نشانه های فرماندهی و روش های تبلیغی طالوت از نظر قرآن
فارسی 5391 نمایش |طالوت
پس از وفات موسی (ع) «یوشع بن نون» که از نوادگان یوسف (ع) بود زمام امور بنی اسرائیل را به دست گرفت و بنی اسرائیل همراه او به سرزمینی که در آن زمان بدان وعده داده شده بودند، یعنی فلسطین وارد شدند. یوشع در فلسطین به اداره امور بنی اسرائیل پرداخت و میان آنها حکمرانی کرد تا از دنیا رفت و پس از او حاکمانی روی کار آمدند و برهه ای از زمان، بی آن که مردم از وجود پادشاه قدرتمند و صاحب شوکتی برخوردار باشند، میان آنان فرمانروایی کردند. در آن زمان بنی اسرائیل در معرض حملات ملت های مجاور خود قرار داشتند و آداب و رسوم رایج بین آنان این بود که هرگاه با دشمنان خود درگیر می شدند، تابوت سلطنتی را پیشاپیش خود قرار داده و از آن کمک می خواستند تا اراده و تصمیمشان تقویت گردد.
پس از آن، نبرد خونینی میان بنی اسرائیل با فلسطینی ها رخ داد و از آنجا که خداوند در اثر گناهان قوم بنی اسرائیل بر آنان خشمگین بود، فلسطینی ها طعم تلخ شکست را به آنها چشاندند و زنان و فرزندان آنان را به اسارت گرفتند و آنها را از شهرشان بیرون براندند و تابوت سلطنتی را از آنان باز پس گرفتند و به خانه خدای خود (داجون) بردند. بنی اسرائیل در دوران هیئت حاکمه، به بادیه نشینی پرداخته و دارای تعصب های قبیله ای بودند و این شیوه را تا سال 1040 ق.م ادامه دادند تا این که میان آنان رهبری پدیدار شد و آنها را متحد ساخت و زیر یک پرچم گرد آورد و بدین سان به عنوان نخستین پادشاه بنی اسرائیل زمام امور حکومت را به دست گرفت، وی در تاریخ یهود به نام «شائول» معروف بوده و قرآن او را «طالوت» نامیده است.
درخواست پادشاه
بنی اسرائیل پس از شکست و از دست دادن تابوت، به ذلت و خواری دچار گردیدند، بزرگان آنها نزد «سموئیل» که مقام پیامبری و قضاوت را عهده دار بود، رفته و از او خواستند که برایشان پادشاهی برگزیند تا زیر پرچم او گرد آمده و با دشمنان خویش مبارزه کنند. سموئیل به حقیقت و ماهیت قوم خود آشنا بود و از سرشت آنان آگاهی داشت و می دانست که آنان صحنه نبرد را ترک خواهند کرد، لذا از آنها پرسید: «اگر جنگی برای شما رخ دهد، شاید به مبارزه برنخیزید؟» آنها زیر بار این سخن نرفتند و گفتند: «چگونه برای باز پس گیری حقوق خویش نجنگیم، حال آن که دشمنانمان ما را از وطنمان بیرون رانده و میان ما و فرزندانمان جدایی افکنده اند!» به هر حال، آنچه را سموئیل انتظار داشت به وقوع پیوست و آن گاه که خداوند خواسته آنها را بر آورده ساخت و جنگی را برایشان به وجود آورد، جز گروهی اندک بقیه از حضور در جنگ و نبرد خودداری کردند.
طالوت کیست؟
یکی از چهره های شاخص قرآن در زمینه حکومت و فرماندهی، طالوت است، که قصه او از آیه 247 تا آیه 252 سوره بقره بیان گردیده است. وی از سوی پیامبر زمانش بنا به وحی یا الهام، به فرماندهی و سروری قوم بنی اسرائیل منصوب شد، و او را نخستین پادشاه بنی اسرائیل می دانند. طالوت مردی بلند قامت و تنومند و خوش اندام بود اعصابی محکم و نیرومند داشت از نظر قوای روحی نیز بسیار زیرک، دانشمند و با تدبیر بود بعضی علت انتخاب نام طالوت را برای وی همان طول قامت او می دانند ولی با این همه شهرتی نداشت و با پدرش در یکی از دهکده ها در ساحل رودخانه ای می زیست و چهار پایان پدر را به چرا می برد و کشاورزی می کرد. روزی بعضی از چهار پایان در بیابان گم شدند طالوت به اتفاق یکی از دوستان خود به جستجوی آنها در اطراف رودخانه به گردش در آمد این وضع تا چند روز ادامه یافت تا اینکه به نزدیک شهر "صوف" رسیدند.
دوست وی گفت «ما اکنون به سرزمین "صوف" شهر اشموئیل پیامبر رسیده ایم بیا نزد وی رویم شاید در پرتو وحی و فروغ رأی به گم شده خویش راه یابیم.» هنگامی که وارد شهر شدند با اشموئیل برخورد کردند همین که چشمان اشموئیل و طالوت به یکدیگر افتاد میان دلهای آنان آشنایی بر قرار شد. اشموئیل از همان لحظه طالوت را شناخت و دانست که این جوان همان است که از طرف خداوند برای فرماندهی جمعیت تعیین شده هنگامی که طالوت سرگذشت خود را برای اشموئیل شرح داد گفت «اما چهار پایان هم اکنون در راه دهکده رو به باغستان پدرت روانه هستند از ناحیه آنها نگران مباش ولی من تو را برای کاری بسیار بزرگتر از آن دعوت می کنم خداوند تو را مأمور نجات بنی اسرائیل ساخته است.» طالوت نخست از این پیشنهاد تعجب کرد و سپس با خوش وقتی آن را پذیرفت اشموئیل به قوم خود گفت «خداوند طالوت را به فرماندهی شما برگزیده لازم است همگی از وی پیروی نمائید و خود را برای جهاد با دشمن آماده سازید.»
بنی اسرائیل که برای فرمانده و رئیس لشکر امتیازاتی از نظر نسب و ثروت لازم می دانستند و هیچکدام را در طالوت نمی دیدند در برابر این انتصاب سخت به حیرت افتادند زیرا به عقیده آنها وی نه از خاندان لاوی بود که سابقه نبوت داشتند و نه از خاندان یوسف و یهودا که دارای سابقه حکومت بودند بلکه از خاندان "بنیامین" گمنام بود و از نظر مالی تهیدست لذا به عنوان اعتراض گفتند «او چگونه می تواند بر ما حکومت کند ما از او سزاوارتریم؟!»
اشموئیل که آنان را سخت در اشتباه می دید گفت «خداوند او را بر شما امیر قرار داده و شایستگی فرماندهی و رهبری به نیروی جسمی و قدرت روحی است که هر دو به اندازه کافی در طالوت هست و از این نظر بر شما برتری دارد.» ولی آنها نشانه ای که دلیل بر این انتخاب از ناحیه خدا باشد مطالبه کردند. اشموئیل گفت «نشانه آن این است که تابوت (صندوق عهد) که از یادگارهای مهم انبیاء بنی اسرائیل است و مایه دلگرمی و اطمینان شما در جنگها بوده در حالی که جمعی از فرشتگان آن را حمل می نمایند به سوی شما باز می گردد.» و چیزی نگذشت که صندوق عهد بر آنها ظاهر شد آنها با دیدن این نشانه فرماندهی طالوت را پذیرفتند.
واکنش بنی اسرائیل نسبت به فرماندهی طالوت
قوم بنی اسرائیل برای باز ستاندن اسیران و سرزمین های غصب شده از پیامبر زمان خود خواستند که فرماندهی برای آنان تعیین کند تا زیر لوای او بجنگند. خداوند بزرگ، طالوت را که از نسل بنیامین، فرزند یعقوب بود به فرماندهی آنان برگزید. این بار نیز مانند دیگر بارها، پیامبر آنان با اعتراض روبرو شد و سه اعتراض کردند. گفتند: او نمی تواند فرمانده ما باشد. زیرا:
1- نسل بنیامین از موهبت نبوت محروم بوده اند و باید فرمانده از اسباتی باشد که در نسل او نور نبوت قرار گرفته باشد.
2- در نسل بنیامین تا کنون کشورداری و فرماندهی نبوده است.
3- او دارای ثروت و مکنت نیست تا کاستیهای جنگ را جبران کند.
قرآن اعترافات یاد شده در فوق را چنین نقل می کند: «أنی یکون له الملک علینا و نحن أحق بالملک منه و لم یؤت سعة من المال؛ از کجا او بر ما حکومت داشته باشد، حال آن که ما برای این امر شایسته تریم و او از مال دنیا چیزی ندارد؟» (بقره/ 247) جمله نخست، یعنی: (أنی یکون له الملک) اشاره به دو اعتراض اول است و جمله ی دوم اشاره به اعتراض سوم است.
نشانه های فرماندهی طالوت از نظر قرآن
با اینکه پیامبر بنی اسرائیل تصرح کرده بود که انتخاب طالوت از طرف خدا است، اما آنها در برابر آن پیامبر اعتراض و پیمان شکنی کردند. آنها در واقع به انتخاب خداوند اعتراض کردند که ما از او سزاوارتریم زیرا دارای دو شرط لازم برای زمامداری هستیم، نسب عالی و ثروت فراوان. طالوت جوانی از یک قبیله گمنام بنی اسرائیل و از نظر مالی یک کشاورز ساده بود. گروهی گفتند: «قالوا أنی یکون له الملک علینا و نحن أحق بالملک منه و لم یؤت سعة من المال؛ چگونه او بر ما حکومت داشته باشد با اینکه ما از او شایسته تریم، و او ثروت زیادی ندارد .» (بقره/ 247)
خدا به دو اعتراض نخست آنها پاسخ داده و می فرماید: «شرط فرماندهی گزینش خداست و خدا طالوت را بر شما برگزیده است و گزینش خداوند در فرماندهی کافیست، خواه در نیاکان او چنین مقامی باشد یا نباشد.» و در پاسخ اعتراض سوم آنان می فرماید: «شرط فرماندهی لیاقت است و آن در دانش و بینش و قدرت بدنی و ظاهری خلاصه می شود و طالوت هر دو را داراست و بنی اسرائیل و دیگران بدانند خدا فرماندهی را به هر کسی خواست می دهد و خدا در کار خود در گرو تصویب انسانها نیست، هر چند تمام کارهای او عالمانه و حکیمانه است.» و به مجموع این پاسخها با این آیه اشاره می کند: «إن الله اصطفاه علیکم و زاده بسطة فی العلم و الجسم و الله یؤتی ملکه من یشاء و الله واسع علیم؛ خدا وی را بر شما برگزیده و او را در دانش و جسم فزونی داده است، و خدا فرمانروایی خویش را به هر که خواهد می دهد که خدا وسعت بخش داناست.» (بقره/ 247)
قرآن پاسخ دندان شکنی را که آن پیامبر به گمراهان بنی اسرائیل داد چنین بازگو می کند «قال إن الله اصطفاه علیکم و زاده بسطة فی العلم و الجسم؛ گفت خداوند او را بر شما برگزیده و علم و (قدرت) جسم او را وسعت بخشیده.» (بقره/ 247) اینکه می بینید خداوند او را برگزیده و زمامدار شما قرار داده به خاطر این است که از نظر هوش و فرزانگی و علم، پر مایه است و از نظر نیروی جسمانی، قوی و پر قدرت. یعنی اولا این گزینش خداوند حکیم است و ثانیا شما سخت در اشتباهید و شرایط اساسی رهبری را فراموش کرده اید، نسبت عالی و ثروت، هیچ امتیازی برای رهبری نیست چون هر دو امر اعتباری و بیرون ذاتی است، ولی علم و دانش و نیروی جسمانی دو امتیاز واقعی و درون ذاتی است که تاثیر عمیقی در مساله رهبری دارد. رهبر باید با علم و دانش خود، مصلحت جامعه ای را که در رأس آن است تشخیص دهد و با قدرت خود آن را به موقع اجرا در آورد، با علم و تدبیر خود نقشه صحیح برای پیکار با دشمن بکشد و با نیروی جسمانی آن را پیاده کند. تعبیر به "بسطة" (گسترش) اشاره به این است که وسعت وجودی انسان در پرتو علم و قدرت است، هر قدر اینها افزوده شود هستی انسان گسترده تر می شود. در اینجا گسترش علم بر گسترش نیروی جسمانی، مقدم داشته شده، زیرا شرط اول علم و آگاهی است.
ضمنا از این تعبیر استفاده می شود که امامت و رهبری، گزینش الهی است، و او است که شایستگی ها را تشخیص می دهد، اگر در فرزندان پیامبر این شایستگی را ببیند امامت را در آنجا قرار می دهد، و اگر در جای دیگر، در آنجا قرار می دهد، و این همان چیزی است که دانشمندان شیعه به آن معتقدند و از آن دفاع می کنند. سپس می افزاید: «و الله یؤتی ملکه من یشاء و الله واسع علیم؛ خداوند، ملک خود را به هر کس بخواهد می بخشد و خداوند (احسانش) وسیع و گسترده و دانا (به لیاقت و شایستگی افراد) است.» (بقره/ 247) این جمله ممکن است اشاره به شرط سومی برای رهبری باشد و آن فراهم شدن امکانات و وسائل مختلف از سوی خدا است زیرا ممکن است رهبری از نظر علم و قدرت کاملا پرمایه باشد ولی در شرائط و ظرفی قرار گیرد که هیچگونه آمادگی برای پیشرفت اهداف او نداشته باشد، مسلما چنین رهبری به پیروزی درخشانی نخواهد رسید، قرآن می گوید: خدا حکومت الهی را به هر کس بخواهد می بخشد یعنی شرائط و وسائل لازم را برای او فراهم می سازد (این سخن ممکن است دنباله کلام آن پیامبر باشد و یا از کلام خداوند در قرآن).
آیه بعد نشان می دهد که گویا بنی اسرائیل هنوز به ماموریت طالوت از سوی خداوند حتی با تصریح پیامبرشان اشموئیل، اطمینان پیدا نکرده بودند و از او خواهان نشانه و دلیل شدند، «و قال لهم نبیهم إن آیة ملکه أن یأتیکم التابوت فیه سکینة من ربکم و بقیة مما ترک آل موسی و آل هارون تحمله الملائکة إن فی ذلک لآیة لکم إن کنتم مؤمنین؛ پیامبر آنها به آنان گفت، نشانه حکومت او این است که صندوق عهد به سوی شما خواهد آمد که در آن آرامشی از سوی پروردگارتان برای شما است، همان صندوقی که یادگارهای خاندان موسی و هارون در آن است، در حالی که فرشتگان آن را حمل می کنند، در این موضوع، نشانه روشنی برای شما است، اگر ایمان داشته باشید.» (بقره/ 248)
علامت پادشاهی طالوت
بنی اسرائیل مانند همیشه به گزارش پیامبر خود اکتفا نکردند و از او درخواست کردند که باید این فرمانده نشانه ای از خدا داشته باشد. خطاب آمد که نشانه فرماندهی او بر بنی اسرائیل این است که پیش از رهسپاری به میدان نبرد، صندوقی است که در آن تورات و آنچه آل موسی و هارون به ارث گذارده و به غارت رفته بود، وجود دارد و در حالی که فرشتگان آن را حمل می کنند به فلسطین باز می گردد. توضیح اینکه در نبردی که بنی اسرائیل با عمالقه ی عرب داشتند، توراتی که خدا آن را بر موسی نازل کرده و در میان صندوقی قرار داشت به غارت رفته بود. گویا بنی اسرائیل به هنگام نبرد صندوق را همراه خود حمل می کردند. در آن صندوق علاوه بر تورات، عصای موسی و نعلین او و عمامه ی هارون نیز بود و همه ی آنها در جنگ به غارت رفته بود خدا نشانه ی صدق گفتار نبی این قرار داد که این صندوق با تمام محتویاتش از سرزمین دشمن، بدون کمک انسانی به میان بنی اسرائیل باز گردد و در حقیقت حاملان آن فرشتگان باشند؛ چنانکه می فرماید: «و قال لهم نبیهم إن ءایة ملکه أن یأتیکم التابوت فیه سکینة من ربکم و بقیة مما ترک ءال موسی و ءال هرون تحمله الملئکة إن فی ذالک لایة لکم إن کنتم مؤمنین؛ پیامبرشان به آنها گفت: نشانه امیری او این است که آن صندوق (عهد) سوی شما می آید که در آن تسکین خاطری از جانب پروردگارتان نهفته، و یادگاری از میراث خاندان موسی و هارون در آن است که فرشتگان، آن را حمل می کنند. مسلما اگر مؤمن باشید، در این (رویداد) برای شما نشانه ای است.» (بقره/ 248)
چه معجزه ای بالاتر و بزرگتر از اینکه با دیدگان خود دیدند که تابوت با محتویاتش بازگشت و مسلما برای هر انسان بی غرضی علم آفرین و یقین آور بود. به ناچار دعوت طالوت را لبیک گفتند و زیر پرچم او جمع شدند تا نبرد را ادامه دهند. گاهی می گویند: کسانی که آماده ی جنگ شدد، حدود هفتاد یا هشتاد هزار نفر بودند. وقتی دیدگانشان به تابوت افتاد، آن را به فال نیک گرفتند و پیروزی را به او وعده دادند. ولی همگی می دانیم رمز موفقیت در نبرد صبر و شکیبایی است. از این جهت باید مجاهدان واقعی از مجاهد نماها جدا شوند و راه جدایی آنان آزمونی است که اساس آن را صبر و بردباری تشکیل می دهد.
"طالوت" فرماندهی سپاه را به عهده گرفت و در مدتی کوتاه لیاقت و شایستگی خود را در اداره امور مملکت و فرماندهی سپاه به اثبات رسانید سپس آنها را برای مبارزه با دشمنی که همه چیز آنها را به خطر انداخته بود دعوت کرد و به آنها تاکید کرد تنها کسانی با من حرکت کنند که تمام فکرشان در جهاد باشد و آنها که بنائی نیمه کاره یا معامله ای نیمه تمام و امثال آن دارند در این پیکار شرکت نکنند.
آزمایش سپاهیان
طالوت، قوم خود را برای مبارزه در راه خدا فراخواند و آنان را برای نبرد با دشمنانی که آنها را به ذلت نشاندند، تشویق و ترغیب نمود. سپاهی انبوه زیر پرچم او گرد آمده و آنها را به جنگ با فلسطینیان که رهبری آنها را جالوت عهده دار بود، گسیل داشت. جالوت به شجاعت و دلاوری معروف بود و خبر دلاوری ها و پیروزی های وی میان تمام ملت های مجاور انتشار یافته بود، به همین دلیل از او بیمناک بوده و از نبرد و درگیری با وی خودداری می کردند. طالوت سپاهیان خود را حرکت داد و آنها را از شهر خودشان دور ساخت، تا به نزدیکی سپاه دشمن رسیدند، و خواست توان جنگی و رزمی آنها را بیازماید و از میزان صبر و تحمل و فرمانبرداری و اطاعت آنها آگاه گردد، لذا در لحظاتی که به شدت خسته شده بودند و تشنگی بر آنان چیره گشته بود، بدانان گفت: شما به زودی از نهری خواهید گذشت و خداوند به وسیله آن شما را در بوته امتحان و آزمایش قرار می دهد تا آنان را که اطاعت می کنند از نافرمانان مشخص سازد.
بنابراین، کسی که از آن آب ننوشد و لذت آن را نچشد، از پیروان من خواهد بود، ولی هر یک از شما می تواند تنها یک مشت از آب برگیرد و تشنگی خود را به وسیله آن برطرف سازد و کسی که بیش از دیگران بیاشامد، از پیروان من نیست. ولی آن گاه که به رودخانه رسیدند، بیشتر آنها با فرمان طالوت مخالفت کرده و بدون توجه به نهی او، خود را از آن سیراب ساختند: «فلما فصل طالوت بالجنود قال إن الله مبتلیکم بنهر فمن شرب منه فلیس منی ومن لم یطعمه فإنه منی إلا من اغترف غرفة بیده فشربوا منه إلا قلیلا منهم؛ و چون طالوت با لشكريان [خود] بيرون شد گفت خداوند شما را به وسيله رودخانه اى خواهد آزمود پس هر كس از آن بنوشد از [پيروان] من نيست و هر كس از آن نخورد قطعا او از [پيروان] من است مگر كسى كه با دستش كفى برگيرد.» (بقره/ 249) و آن گاه که طالوت لشکر کشید، گفت: «به راستی که خداوند شما را به نهر آبی مورد آزمایش قرار می دهد، کسی که از آن بیاشامد، از پیروان من نیست و کسی که از آن ننوشد پیرو من است، مگر این که کفی بیشتر نیاشامد.» ولی همه لشکریان به جز افرادی اندک، از آن آب نوشیدند. همین که چشم آنها به نهر آب افتاد خوشحال شدند و به سرعت خود را به آن رسانیدند و سیراب گشتند. تنها عده معدودی بر سر پیمان باقی ماندند. طالوت متوجه شد که لشکر او از اکثریتی بی اراده و سست عهد و اقلیتی از افراد با ایمان تشکیل شده است از این رو اکثریت بی انضباط و نافرمان را رها کرد و با همان جمع قلیل با ایمان از شهر بیرون آمد و به سوی میدان جهاد پیش رفت.
در مسیر راه همین گروه آزمون داده نیز زمزمه ی ناتوانی سرداده و گفتند: «با این ارتش کم چگونه می توان با دشمن فراوان مبارزه کرد؟» در میان آنان گروه خالصی بودند که همگی به لطف الهی اعتقاد کامل داشتند. آنها که ایمان راسخ به رستاخیز داشتند و دلهایشان از محبت خدا لبریز بود، از زیادی و نیرومندی سپاه دشمن و کمی عده خود نهراسیدند، با کمال شجاعت به طالوت گفتند: «تو آنچه را صلاح می دانی فرمان ده ما نیز همه جا همراه تو خواهیم بود و به خواست خدا با همین عدد کم با آنها جهاد خواهیم کرد.» آنان رو به معترضان کردند و گفتند: «فزونی و کاستی جمعیت مایه ی پیروزی و شکست نیست، به گواه اینکه در تاریخ بشریت گاهی جمعیتهای کم بر اثر فرماندهی لایق و فرمانبرهای با ایمان، بر گروه کثیری پیروز شدند.» خداوند مجموع این حقایق را در این آیه چنین می فرماید: «فلما جاوزه هو و الذین ءامنوا معه قالوا لا طاقة لنا الیوم بجالوت و جنوده قال الذین یظنون أنهم ملقوا الله کم من فئة قلیلة غلبت فئة کثیرة بإذن الله و الله مع الصبرین؛ و زمانی که او و مؤمنان همراهش از نهر گذشتند، (نافرمانان) گفتند: امروز ما را یارای (مقابله با) جالوت و سپاه او نیست. اما آنها که می دانستند خدا را ملاقات خواهند کرد گفتند: چه بسا گروهی اندک به خواست خدا بر گروهی بسیار، غلبه یافتند و خدا با صابران است.» (بقره/ 249)
طالوت با آن عده کم اما مؤمن و مجاهد آماده کارزار شد، آنها از درگاه خداوند در خواست شکیبایی و پیروزی کردند.
پیروزی طالوت
طالوت به همراه کسانی که تشنگی و خستگی را تحمل کرده بودند از نهر گذشت، وی بعد از آن که عده زیادی از همراهانش برگشتند، خود را در برابر انبوه دشمن اندک یافتند. دسته ای از آنان که کثرت دشمن، آنها را بیمناک ساخته بود، گفتند: «ما امروز توان برابری با جالوت را نداریم.» اما دسته ای که ایمان آورده بودند از کثرت دشمن ترس به دلشان راه نیافته بود؛ زیرا آنها مطمئن بودند که پس از مرگ به دیدار خدای خویش خواهند رفت، از این رو گفتند: «بسیار اتفاق افتاده است که گروهی اندک به اذن خدا برعده بسیاری چیره گشته اند، لذا ما در برابر دشمن پایداری خواهیم کرد، خداوند صابران را حمایت کرده و پیروز می گرداند.» و آن گاه که مؤمنان برای نبرد با جالوت و سپاهش حرکت کردند، به پیشگاه خداوند به تضرع و زاری پرداختند که دل های آنان را سرشار از صبر و شکیبایی گردانده و در میدان نبرد ثابت قدم نگاه دارد و بر دشمنانشان پیروز گرداند، خداوند دعای آنان را مستجاب و آنها را پیروز ساخت و داود، جالوت را از پای در آورد و خدای متعال پادشاهی بنی اسرائیل را به وی ارزانی داشت، و هرگونه دانش و حکمتی را که خواست بدو آموخت و او بندگان شایسته اش را یاری می فرماید، اگر خداوند برای محو و نابودی فساد و تباهی تبهکاران، مصلحان را بر آنها مسلط نمی گرداند و اگر برخی از انسان های شرور را بر برخی دیگر تسلط نمی بخشید، زمین آباد نمی گشت، بلکه فساد و تباهی آن را فرامی گرفت، ولی احسان و عنایت پروردگار پیوسته شامل حال همه مردم است: «ولما برزوا لجالوت وجنوده قالوا ربنا أفرغ علینا صبرا وثبت أقدامنا وانصرنا علی القوم الکافرین* فهزموهم بإذن الله وقتل داود جالوت وآتاه الله الملک والحکمة وعلمه مما یشاء ولولا دفع الله الناس بعضهم ببعض لفسدت الأرض ولکن الله ذو فضل علی العالمین؛ و آن زمان که او به همراه گروندگانش از نهر گذشتند، لشکریانش بدو گفتند: ما امروز در برابر جالوت و سپاهش توان مقاومت نداریم، کسانی که به لقای رحمت الهی اعتقاد داشتند گفتند: چه بسا گروهی اندک به اذن خدا بر گروهی بسیار پیروز گردند و خداوند با صبر پیشگان است و آن گاه که در برابر جالوت و سپاهش قرار گرفتند عرضه داشتند: پروردگارا، به ما صبر و شکیبایی عنایت فرما و گام هایمان را استوار دار و بر کافران پیروزمان گردان، و به اذن خدا آنهارا شکست دادند و داود، جالوت را از پای درآورد و خداوند به او پادشاهی و حکمت و فرزانگی عطا کرد و آنچه را می خواست بدو آموخت و اگر خداوند برخی از مردم را به وسیله بعضی دیگر فروننشاند، زمین به فساد و تباهی کشیده می شود، ولی خداوند به جهانیان لطف و عنایت دارد.» (بقره/ 250- 251)
روش های تبلیغی طالوت
هرچند، این چهره قرآنی مسؤولیت دعوت دینی مستقیم نداشته و در این جهت تابع رهنمودهای پیامبر زمانش بوده است، اما برخی از شیوه های حکومت و فرماندهی او، رنگ و جلوه تبلیغی داشته و باعث ترویج اندیشه توحید می شده است، که به بیان آنها می پردازیم. ضمن آن که این شیوه ها به صورتی، روش های تبلیغی آن پیامبر الهی نیز به حساب می آید.
1. اطاعت از پیامبر زمان: با وجود مقام پادشاهی و فرماندهی، طالوت هرگز به عجب و استکبار نگرایید و بنابر ایمان مستحکم و اخلاص عملی که وجودش را فرا گرفته بود، تابع بی چون و چرای فرمان پیامبر بود. از محتوای آیات نیز استنباط می شود که او در حین انجام مأموریت نیز از رهنمودهای مقام نبوت بهره می گرفته است. «فلما فصل طالوت بالجنود قال إن الله مبتلیکم بنهر؛ و چون طالوت با لشکریان خود بیرون شد، گفت: خداوند شما را به وسیله رودخانه ای خواهد آزمود.» (بقره/ 249)
2. قرار دادن نشانه و نمادی برای جبهه حق: از دوران موسی و هارون تابوت مقدس، نماد افتخارات و حماسه های بنی اسرائیل به شمار می رفت. شموئیل نیز به ارشاد الهی، اولا به منظور اقناع مردم به قبول فرماندهی طالوت، و ثانیا برای ایجاد همبستگی و تحکیم صفوف جنگجویان دربرابر سپاه جالوت، تابوت آرامبخش و اطمینان آور را به آنان ارائه نمود: «و قال لهم نبیهم إن آیة ملکه أن یأتیکم التابوت فیه سکینة من ربکم وبقیة مما ترک آل موسی وآل هرون تحمله الملائکة إن فی ذلک لآیة لکم إن کنتم مؤمنین؛ و پیامبرشان بدیشان گفت: در حقیقت، نشانه پادشاهی او این است که آن صندوق عهد که در آن آرامش خاطری از جانب پروردگارتان، و بازمانده ای از آنچه خاندان موسی و خاندان هارون در آن بر جای نهاده اند (در حالی که فرشتگان آن را حمل می کنند) به سوی شما خواهد آمد. مسلما اگر مؤمن باشید، برای شما در این رویداد نشانه ای است.» (بقره/ 248) این حرکت به طور قطع در تقویت روحیه سپاهیان و تشویق به نبرد جانانه و سرکوب دشمن مفید بوده است.
3. مقابله با یأس به وسیله یاد خدا: در برابر بهانه جویی ها و عکس العمل های یأس آفرین گروهی از بنی اسرائیل، طالوت و گروه مؤمنان پاکباخته همواره با یاد خدا و ذکر قدرت لایزال او به خود و دیگران روحیه امید و اطمینان می بخشیدند. قرآن حال هر دو گروه را چنین حکایت می کند: «فلما جاوزه هو والذین آمنوا معه قالوا؛ و هنگامی که طالوت با کسانی که همراه وی ایمان آورده بودند، از آن نهر گذشتند، گفتند: امروز ما را یارای مقابله با جالوت و سپاهیانش نیست. کسانی که به دیدار خداوند یقین داشتند، گفتند: بسا گروهی اندک بر گروهی بسیار، به اذن خدا پیروز شدند، وخداوند با شکیبایان است.» (بقره/ 249) «ولما برزوا لجالوت وجنوده؛ و هنگامی که با جالوت و سپاهیانش روبرو شدند، گفتند: پروردگارا بر دل های ما شکیبایی فرو ریز، و گام های ما را استوار دار، و ما را بر گروه کافران پیروز فرمای.» (بقره/ 250)
4. آزمایش و ارزیابی نیروها: برای هر فرمانده و حاکمی ارزیابی و آزمودن کارگزاران و سپاهیان از اهمیت فراوانی برخوردار است و به او امکان شناخت وضعیت و شرایط خود را دربرابر دشمن می دهد. طالوت پس از بسیج نیروها و حرکت به خارج شهر، برای آن که میزان واقعی قوت اراده، انگیزه نبرد و اخلاص و فرمانپذیری نیروهای تحت فرمان خویش را دریابد، آنان را به محدودیت نوشیدن آب می آزماید. و جز عده ای اندک از این آزمایش سرافراز بیرون نمی آیند؛ هرچند، آزمایش چندان دشواری نبود، چرا که اجازه استفاده حداقل داده شده بود «فلما فصل طالوت بالجنود قال إن الله مبتلیکم بنهر؛ و چون طالوت با لشکریان خود بیرون شد، گفت: خداوند شما را به وسیله رودخانه ای خواهد آزمود. پس هر کس از آن بنوشد از پیروان من نیست، و هر کس از آن نخورد، قطعا او از پیروان من است، مگر کسی که با دستش کفی برگیرد. پس همگی جز اندکی از آنها، از آن نوشیدند.» (بقره/ 249)
و مسلما این گروه اندک همان ها بودند که دربرابر نداهای یأس آمیز فریاد برآوردند: «کم من فئة قلیلة غلبت فئة کثیرة بإذن الله والله مع الصابرین؛ بسا گروهی اندک که بر گروهی بسیار، به اذن خدا پیروز شدند، و خدا با شکیبایان است.» (بقره/ 249) و در رأس آنها داود بود که با کشتن جالوت، سپاه طالوت را به پیروزی رساند و پس از دیرزمانی به نبوت نایل آمد.
منـابـع
جعفر سبحانی- منشور جاوید- جلد 12 صفحه 246، 243
ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 2 صفحه 231 – 237
سایت بلاغ- کتاب اسوه هاى قرآنى و شیوه هاى تبلیغى آنان
عین الله ارشادی- سیمای الگویی پیامبران در قرآن کریم
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها