند. براى نماز، وضو مى گرفتند و اگر آب نبود، با خاک تیمم مى کردند. در هر نماز، 12 مرتبه سجده مى کردند. یکشنبه و دوشنبه روز مقدس بود. صدقه دادن واجب بود. دادن آب و نان به کفار جایز نبود، زیرا موجب پلید شدن ذرات نور نهفته در آن مى شد.

تأثیر آیین مانوی بر حیات فردی و اجتماعی پیروان آن

نفوذ این آیین [مانوی] که خوردن شیر و گوشت را مکروه تلقی می کرد سبب شد که قلمرو خاقان اویغور از معیشت شبانی و دامپروری تدریجا به طور جدی به معیشت کشاورزی روی آورد. کتیبه سغدی بلاساغون که به این نکته اشارت دارد می گوید: «این سرزمین که عادات و آداب غریب و وحشی گونه داشت و از دود و خون آکنده بود به کشوری تبدیل شد که در آن مردم از بقولات تغذیه می کنند و کشوری که در آن قتل و کشتار امری رایج و معمول بود به سرزمینی مبدل شد که اقدام به خیر و نیکی در آن مورد تشویق و تقدیر واقع گشت. این تحول طرز معیشت حاصل جالبی بود که از تبدل دین و گرایش به آیین تازه در سرزمین اویغور پدید آمد.»

منـابـع

حسین توفیقی- آشنایی با ادیان بزرگ- بخش ادیان ایران باستان- مانویت

عبدالله مبلغى آبادانى- تاریخ ادیان و مذاهب جهان- جلد 1- بخش ادیان و مذاهب ایران باستان- دین مانی

مرتضی مطهری- خدمات متقابل ایران و اسلام- صدرا 1383

علی اصغر حکمت- تاریخ ادیان (تاریخ ادیان بدوی و منقرضه و حیه در جهان و در ایران از بدو تاریخ تا کنون)- تهران- ابن سینا

آرتور کریستین سن- ایران در زمان ساسانیان- ترجمه رشید یاسمی- تهران- موسسه انتشارات امیر کبیر

مهرداد بهار- ادیان آسیایی- تهران- نشر چشمه

حنیف رضا گلزار- مقاله جنبش های مانی و مزدک: ریشه ها، اندیشه ها و پیامدها- ماه نامه اطلاعات سیاسی اقتصادی- 1387- شماره 249-250 خرداد و تیر

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد