شیوه های تبلیغی ساحران بنی اسرائیل
فارسی 4954 نمایش |ساحران
یکی از گروههایی که در قرآن سرگذشت افتخارآمیزشان نقل، و از شخصیتشان تجلیل شده، ساحران فرعون اند که پس از استماع براهین توحیدی و رؤیت آیات الهی و اعجاز غیبی به دست موسی، ایمان آوردند و علی رغم همه فشارها و شکنجه ها، بر این ایمان پای فشردند. سرگذشت این گروه انقلابی و پیشتاز طی حدود پنجاه آیه از سوره های اعراف، طه، شعراء و یونس در ضمن داستان موسی نقل شده است. برخی از این آیات حاوی مدحی رسا درباره این گروه است:
«قالوا آمنا برب العالمین؛ و گفتند: به پروردگار جهانیان ایمان آوردیم.» (اعراف/ 121)
«قالوا لا ضیر إنا إلی ربنا منقلبون؛ گفتند: باکی نیست، ما روی به سوی پروردگار خود می آوریم.» (شعرا/ 50)
«إنا نطمع أن یغفر لنا ربنا خطایانا أن کنا أول المؤمنین؛ ما امیدواریم که پروردگارمان گناهانمان را بر ما ببخشاید، چرا که نخستین ایمان آورندگان بودیم.» (شعرا/ 51)
فرعون، پس از آن که موسی را به سحر متهم ساخت، با مشورت درباریان، تصمیم به گردآوری تمام ساحران بزرگ مصر گرفت و به آنان وعده ورود به دربار و جرگه مقربان را داد، اما این گروه حقجو که از هوشمندان بنی اسرائیل بوده و به سبب جایگاه ارزشمند این حرفه بدان روی آورده بودند، پس از مشاهده بی پرده آیات الهی و معجزات موسوی، ایمان خویش را به فرعون اعلام کردند و توطئه او را نقش بر آب ساختند. از سویی، ایمان این گروه برجسته و متخصص توانست نظر برخی از آحاد آن جامعه را به سوی موسی و ایمان به رسالتش جلب نماید.
ساحران بنی اسرائیل، اسوه مقاومت در برابر تهدیدهای جبهه کفر
شاید بتوان گفت برجسته ترین ویژگی ساحران فرعون که به طور قطع دارای تأثیر تبلیغی می باشد مقاومت ایشان در برابر تهدیدها و وعیدهای متعدد دستگاه ستم فرعون است. ساحران با ایمان خود اصحاب کفر را غافلگیر نموده و توان عکس العمل را از آنان گرفتند و صحنه ترتیب یافته با هدف تضعیف موسی را به مؤثرترین عرصه تبلیغی او بدل ساختند و بدین ترتیب خشم و غضب فرعونیان را برانگیختند. این بود که فرعون گفت:« پس بی شک دست های شما و پاهایتان را یکی از راست و یکی از چپ قطع می کنم و شما را بر تنه های درخت خرما به دار می آویزم، تا خوب بدانید عذاب کدام یک از ما سخت تر و پایدارتر است.» (طه/ 71) اما آنها اهمیتی نداده و به راه خویش ادامه دادند.
شیوه های تبلیغی ساحران بنی اسرائیل
1. اعلام صریح ایمان: ساحران مصر در فضای خفقان حاکم بر دربار فرعونی و در حضور عموم مردمی که جهت مشاهده رقابت ساحران و موسی گرد آمده بودند، هرچند می توانستند ایمان خویش را پنهان دارند و در فرصتی مناسب تر آن را اظهار نمایند، اما با صراحت تمام ابتدا در برابر استدلال کوبنده موسی بر سجده افتادند و سپس به زبان گفتند: «فألقی السحرة سجدا قالوا آمنا برب هرون و موسی؛ پس ساحران به سجده افتادند. گفتند: به پروردگار موسی و هارون ایمان آوردیم.» (طه/ 70)
روشن است که این اعلام صریح ایمان موجب خشم فرعونیان و تهدید جانی برای ساحران می گشت؛ اما آنان به سوی خدا باز گشته بودند: «قالوا إنا إلی ربنا منقلبون؛ گفتند: ما رو به سوی پروردگار خود می آوریم.» (اعراف/ 125)
2. مقاومت در برابر تهدیدها: هرچند اعلام صریح ایمان در برابر فرعون خود نوعی پذیرش تهدید و شکنجه های بسیار بود، اما تهدیدها و فشارهای جدی تر از آن پس آغاز گردید. «قال فرعون آمنتم به قبل أن آذن لکم إن هذا لمکر مکرتموه فی المدینة لتخرجوا منها أهلها فسوف تعلمون؛ فرعون گفت: آیا پیش از آن که به شما رخصت دهم، به او ایمان آوردید؟ قطعا این نیرنگی است که در شهر به راه انداخته اید تا مردمش را از آن بیرون کنید. پس به زودی خواهید دانست.» (اعراف/ 123)
«لأقطعن أیدیکم وأرجلکم من خلاف ثم لأصلبنکم أجمعین؛ دست ها و پاهایتان را یکی از چپ و یکی از راست خواهم برید، سپس همه شما را به دار خواهم آویخت.» (اعراف/ 124)
این دو آیه شامل تهدیدها و وعیدهایی است که فرعون در عمل به آنها سابقه روشنی داشته است: «ولتعلمن أینا أشد عذابا وأبقی؛ تا خوب بدانید عذاب کدام یک از ما سخت تر و پایدارتر است.» (طه/ 71)
اما ساحران ایمان آورده، تحت تأثیر تحول عمیقی که در درونشان ایجاد شده بود هرگز به این تهدیدها وقعی ننهادند و با دو نوع برخورد و بیان بسیار آموزنده پاسخ او را به استواری دادند؛ نخست آن که با بیانی قاطع بی باکی خود را دربرابر وعیدها و فریادهای خشمگینانه فرعون ابراز داشته و در واقع امید فرعون را به کلی قطع کردند.
«قالوا لا ضیر إنا إلی ربنا منقلبون؛ گفتند: باکی نیست، ما روی به سوی پروردگار خود می آوریم.» (شعرا/ 50)
«قالوا لن نؤثرک علی ما جاءنا من البینات والذی فطرنا فاقض ما أنت قاض إنما تقضی هذه الحیاة الدنیا؛ گفتند: ما هرگز تو را بر معجزاتی که به سوی ما آمده و بر آن کس که ما را پدید آورده است، ترجیح نخواهیم داد؛ پس هر حکمی می خواهی بکن که تنها در این زندگی دنیاست که تو حکم می رانی.» (طه/ 72)
دوم آن که با مقایسه ای منطقی و مؤثر، به رحمت و نعمت الهی که در اثر ایمان به خدا نصیبشان می شود، اشاره کردند و به همگان نشان دادند که حاضرند آن همه تهدیدها و سختی ها را به خاطر نیل به مغفرت و رحمت الهی به جان بخرند: «إنا آمنا بربنا لیغفر لنا خطایانا وما أکرهتنا علیه من السحر والله خیر وأبقی؛ ما به پروردگارمان ایمان آوردیم، تا گناهان ما و آن سحری که ما را بدان واداشتی بر ما ببخشاید، و خدا بهتر و پایدارتر است.» (طه/ 73)
در این آیه با استدلال به این که پروردگار، می تواند گناهان و جادوگری ایشان را بیامرزد، ایمان خویش را مستدل می کنند و بر این اساس در پاسخ جمله «ولتعلمن أینا أشد عذابا وأبقی» با شیوه مقایسه می گویند: «والله خیر وأبقی؛ خداوند ما الله بهتر و ماندگارتر است.» هم چنین در پاسخ های خود اظهار داشتند که تو در اوج و نهایت قدرت نیز تنها حاکم بر ما در این جهانی و اقتدار آن جهان، مطلقا از آن پروردگار ماست: «إنما تقضی هذه الحیاة الدنیا؛ تنها در این زندگی دنیاست که تو حکم می رانی.» (طه/ 72)
3. شیوه تحول آگاهانه و عمیق: ساحران بنی اسرائیل از ابتدای ورود به صحنه مقابله با موسی، با آگاهی و از روی شناخت حرکت کردند. در حقیقت، هر که به نزد پروردگارش گنهکار رود، جهنم برای اوست. در آن نه می میرد و نه زندگی می یابد. و هر که مؤمن به نزد او رود، در حالی که کارهای شایسته انجام داده باشد، برای آنان درجات والا خواهد بود. (طه/ 74- 75) با آن که فرعون آنها را برای محکوم کردن موسی به خدمت گرفته و گرد آورد، اما اینان هرگز تن به نقشه فرعونی نداده و از آن جا که با برجسته ترین فنون سحر آشنایی داشته و جزء سرسپردگان فرعون نیز نبودند، با معیار حقیقت و درستی با اعجاز موسی مواجه شدند: «فوقع الحق وبطل ما کانوا یعملون؛ پس حقيقت آشكار گرديد و كارهايى كه مى كردند باطل شد.» (اعراف/ 118) پس حقیقت آشکار گردید و کارهایی که می کردند باطل شد. و سرانجام به حقانیت منطق موسی اعتراف، و به رسالتش ایمان آوردند؛ «قالوا إنا إلی ربنا منقلبون؛ گفتند ما به سوى پروردگارمان بازخواهيم گشت.» (اعراف/ 125) این تعبیر حاکی از عمق تحولی است که در آنها به وجود آمده بود.
جلوه های آگاهی در برخوردهای ساحران
در ابتدا چون آگاهانه و بدون تأثیرپذیری نیرنگ های فرعونی، معجزه موسی را نظاره کردند بی اختیار به سجده افتادند: «فألقی السحرة سجدا قالوا آمنا برب هرون و موسی؛ پس ساحران به سجده درافتادند، گفتند: به پروردگار موسی و هارون ایمان آوردیم.» (طه/ 70) تعبیر قرآن به «ألقی السحرة» که مفهومش افکنده شدن و افتادن است، اشاره به این است که آنچنان تحت تأثیر جاذبه معجزه موسی قرار گرفتند که گویی بی اختیار بر زمین افتاده و سجده کردند.
و همچنین از روی بینشی عمیق نسبت به گناه سحر و زشتی حمایت فرعون، امید به مغفرت الهی را به دلیل ایمان یکباره خود اعلام کردند. «إنا نطمع أن یغفر لنا ربنا خطایانا أن کنا أول المؤمنین؛ ما امیدواریم که پروردگارمان گناهانمان را بر ما ببخشاید، چرا که نخستین ایمان آورندگان بودیم.» (شعرا/ 51)
نیز بر اساس تعالیم موسی شناخت درستی از نظام حسابرسی قیامت یافتند، هنگامی که در برابر فرعون چنین استدلال می کردند: «إنه من یأت ربه مجرما فإن له جهنم لا یموت فیها ولایحیی* ومن یأته مؤمنا قد عمل الصالحات فأولئک لهم الدرجات العلی* جنات عدن تجری من تحتها الأنهار خالدین فیها وذلک جزاء من تزکی؛ در حقیقت، هر که به نزد پروردگارش گنهکار رود، جهنم برای اوست. در آن نه می میرد و نه زندگی می یابد. و هر که مؤمن به نزد او رود، در حالی که کارهای شایسته انجام داده باشد، برای آنان درجات والا خواهد بود: بهشت های عدن که از زیر درختان آن جویبارها روان است. جاودانه در آن می مانند، و این است پاداش کسی که به پاکی گراید.» (طه/ 74- 76)
همچنین در پاسخ تهدیدهای فرعون، دلیل تصمیم قاطع خود را بینات و دلایل روشن موسی معرفی کردند. «قالوا لن نؤثرک علی ما جاءنا من البینات والذی فطرنا؛ گفتند: ما هرگز تو را بر معجزاتی که به سوی ما آمده و بر آن کس که ما را پدید آورده است، ترجیح نخواهیم داد.» (طه/ 72)
این همه در حالی بود که پیش از صحنه رویارویی ساحران و موسی، این گروه دغدغه های دیگری داشتند که هیچ تناسبی با اندیشه های امروزشان نداشت، هنگامی که از سوی فرعون به این میدان دعوت شدند، یکصدا به فرعون گفتند: «فلما جاء السحرة قالوا لفرعون أئن لنا لأجرا إن کنا نحن الغالبین* قال نعم وإنکم إذا لمن المقربین؛ و چون ساحران پیش فرعون آمدند، گفتند: آیا اگر ما غالب آییم واقعا برای ما مزدی خواهد بود؟ گفت: آری، و در آن صورت شما حتما از زمره مقربان خواهید شد» (شعرا/ 41- 42) بدین ترتیب آرزوهای آنها از پاداش دنیوی و تقرب دربار فرعونی به مغفرت الهی و درجات عالی بهشتی متحول گشت.
4. عدم تردید در پذیرش حق: آن گاه که ساحران از روی روحیه حقیقت جویی به درستی ندای موسی ایمان آوردند، حجم و شدت بسیار تهدیدهای فرعونی می توانست انسان های عادی را از تصمیم خویش منصرف گرداند، اما اینان ذره ای در ایمان و بینش خود تردید نکردند و تا پای جان بر آن ایستادند. جمله های مؤکد ایشان خطاب به فرعون گویای این حقیقت است: «قالوا إنا إلی ربنا منقلبون؛ گفتند: ما رو به سوی پروردگار خود می آوریم.» (اعراف/ 125)
«قالوا لا ضیر إنا إلی ربنا منقلبون؛ گفتند: باکی نیست، ما رو به سوی پروردگار خود می آوریم.» (شعرا/ 50) «قالوا لن نؤثرک علی ما جاءنا من البینات والذی فطرنا؛ گفتند: ما هرگز تو را بر معجزاتی که به سوی ما آمده و بر آن کس که ما را پدید آورده است، ترجیح نخواهیم داد.» (طه/ 72)
توکل به خدا و یاد قیامت
ساحران از همان آغاز ایمان به رسالت موسی توجهی دائم و جدی به عظمت الهی و یاد قیامت داشتند و به خوبی از این دو تکیه گاه آرامش بخش برای مقاومت در برابر فشارهای فرعون بهره می جستند، به عبارت دیگر در تحولی سریع و همه جانبه، وجودشان از توحید لبریز شده بود، طوری که کلامشان همواره حول محور توحید، رفتارشان موحدانه و آرزوهایشان نیز خداجویانه شده بود؛ به جای اتکا به فرعون خدای دروغین، از رب العالمین سخن می گفتند: «قالوا آمنا برب العالمین* رب موسی و هرون؛ گفتند: به پروردگار جهانیان ایمان آوردیم: پروردگار موسی و هارون.» (شعرا/ 47- 48)
«قالوا آمنا برب هرون و موسی؛ گفتند: به پروردگار موسی و هارون ایمان آوردیم.» (طه/ 70) و به جای تسلیم در برابر فرعونیان از صمیم جان می گفتند: «فاقض ما أنت قاض؛ پس هر حکمی می خواهی بکن.» (طه/ 72)
«قالوا إنا إلی ربنا منقلبون؛ گفتند: ما به سوی پروردگارمان باز خواهیم گشت.» (اعراف/ 125) و به جای آرزوی تقرب به آستان فرعون و نیل به پاداش مادی، آرزوی خشنودی الله را داشتند: «إنا آمنا بربنا لیغفر لنا خطایانا وما أکرهتنا علیه من السحر؛ ما به پروردگارمان ایمان آوردیم، تا گناهان ما و آن سحری که ما را بدان واداشتی برما ببخشاید.» (طه/ 73)
در برابر اعتراض بی اساس و عیبجویی فرعون، توکل و خدامداری خود را چنین ابراز می داشتند: «و ما تنقم منا إلا أن آمنا بآیات ربنا لما جاءتنا ربنا أفرغ علینا صبرا وتوفنا مسلمین؛ و تو جز برای این ما را به کیفر نمی رسانی که ما به معجزات پروردگارمان (وقتی برای ما آمد) ایمان آوردیم. پروردگارا، بر ما شکیبایی فرو ریز و ما را مسلمان بمیران.» (اعراف/ 126)
هم چنین یاد قیامت از جانب آنان در آیات 74 تا 76 سوره طه ترسیم شده است: «إنه من یأت ربه مجرما فإن له جهنم لا یموت فیها ولایحیی* ومن یأته مؤمنا قد عمل الصالحات فأولئک لهم الدرجات العلی* جنات عدن تجری من تحتها الأنهار خالدین فیها وذلک جزاء من تزکی؛ در حقیقت، هر که به نزد پروردگارش گنهکار رود، جهنم برای اوست. در آن نه می میرد و نه زندگی می یابد. و هر که مؤمن به نزد او رود، در حالی که کارهای شایسته انجام داده باشد، برای آنان درجات والا خواهد بود: بهشت های عدن که از زیر درختان آن جویبارها روان است. جاودانه در آن می مانند، و این است پاداش کسی که به پاکی گراید.»
منـابـع
ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 15 صفحه 228
مصطفى عباسى مقدم- اسوه هاى قرآنى و شیوه هاى تبلیغى آنان
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها