پرستش آناهیتا در تمدنهای باستان
فارسی 7242 نمایش |تقسیم عمومی طبقاتی در جامعه آریایی
به طور کلی از لحاظ تقسیم طبقاتی، در جامعه پنج طبقه شناخته می شد به این ترتیب: امیر و امیرزادگان، نجیب زادگان و اشراف، زمین داران و مالکان، مزدوران و کارگران، بردگان. در این تقسیم طبقاتی نشانه هایی از ستیز و اختلافی که بایستی بعدها میان طبقات غیر مالک و روستاییانی که بر ضد نجبا می شورند وجود داشته باشد. وضع ایران در نخستین دهه های هزاره ی اول پیش از میلاد بایستی شباهتی بسیار با آن نوع زندگی یونانی که هومر Homeros شرح داده است داشته باشد. میان قرنهای هشتم و نهم چنان به نظر می رسد که در سرای امیران از تمام طبقات و اصنافی که مورد احتیاج باشند، وجود داشته بوده اند. از غلامان، کنیزان، بردگان و انواع پیشه ورانی که لوازم مورد احتیاج امیر و خانواده و ملتزمان رکاب را می ساخته اند، در یک جا گرد بوده اند. احتمالا این اصناف آنچه را که تولید می کرده اند، در منطقه ی مخصوص امیر به کار نمی رفته و مازادی که قلم عمده ای را تشکیل می داده، از دسترنج پیشه وران، کارگران و بردگان باقی می مانده که لازم بوده است در خارج بازار فروشی از برای آنها به دست آید و البته نیازمندان، و فروشندگان مجبور بوده اند تا احتیاجات خود را از این بازار تهیه و تأمین نمایند و به همین جهت وضع از برای پیشه وران آزاد بسیار سخت و دشوار می شده است.
ناهیدپرستی در خارج از ایران
در خارج از ایران آناهیتا (این ایزد بانو) نفوذ و اهمیتی یافت. البته نمی توان این نفوذ را با بسط و گسترش عظیم مهرپرستی در جهان آن روز مورد مقایسه قرار داد، اما ناهیدپرستی که در ایران وارد دین زرتشت و مزداپرستی شد و به وسیله ی همین دین با فرهنگ ایرانی به مناطق بسیاری نفوذ یافته و به شکل ناهیدپرستی در آن مناطق شایع گشت. از جمله ی این مناطق بایستی ارمنستان را نام برد که پرستش آناهیتا در آنجا نفوذ و اهمیت خاصی پیدا نمود. آگاثانگلوس Agathangelus مورخ ارمنی در سده ی چهارم میلادی گزارش می دهد که در هر معبد آناهیتا در شهر «ارز Erez» پیکره ای بزرگ و سنگین از طلا، و تندیسه های آناهیتا وجود داشته است و از وجود چنین تندیسه ای در معبد شوش نیز باخبریم.
سده ی چهارم میلادی حدود تاریخی است که تیردات پادشاه ارمنستان به وسیله ی کشیش مبلغی به نام گره گوری ایلومیناتور Gregory Illuminator به دین مسیح درآمد. به هر انجام هر چند که نمی توان به اقوال آگاثانگلوس، مورخ ارمنی مسیحی مذهب که کشیش نیز بوده است اعتماد نمود اما با تمام این احوال نوشته های او تا اندازه ای نفوذ فرهنگ ایرانی، به ویژه ناهیدپرستی را در این منطقه نشان می دهد. در زمان اشکانیان شعبه ای از این خانواده به فرمانروایی در ارمنستان پرداختند، و هر چند پیش از این دین، تمدن و فرهنگ ایرانی در ارمنستان رواج و نفوذی بسیار داشت، اما از این زمان دارای اهمیتی بسیار و نفوذی قابل توجه شد، به ویژه ارمزد Armazd «اهورامزدا» و ایزدبانوی گرامیش آناهیتا در این منطقه دارای مقامی در خور توجه شدند و ارمزد در حالی که فراموش می شد، ناهید سخت مورد توجه قرار می گرفت. البته هر چند سایر ایزدان مزدیسنا چون مهر و بهرام نیز در این سرزمین اهمیتی داشتند، اما مقام آناهیتا بسیار ارجمندتر بود.
در سده ی اول پیش از میلاد در این منطقه آن اندازه ی نفوذ آناهیتا و پرستش و عبادت این ایزدبانو اهمیت یافت که نام شهر «آکی لی زن Akilisen» را به آنائی تیس Anaitis (تلفظ یونانی آناهیتا) برگرداندند. معبد آناهیتا در این شهر عظمت و شهرت بسیاری داشته است و این معبد عظیم چنان که پروکوپیوس Procopius تذکر می دهد، در زمان انتشار مسیحیت چون معابد دیگر به صورت کلیسا درآمد، هر چند که بسیاری از آنها نیز به تحریک گره گوری Gregory آن کشیش فعال و معتصب به خرابی و ویرانی دچار شد. به هر حال از سال 294 میلادی گره گوری در ارمنستان به تبلیغ پرداخت، مورخ ارمنی سابق الذکر شرح کارهای او را داده است و از خلال نوشته هایش جا به جا به رواج و انتشار آیین ناهیدپرستی برمی خوریم.
در این گزارشها می توان به شدت گرایش تیرداد، پادشاه ارمنستان به آناهیتا به روشنی متوجه شد در برابر وسوسه های کشیش، شاه از آناهیتا به عنوان ایزدبانویی بزرگ یاد می کند که مایه ی سرافرازی، آزادگی، قدرت و اعتبار ارمنستان است. همچنین این شاه اشاره می کند که چگونه از اعتقاد و گرایش چنین بانویی ایزدی و ارجمند دست فرو دارد، در حالی که شاهان بزرگ کشورهایی دیگر چون یونان وی را بسی گرامی داشته و از پرستشش دریغ نمی ورزند! الهه ای که ایزدبانویی است سرپرست جمله ی دانشها، حامی و سرپرست و دوستدار آدمیان و دختر پاکیزه ی ارمزد Armazd «آهورامزدا - هرمزد» می باشد. از این گونه سخنان که به شکل محاوره و گفتگو میان تیرداد ملحد و کافر، و گره گوری مقدس به زعم تاریخ نگار مورد ذکر آمده است، معلوم می شود که محاوراتی است که از روی تعصب و تنها از برای مغلوب نمودن تیرداد تنظیم شده است.
اما سرانجام چنان که از روایت مورخ سابق الذکر برمی آید، این پادشاه در سالهای واپسین زندگانیش تحت تأثیر کشیش مبلغ، یعنی گره گوری قرار گرفته و به دین مسیح درمی آید. از آن پس به تحریک گره گوری معابد ناهید بسیاری ویران و محدودی نیز به کلیسا تبدیل می شود، لیکن بسیاری از مراسم و آداب پیشین ناهیدپرستی در ارمنستان به زودی طبق اصل جبر و روش معمول داخل مذهب عیسوی شد. در مناطقی دیگر، به ویژه همان شهر آکی لی زن Akilisen، بر حسب درهم آمیختن ناهیدگرایی و عناصر محلی، رسمهایی به این نام و منتسب به ناهید پدید شد، چنان که این روش به شکل بسیار عمیق تری نسبت به مهرپرستی عملی شد و مهرپرستی همچون که از ایران خارج و از آسیای صغیر به روم و جاهایی دیگر منتشر شد، آنقدر تغییر کرد که دیگر میتراپرستی نخستین را به شناخت صورت اولیه اش تشخیص ناممکن بود. باری در آسیای صغیر، و در شهری که به آنائی تیس یا آناهیتا نامگذاری شده بود معبدی بسیار بزرگ و مشهور به نام این الهه وجود داشت و عناصر بابلی که درباره ی ایشتار Ishtar ایزدبانوی بابلی که ربة النوع عشق و شهوت بود، وجود داشت، در مراسم این ایزد بانوی ایرانی داخل شد، و از همین مبدأ و خاستگاه است که ناهید را با ایشتار بابلی و یا آفرودیته Aphrodite یونانی مقایسه می کنند.
زنای مقدس بابلیان
در بابل رسم زنای مقدس رواجی بسیار داشت و رسم بر آن بود که هر دوشیزه ای بایستی ابتدا مدتی در معبد شغلی چون یک زن روسپی داشته باشد. در معبد مدتی اقامت می کرد تا به وسیله ی مراجعان بکارتش برداشته می شد و مدتی در این معابدی که کاهنان به نام خدای بزرگ و الهه ی عشق و شهوت برپا کرده بودند، به شهوترانی و زنا دادن سرگرم می شد، آن گاه وارد اجتماع شده و از حق شوهر کردن برخوردار می شد. هرودوت و همچنین استرابو، این مورخان کهن نیز این رسم بابلی را توصیف کرده اند: «آنچه که میان رسوم بابلی سخت زننده و ننگ آور است، این می باشد که هر زنی لازم است در جریان زندگی خود لا اقل یکباره به یکی از معابد آفرودیت (می لی تا) Milita رفته و در آنجا با یک بیگانه زنای مقدس انجام دهد. زنانی از طبقات بالا و اشراف به موجب امتیاز طبقاتی، محتشمانه و با کالسکه و خدم و حشم به این معابد می روند و از نشست و برخاست با زنان عامی و طبقه ی متوسط ننگ دارند و به همین جهت در معبد (پرستشگاه ایشتار) غرفه های مخصوصی برای خود دارند. باری زنانی که به معبد می آیند تاجی از ریسمان که نشان بندگی در درگاه الهه ی عشق و شهوت است به سر می گذارند و در معبد می نشینند.
در این معابد همیشه گروه انبوهی از مردان به این منظور در رفت و آمدند. آنانی که خواهان انجام زنای مقدس می باشند داخل معبد شده و به گردش می پردازند تا از میان جمع زنان، یکی را انتخاب نمایند، و چون جفت دلخواه خودشان را انتخاب کردند، سکه ای پول هر چند هم که ناچیز باشد به دامان آنان می افکنند، و هر زنی موظف است که این سکه را قبول نماید، چون سکه ی مقدس است، و همچنین مرد به هر صورتی نیز که باشد مجبور است تا دعوت او را از برای همخوابگی بپذیرد.
هر مردی هنگامی که سکه را به دامان زنی می افکند، می گوید، «من تو را به نام الهه می لی تا به خود می خوانم» و می لی تا نام الهه ای است که آشوریها آفرودیت را بدان می خوانند. آن گاه زن به دنبال مردی که از وی دعوت کرده به جایگاه مخصوص رفته و همخوابگی می کنند و پس از این زن آزاد است که به خانه ی خود بازگردد، چون وظیفه اش را نسبت به الهه انجام داده است که این مجوزی است برای ازدواج قانونی. البته در این گیر و دار، زنان مادامی که در معبد هستند از زمره ی کنیزان الهه ی عشق و باروری محسوب می شوند و موفقیت آنان در زیبایی بیشترشان می باشد. چون هر دوشیزه ای که زیباتر باشد، بالطبع زودتر خواهنده ای یافته و از معبد آزاد می شود، اما آنانی که از زیبایی نصیبی ندارند، چه بسا که سالیانی دراز در معبد به انتظار می نشینند، و این رسمی است که در برخی از نقاط جزیره ی قبرس نیز شایع است. چنان که هرودوت توضیح می دهد این رسم در قبرس نیز شایع بوده، اما در قبرس، بلکه بسیاری دیگر از جاها، از قلب و اعماق جنگلهای آفریقا، تا صحراهای استرالیا و میان جوامع متمدن چنین رسمی وجود داشته است. میان بنی اسرائیل این چنین رسمی با تفاوتهایی وجود داشته است، همچنین در لیدی نیز رسمی این چنین شایع بود و دختران از پولی که از این راه به دست می آوردند، جهیزیه ی خود را فراهم آورده و آن گاه شوهر می کردند، و هرگاه دوشیزه ای این چنین نبود، مایه خفت و سرشکستگی اش محسوب می گشت.
به هر حال در آسیا و در جاهایی دیگر این رسمی بود معمول و بسیاری از اقوام و ملل و مردمان که الهه ی عشق و شهوت و باروری داشتند، این چنین رسمهایی نیز میانشان شایع بود، اما از همان آغاز میان آریاییها هر چند قید و بندهای شدیدی از برای تحریم میل جنسی وجود نداشت، اما به هیچ وجه این چنین رسومی را نیز نداشتند. همچنین مطابق با «آبان یشت» ایزدبانو اردیسور آناهیتا الهه ی پاکی و عفت است، چنان که وی را با آرتمیس Arthemis الهه ی یونانی قیاس کرده اند.
چگونه آسپاسیا Aspasia معشوقه ی کوروش کوچک در معبد ناهید در همدان معتکف شد تا پایان زندگی، به پاکی و دور از هیاهوی زندگی به سر برد اما وضع معبد آنائی تیس در شهر «اکی لی زن» این چنین نبود، بلکه در مناطق آسیای کوچک رسوم سامیها، یهودیان، بابلیها و همچنین لیدیاییها و بسیاری دیگر در آیین ناهید وارد شده بود و به کلی چون میتراپرستی شکل اولیه اش را از دست داده بود. در معبد ناهید واقع در آکی لی زن Akilisen رسمی شایع بود که از لحاظ شکل کلیش، نفوذ بابلی را صریحا نشان می دهد. در اینجا نیز دوشیزگان به هنگام معینی از سالهای زندگی وارد معبد آناهیتا شده و خود را در اختیار مراجعان و خواهندگان قرار می دادند، و این یک عمل و کار مقدس و فریضه ای مذهبی محسوب می شد، که نه تنها آنکه زشت شمرده نمی شد، بلکه مستحسن بوده و ازدواج برای هر دوشیزه ای مستلزم گذراندن این چنین دورانی بود.
این شرح کوتاهی بود درباره ی ایزدبانو اردیسور آناهیتا، ایزدبانویی که چون میثره در زمان هخامنشیان تجدید حیاتی کرد و در بسیاری از نقاط متمدن پرستشش رواج یافت. در یونان، روم و بسیاری از شهرها و ممالک آسیایی، و چنان که ملاحظه شد چون میثره در جاهایی دیگر با عناصر محلی آمیخته و ترکیب شد، اما مطابق با مدارک صحیح و متیقن هیچگاه در ایران این چنین رسومی درباره اش وجود نداشت و در یشت پنجم که به حرمت و در ستایش او سروده شده است، جز پاکی، راستی و اخلاق چیزی بازیافت نمی گردد.
منـابـع
گئو ویدن گرن- دینهای ایران باستان- ترجمه منوچهر فرهنگ- انتشارات آگاهان دیده- 1377
ج. پ آسموسن- اصول و عقاید و اعتقادات دیانت زرتشتی، دیانت زرتشتی- ترجمه فریدون وهمن- تهران- بنیاد فرهنگ ایران، بیتا
هاشم رضی- تاریخ ادیان- بخش دین زرتشت
سایت کانون ایرانی پژوهشگران فلسفه و حکمت- بخش فلسفه ایرانیان
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها