اشخاص مقدس در باورها و عقاید مردم آفریقا (درمان بیماری)

فارسی 4746 نمایش |

این افراد را به واسطه حرفه تخصصى و دانش و تجربه آنها در موضوعات مذهبى متخصصین مى نامند، اما واژه هاى دیگرى مانند «اشخاص مقدس»، «افراد ویژه»، «مقدسین» یا «متخصصین مقدس» نیز بکار مى برند. واژه هاى متفاوتى براى هر یک از این متخصصین وجود دارد و بعضى از این واژه ها درست مانند طبیعت و نقش بعضى متخصصین تداخل معنایى دارند.

پزشکان قبیله

براى جوامع آفریقایى پزشکان قبیله بزرگترین هدیه و مفیدترین منبع کمک به حساب مى آیند. نامهاى دیگر آنان عبارتند از «گیاه پزشک»، «پزشکان سنتى» (یاواگانگا)، مى نامند بسیار رنج کشیده اند. و این کلمه اى است که باید براى همیشه فراموش و دفن شود. هر دهکده اى در آفریقا پزشک قبیله اى در دسترس دارد، و او دوست اجتماع است. او براى هر کسى و تقریبا در تمام اوقات قابل دسترس است و در هر صحنه اى از زندگى فردى و اجتماعى حضور پیدا مى کند. قانون ثابتى حاکم بر «دعوت» از کسى براى پزشک قبیله شدن وجود ندارد. ممکن است وقتى او هنوز جوان و مجرد است و یا در سنین میانسالى و یا بعد از آن پزشک قبیله شود. در موارد دیگر پزشک قبیله حرفه خود را به پسر دیگرى یا خویشاوند جوانتر منتقل مى کند. در قبایل پزشکانى وجود دارند که معتقدند ارواح یا مردگان زنده آنان را در خواب، رویا یا بیدارى «صدا زده اند» تا پزشک قبیله شوند. در این حرفه هم زن و هم مرد وجود دارد. خصوصیات شخصى آنها فرق مى کند، اما از پزشکان قبیله انتظار مى رود، امین، از لحاظ اخلاقى درستکار، دوستانه، مشتاق خدمت، توانا در تشخیص نیازهاى مردم باشند و براى خدمات خود دستمزدهاى گزاف نگیرند. در کل آنها اشخاصى با نفوذ اند، اگرچه در بعضى از جوامع خارج از وظایف حرفه اى شان مقام رسمى ندارند. تبحر و موفقیت پزشکان قبیله طبیعتا از فردى به فرد دیگر متفاوت است. در بعضى از جوامع اعتقاد بر این است که پزشکان داراى قدرت ها و استعدادهاى خاصى هستند که از ابتداى تولدشان و یا با خوردن «داروهاى» خاصى آن را کسب کرده اند. در هر صورت، پزشکان قبیله مى بایستى بطور رسمى و غیررسمى تربیت شوند. افراد بسیارى هستند که تعلیم رسمى کمترى دارند. اما در هر صورت، بخشى از تعلیم شامل نوعى تلمذ مى شود. داوطلبان دانشهایى را درباره موضوعات زیر کسب مى کنند: ارزش دارویى، خاصیت و استفاده از گیاهان دارویى، برگها، ریشه ها، میوه ها، جوانه ها، علف ها، و چیزهاى متفاوتى مانند معدنی ها، حشرات مرده، استخوانها، پرها، گردها، دود چیزهاى مختلف، فضولات حیوانات و حشرات، پوسته ها، تخمها و غیره، علتها، درمانها و جلوگیرى از بیماری ها و اشکال دیگر درد و رنج (مانند نازایى، شکست در مسئولیت ها، بدبختی ها، محصول ناچیز غله در مزرعه)؛ جادو، سحر، غیبگویى و چگونگى مبارزه (یا حتى استفاده از آنها)، به ماهیت یا بکارگیرى ارواح و مردگان زنده؛ و رازهاى گوناگونى که بعضى از آنها را نباید به خارجی ها افشا نمود. زمانى که آموزش تمام مى شود، در بعضى از جوامع، داوطلب بطور رسمى و در حضور همه وارد حرفه پزشک قبیله مى شود. لذا هر کسى او و تبحرش را به رسمیت مى شناسد.

وظایف پزشکان قبیله

وظایف پزشکان قبیله فراوان و گوناگون است، و با وظایف متخصصین دیگر تداخل پیدا مى کند. برای مثال در میان قوم ندبل، پزشک قبیله میخ هاى دارویى براى دروازه هاى خانه جدید درست مى کند. او با جلوگیرى از عمل سحر و جادو و گاهى با عقب راندن آنها به آفرینندگانشان با آنها مبارزه مى کنند. پس از تدفین اگر شخصى در اثر جادو مرده باشد، این پزشک قبیله است که مراسم «ضربه زدن به قبر» را اجرا مى کند. این مراسم در غروب آفتاب انجام مى شود. پسر و برادر مرده همراه درمانگر یا پزشک قبیله به دیدن قبر مى روند. پزشک قبیله چوبى دارویى با خود حمل مى کند که با آن در حالى که به قبر ضربه مى زند مى گوید: «فلان و فلان، بلند شو! برو بجنگ! باور بر این است که روح مرده بلند شده و در هیأت حیوانى کوچک به خانه جادوگرى مى رود که او را کشته است. حیوان در آنجا منتظر مى ماند تا این که یکى از اعضاى خانواده جادوگر را مى بیند و او را مى کشد. اعضاى این خانواده شروع به مردن مى کنند. اگر خانواده جادوگر گناه را قبول کنند در این صورت اعضا گاو را به خانواده مرد مرده مى دهند و «نفرین» انتقام خاتمه مى یابد، و یا پزشک قبیله قدرتمندى براى دفع، یا توقف آن فراخوانده مى شود.

وظایف پزشکان در قبیله آزنده

در میان قوم آزنده پزشک قبیله بیمار را نسبت به وقوع خطر هشدار مى دهد. او است که شکست در شکار و کشاورزى را دفع مى کند. او مى تواند حمایت کند یا صدمه زند، بکشد یا درمان کند. او با داروهایى که مى شناسد و براى این منظور و هدفهاى دیگر تعداد زیادى از آنها را نگهدارى مى کند، به جنگ با سحر و جادو مى رود. گفته مى شود که اشراف از پزشکان قبیله حمایت مى کنند «زیرا جادوى آنها جادوى خوبى است. جادویشان سبب صدمه به هیچ کس نمى شود و بسیارى را از آسیب حمایت مى کند. همه مردم معتقدند که پزشک قبیله بى آزار است و هر کس طبابت او را ستایش مى کند.» حتى اگر پزشکان قبیله در میان خود نزاع کنند به دیگران صدمه اى نمى زنند. آنان پیوسته به دربار یا به خانه هاى مردم فراخوانده مى شوند؛ آنها همچنین به عنوان پیشگو عمل مى نمایند. آنان در جلسات احضار ارواح حاضر مى شوند تا مراقب جادوگرها باشند، اهداف آنها را افشا و افعال آنان را خنثى کنند. در تمام موقعیت هاى مهم، قوم آزنده ممکن است پزشک قبیله را با ماموریتى کلى براى یافتن اعمال جادویى در همسایگى و حمایت از مردم در برابر آنها احضار کنند. همچنین شاهزادگان از پزشکان قبیله حمایت و پشتیبانى مى کنند بخصوص براى حفاظت در مقابل سحر و جادو و توطئه سیاسى. هر پزشک قبیله اى نماینده حرفه اى جادو است.

درمان بیمارى، مرض و بلایا توسط پزشکان قبیله

مى توان وظیفه هاى پزشکان قبیله را از این گزارش ها و گزارش هاى دیگر خلاصه نمود. در ابتدا و پیش از همه، پزشکان قبیله با درمان بیمارى، مرض و بلایا سروکار دارند. در جوامع آفریقایى عموما باور بر این است که این بلا یا به سبب عمل سوء یا دشمنى یک شخص علیه دیگرى و معمولا از طریق سحر و جادو پدید آمده است. بنابراین پزشک قبیله مى بایستى علت بیمارى را کشف کند، در یابد که گناهکار کیست، ماهیت بیمارى را تشخیص دهد، درمان درست را در پیش گیرد و وسایل جلوگیرى از رخ دادن مجدد آن را فراهم کند. این فرایندى است که پزشکان قبیله در رابطه با بیمارى و بد اقبالى دنبال مى کنند: این تا حدودى روانشناختى و تا حدودى جسمانى است. از این رو، پزشک قبیله هم درمان روانى و هم جسمانى را به کار مى برد، کارى که فرد رنج دیده را مطمئن مى سازد که همه چیز بخوبى خواهد گذشت: پزشک قبیله در واقع براى شخص بیمار هم پزشک است و هم روحانى. داروهاى او از گیاهان، علف ها، گردها، استخوان ها، دانه ها، ریشه ها، عصاره ها، برگها، مایعات، معدنی ها، زغال و مانند اینها درست مى شوند و در معالجه با بیمار ممکن است از ماساژ، سوزنها، خارها، استفاده کند، و ممکن است بیمار را حجامت کند، ممکن است بالاى سر بیمار جست و خیز کند، ممکن است افسون بکار برد و ممکن است ته گلویى صحبت کند، و ممکن است از بیمار بخواهد تا چیزهاى گوناگونى مانند جوجه یا بز قربانى کند، برخى تابوها را رعایت کند یا از غذاها و اشخاص خاص دورى کند، تمام این چیزها به علاوه دادن داروهاى جسمانى به بیمار. در دهکده هاى آفریقایى، بیمارى و بیچارگى تجربه هاى مذهبى به حساب مى آیند، و برخورد با آنها نیازمند رهیافتى مذهبى است. پزشک قبیله از این موضوع آگاه است، و تلاش مى کند به این نیاز به شیوه اى مذهبى (یا شبه مذهبى)، پاسخ گوید، چه معلوم شود این پاسخ واقعى یا دروغ و یا آمیزه اى از هر دو است یا نه. بعضى از این اعمال و فعالیت هاى مورد اشاره در درمان بیمارى بطور آشکار ممکن است ارزش بارزى نداشته باشد، اما از لحاظ روانشناختى حیاتى هستند و بدون شک نقش بزرگى را در بهبودى بیمار و کمک به شخص رنج دیده بازى مى کنند. در این صورت، وسایل کمتر از هدف مهم مى باشند. و این چنین است که هم پزشک قبیله و هم بیمارش به این شرایط که آنها را به هم نزدیک مى کند نگریسته و آن را تجربه مى کنند. در کل، پزشک قبیله زمان و توجه زیادى را صرف مراقبت از بیمار مى کند، و این به او کمک کند عمیقا در وضع روانى بیمار نفوذ کند. حتى اگر به بیمارى گفته شود که بواسطه نیش یک پشه مالاریا به این بیمارى دچار شده است هنوز هم مى خواهد بداند که چرا آن پشه او را نیش زده و نه دیگرى را. تنها جواب قانع کننده اى را که مردم براى آن سوال مى یابند این است که کسى با وسایل جادویى سبب شده یا فرستاده شده که پشه فرد خاصى را نیش بزند. تا آنجا که به مردم آفریقا مربوط مى شود، درد و رنج، بدشانسى، بیمارى و تصادف همه بطور اسرار آمیزى پدید مى آیند. براى مقابله با بدشانسى و ناخوشى باید علت آن نیز پیدا شود، و خنثى یا ریشه کن شده و مجازات گردد. این جایى است که ارزش درمانگر یا پزشک ظاهر مى شود. تا زمانى که مردم بیمارى و بدبختى را تجربه هاى «مذهبى» به حساب آورند، حضور پزشک قبیله سنتى ادامه و رشد خواهد یافت. بیمارستان هاى جدید ممکن است به درمان جنبه جسمانى بیماری ها بپردازند، اما بعد مذهبى درد و رنج وجود دارد که آنان به آن نمى پردازند و براى آن منظور تعداد زیادى از بیماران بدون احساس تناقض هم به بیمارستانها و هم به پزشکان قبیله مراجعه مى کنند و حتى اگر مسیحى یا تحصیلکرده باشند، ممکن است فقط بطور پنهانى نزد پزشک قبیله بروند و درمانش را دنبال کنند.

توسل به اقدامات بازدارنده

وظیفه مهم دیگر پزشکان قبیله توسل به اقدامات بازدارنده است. مردم رنج و آلام را معلول نیروهاى اسرار آمیزى مى دانند که توسط دشمنان یا کسانى که با آنها خصومت دارند بکار گرفته مى شود. اغلب این جادو، سحر، افسون «چشم زخم»یا کلمات زشت است. پزشکان قبیله بایستى اقدامات متقابل را در دسترس قراردهند. عموما اینها بصورت طلسمات، اجراى مراسم در خانه ها و مزرعه هاى نیازمندان، یا استعمال داروهایى مى گردند که بلعیده یا به بدن مالیده مى شوند. جادوگران قبیله همچنین به افزایش تولید محصول یا نتایج مناسب کمک مى کنند. آنان در این که چگونه انسانى عشق بیشترى از سوى همسرش دریافت کند پند مى دهند و به آنان کمک مى نمایند، به مردم ناتوان کمک مى کنند، به افراد براى پیشرفت در کار یا موفقیت در سیاست مشورت مى دهند، کمکهاى گوناگونى به شاگردان مى کنند تا آنان را در پشت سرگذاشتن امتحاناتشان «قادر سازند» مراسم مختلفى را براى افزایش حاصلخیزى و توان تولید مزارع یا چهارپایان انجام مى دهد; و زنان نازا (یا شوهران و بستگانشان) پیوسته با آنها مشاوره مى کنند تا بتوانند بچه دار شوند. همچنین خنثى کردن جادو، افشاى افسونگری ها، رفع بلایا و کنترل ارواح و مردگان زنده وظیفه پزشکان قبیله است. آنان به نیروهاى طبیعت و اشکال دیگر دانش که براى عموم ناشناخته یا کم شناخته است دسترسى دارند. از این رو عموم مردم وظیفه برطرف کردن آنچه را که به جامعه صدمه مى زند به آنان واگذار مى کنند. این حوزه اى است که در عمق باورهاى مردم نفوذ دارد، چه این باورها واقعیت هاى عینى باشند یا نباشند. خلاصه، پزشکان قبیله نماد امیدهاى جامعه اند آرزوى سلامتى مطلوب، حمایت و امنیت از نیروهاى شریر، سعادت و خوش بختى، و طهارت آیینى هنگامى که آسیب یا آلودگى افزایش یافته است. این مردان و زنان نادان نیستند آنان روی همرفته باهوش هستند و خود را وقف کارشان کرده اند، و آنانى که از این ویژگى برخوردار نیستند کارشان رونق نمى گیرد و موفقیت چندانى بدست نمى آورند. همانطور که در هر کشور یا حرفه اى کاملا عادى است، کسانى وجود دارند که همنوعان خود را براى منفعت و یا شهرت عمدا فریب مى دهند. بعضى از پزشکان قبیله واقعى همچنین در جریان انجام وظایفشان درگیر کارهاى زیان آور مى شوند. با وجود هر گونه سوء استفاده اى که ممکن است در کارهاى جادوگران قبیله آشکار باشد، محکوم نمودن حرفه آنها بسیار ناعادلانه است. پزشکان قبیله دوست، روحانى، روانشناس و پزشکان جوامع و دهکده هاى آفریقایى سنتى مى باشند. حتى در شهرهاى جدید انسان هنوز پزشکان قبیله اى را پیدا مى کند و یا درباره آنها مى شنود که هم از لحاظ اقتصادى و هم کارى کاملا موفق مى باشند. فشار زندگى شهرى موجب خلق نیازهاى تازه اى شده است و این مردان به وسیله روشهاى سنتى بدون شک به حل مسایل جدید کمک مى کنند. به هر حال، انسان گمان مى کند که پزشکان قبیله شهرنشین کمتر از پزشکان قبیله حومه شهر مورد اطمینان هستند. یکى از دلایل این مساله زندگى غیر شخصى تر جامعه شهرى، و بخشى دیگر اقتصاد پولى است که مشوق منفعت سریع از طریق وسایل مشروع یا نامشروع است. پزشک قبیله یکى از متخصصینى است که احتمال دارد حرفه او تاچند نسل ادامه یابد، بخصوص از آنجا که نیازهاى مردم به واسطه دگرگونى جدید روبه افزونى است و او تجربه خود را به مراکز شهرى که این نیازها بسیار شدید است منتقل مى کند. معروف است که سیاستمداران برجسته در تعدادى از کشورهاى آفریقایى با پزشکان قبیله مشورت مى کنند،درست همانطورکه دانشجویان دانشگاه با آنان مشورت مى کنند، و این به پزشکان قبیله منزلت والایى مى بخشد و ادامه کارشان را تضمین مى نماید. مشهور است که تعدادى از فارغ التحصیلان دانشگاه حرفه پزشکان قبیله را پیشه نموده یا با آنان مشورت مى کنند. حداقل در دو کشور پزشکان سنتى وجود دارند که در کنار پزشکان جدید یا در بیمارستان ها مشغول به کار مى باشند. بدون شک بررسى دقیق در تجربه هاى طب سنتى و پزشکى جدید ممکن است روزى منافع بزرگى براى همه بشریت به ارمغان آورد. (ادامه دارد...).

منـابـع

جان اس. مبیتی- ادیان و فلسفه آفریقایی- نشر ادیان- تاریخ نشر 1383

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد