دین هندو در روستاهای هند

فارسی 5104 نمایش |

دین هندو

متجاوز از 80 درصد کل جمعیت هندوهای هندوستان، یعنی بیش از 500 میلیون نفر هندو، در روستاها زندگی می کنند. تعداد روستاها نیز بیش از 500 هزار تا است. بنابراین، هندوئیسم روستاها را باید رایج ترین صورت دین هندویی، اگر نه شاخص ترین صورت آن، به حساب آورد. بعضی از اندیشمندان، دین روستاها را به مثابه «لایه ای» از هندویی و یا هندوئیسم عامیانه یا مردمی تلقی کرده اند که این البته اشتباه است. هیچ «هندوئیسم روستایی»، جداگانه ای وجود ندارد. همان طور که چیزی به نام «مسیحیت روستایی»، جداگانه وجود ندارد. کل طیف گسترده دین هندویی، از پیچیده ترین تا ساده ترین صورت آن را، می توان در روستاها مشاهده کرد. لیکن به یقین محل تاکید خاصی وجود دارد. اکثر روستاییان هند افرادی ساده، بی سواد و عامی هستند که در برابر فقر، بیماری، بی ثباتی های جوی و انواع و اقسام تهدیدات و مشکلات دیگر، برای ادامه زندگی تلاش می کنند. همان طور که انتظار می رود، این گونه مردمان بیشتر با جنبه های عملی دین کار دارند تا با ساحت های متعالی تر نظر پردازی های مابعدالطبیعی و یا آداب گرایی مفصل و بغرنج. این جنبه اخیر دین، یعنی وجهی از دین که به دنبال کسب اهدافی در این دنیاست به دست آوردن یک پسر، برداشت محصولی خوب، شفای از بیماری و غیره به اندازه هر جنبه دیگر دین هندویی، بخشی از هندوئیسم می باشد و حداقل از روزگار آتاروا ودا نیز چنین بوده است. با وجود این، این از مقوله یک نقطه تاکید یا برجستگی خاص می باشد. سنت مستمر هندوئیسم، که در سرتاسر روستاهای هند انتشار یافته و صورت محلی به خود گرفته، هنوز در حال شکوفایی بوده و در تمام صور متنوع و متکثر خویش در حال توسعه و تکامل می باشد. چیزی به عنوان روستای تیپ هندی وجود ندارد. تقریبا هر روستا با روستای دیگر متفاوت است. این مطلب، با توجه به تنوع عظیم منطقه ای شبه قاره هند، به ویژه در رابطه با خاک، آب، هوا، گروه بندی های قومی و زبانی و سنت های فرهنگی، چیز تعجب آوری نیست. علاوه بر این، جمعیت هندوستان کاملا هندو نیست. در آن جا مسلمانان، مسیحیان، سیک ها، جینی ها، بودائیان، پارسیان (زرتشتی ها)، و تعدادی از یهودیان نیز وجود دارند. از این قرار، از لحاظ دینی نیز جمعیت روستاها متجانس و یک دست نیست. این فقدان یک دستی و تجانس از ناحیه تقسیم شدن هندوها به طبقات (کاست های) گوناگون صورت پیچیده تری به خود می گیرد. روستاهای شامل یک طبقه و روستاهای چند طبقه وجود دارند. ماهیت و تعداد طبقات موجود در یک روستا و قدرت نسبی هر یک از طبقات آن در جامعه روستایی، به نحوی حیاتی بر انواع باورها و رسوم دینی رایج در آن روستا و نیز ساختار اجتماعی آن تاثیر می گذارد. غالبا در روستاهایی که از چندین طبقه (کاست)، مختلف تشکیل شده اند، این طور است که الگوی سکونت خانواده های روستایی منعکس کننده ترکیب طبقاتی اهالی روستاست. بدین ترتیب که شاید هر طبقه، محله خاص خود را داشته و هاریجان ها (افراد نجس یا بی طبقه)، نیز قسمت جداگانه ای را اشغال کنند.

تاثیر گروه های طبقاتی (کاست ها)، بر دین هندویی در روستاها

تاثیر دارا بودن گروه های طبقاتی مختلف و هم چنین خانواده ها، و گاهی نیز آبادی هایی از پیروان ادیان دیگر، این است که در درون یک روستای واحد تنوع دینی قابل ملاحظه ای به وجود می آید. این امکان وجود دارد که بعضی از کاست های مقیم روستا از طبقات بالای مدارج دین هندویی باشند، لذا در رفتار و آداب خویش از هنجارهای برهمنی تبعیت کنند. طبقات دیگر، مثلا هاریجان ها که از هرگونه خدمات روحانیان برهمن محروم بودند. مجبور بودند تا صور بیان دینی خاص خود را به وجود آورند. نه تنها آداب و رسوم دینی این ها با آداب و رسوم طبقات بالای نظام طبقاتی کاست کاملا فرق دارد، بلکه الوهیت هایی هم که این ها می پرستند بیشتر جنبه محلی داشته و از نظر نقش و عملکرد نیز جنبه اختصاصی تری دارند (به عنوان مثال الهه آبله). بعضی از کاست ها به طور سنتی با یک الوهیت خاص، که بیشتر مثل قدیس حافظ و نگهبان آنان عمل می کند، پیوند دارند. در کاست های بزرگ تری هم که از تشکیلات داخلی پیچیده ای برخوردارند، الوهیت های طایفه ای و آبا و اجدادی وجود دارند. این تعلقات طبقاتی، (مرتبط با کاست ها)، به حیات دینی هر روستای خاص تنوع بیشتری می بخشد. به دلیل وجود این طیف گسترده و تنوع چشم گیر است که باید اندیشه وجود یک «هندوئیسم روستایی» خاص را به کلی کنار گذاشت. سلسله مراتب و مدارجی که کاست ها خود را مطابق آن نظم می بخشند در سطح روستا تعیین می شود. اما معمولا، چنان چه عوامل خاصی وجود نداشته باشند، تفاوت عمده ای بین سلسله مراتب و موقعیت یک کاست (طبقه)، در یک روستا و نحوه رتبه بندی همان کاست در روستاهای اطراف وجود ندارد. البته به شرطی که ترکیب طبقاتی روستاهای مورد نظر کم و بیش یکی باشد. با وجود این، سلسله مراتب مزبور همواره صورت ثابت و معینی ندارد، جز این که طبقه (کاست)، برهمن همیشه در بالاترین سطح و طبقه یا کاست هاریجان نیز در پایین ترین سطح قرار دارد. چنان چه یک گروه طبقاتی (کاست)، از نظر اقتصادی با موفقیت روبه رو باشد و بخواهد که ثروت و مکنت تازه به دست آورده خویش را از نظر دینی هم به نمایش بگذارد و جایگاه خویش را در سلسله مدارج طبقاتی ترقی ببخشد، به تدریج بعضی از آداب و رسوم طبقاتی خود را که «پست» و «پایین» به نظر می رسند کنار می گذارد و به جای آن ها آداب و رسوم طبقه ای را که در سلسله مراتب نظام طبقاتی کاست در مرتبه بالاتری قرار دارد جای گزین می سازد. بدین ترتیب، در خلال یکی دو نسل، خود را در سطحی بالاتر جا خواهد انداخت و در مرتبه دینی جدید خویش پذیرفته می شود. بر همین منوال نیز یک گروه طبقاتی ممکن است به دلایلی عزت و احترام یا موقعیت خویش را از دست بدهد و به تدریج در سلسله مدارج اجتماعی پایین بیاید. هرچند این سلسله مدارج در هر زمان معینی ثابت به نظر می رسد، در واقع وقتی از ورای ده ها سال به آن نگاه کنیم در حال تغییر و تبدیل همیشگی است. طبقات پایین کاست خیلی به راحتی و متواضعانه منزلت پایین و پست خود را نمی پذیرند. معمولا کلی اوقات تلخی، توأم با تلاش دایمی برای ترقی مقام و مرتبه وجود دارد.

تأثیر موقعیت محلی روستاها بر دیدگاه مذهبی روستاییان

قبلا چنین فکر می شد که روستاها واحدهایی محصور در خود هستند، لیکن مطلب بدین صورت نیست و احتمالا هرگز هم چنین نبوده است. در قلمرو دینی، مانند هر قلمرو دیگری، روستاها در بافت محله منطقه ای که در آن قرار دارند ادغام شده اند. در بین اشکال مختلف هندوئیسم، که در مناطق مختلف هندوستان یافت می شوند، تفاوت های چشم گیری یافت می شوند. مثلا بین بنگال، گچرات و تامیل نادو، نه تنها این صور منطقه ای دیدگاه مذهبی روستاییان را تعیین می کنند، بلکه موقعیت محلی یک روستا در داخل منطقه نیز می تواند موثر باشد. مثلا یک روستا می تواند در نزدیکی یک معبد بزرگ، مرکز یک فرقه یا سلسله رهبانی، محل زیارتی آن منطقه خاص و یا در نهایت، محل مقدس دیگری که پیشینه اساطیری طولانی ای دارد قرار گرفته باشد. همه این ها می توانند تاثیراتی فرا منطقه ای به وجود بیاورند که مجددا بر اعتقادات و آداب روستاییان آن محله تاثیر بگذارد. بعضی از روستاییان ممکن است به فرقه ای که همجوار آن هاست رو آورند و یا این که در زمره مریدان گورو (آموزگار دینی) ای که در آن نواحی اقامت گزیده است در آیند. هم چنین ممکن است در اطراف آرامگاه کسی که در زمان حیات خویش بسیار مقدس دانسته می شده تعدادی کیش های (نحله های)، محلی به وجود آیند. عناصری از هندوئیسم که دامنه نفوذ آن ها به پهناوری تمام هندوستان است، از قبیل پاره ای فستیوال های مذهبی خاص، در حقیقت از مجرای سنت های منطقه ای فرو منطقه ای به هر یک از روستاها می رسند. هر چند در ظاهر نام ها و تواریخ این فستیوال ها در بین روستاهای مختلف یک سان هستند، از لحاظ مبانی عقلانی و منطقی و درجه معنا و اهمیت تفاوت های عمده ای بین آن ها وجود دارد. تفاوت هایی که از منظر معنا و اهمیت هر فستیوال در داخل ساختار کلی سال مقدس هر روستا چشم گیرتر می نماید. معمولا چنین است که چندین معبد کوچک در هر روستا وجود دارند، شاید معابد راما، شیوا و یا هانومان. اما چیزی که به مراتب بیش از این ها به چشم می خورد زیارتگاه های کوچکی است که «گراما دواتاها» با خدای محلی روستا را درون خود جای داده است. اگر موجودات الهی هندوئیسم را بر حسب درجه اهمیت یا قدرت شان مرتب کنیم «برهمن یا بهاگوان»، «راس خدا» یا «خداوند» در مرتبه نخست قرار می گرفت. در مرتبه دوم دواها، خدایان کوچک تر یا الوهیت های عمده هندوئیسم قرار می گرفتند. در مرتبه سوم هم گراما دواتاها بودند که همان خدایان و یا الوهیت های روستایی به حساب می آمدند. اما چنان چه این رتبه بندی بر حسب در دسترس بودن و میزان توجه روستاییان به آن ها انجام شود آن وقت سلسله مراتب به دست داده شده بر عکس می شود. دلیل این مطلب آن است که در درک ساده و غیر پیچیده بخش مهمی از جمعیت روستاها، بهاگوان یا خداوند متعال بیش از آن متعالی، دور از دسترس و نگران اوضاع کل کاینات است که بتواند به مسائل یک روستای کوچک بپردازد. هم چنین خدایان مرتبه دوم، دواها هم، که از جانب بهاگوان ماموریت های جهانی دارند بیش از این بزرگ و مشغول دانسته می شوند که بتوانند به یک کشاورز روستایی ساده و فقیر توجه داشته باشند. لیکن چنین فکر می شود که دواتاهای مختلف، یا الوهیت های محلی، قدرت هایی مافوق طبیعی هستند که نه تنها متوجه و نگران حیات و رفاه یک روستایی می باشند، بلکه هم چنین توجه و احترام آن روستایی را نیز طلب می کنند و چنانچه مورد این توجه قرار نگیرند و می توانند بسیار خشمگین شوند که برای فرد روستایی نتایج شومی در بر خواهد داشت.

مفهوم اصطلاح گرامادواتا

اصطلاح گرامادواتا واژه ای همگانی (اسم جنس)، است که به تمام الوهیت هایی از این دست یا مقوله که با یک روستا پیوند دارند اشاره می کند. در حقیقت همه آن ها از نقش و عملکردی مشترک برخوردارند و آن این است که به مثابه خدایان حافظ و نگهبان روستا عمل می کنند و نیز این که تمام آن ها موجودات روحانی قدرت مندی به حساب می آیند که اگر به نحو مناسبی تسکین داده نشوند امکان دارد خشمگین شوند و مصایب عظیمی به بار آورند. هر چند این الوهیت ها، در واقع خیلی هم متفاوت و متنوع هستند. بعضی از آن ها، مثل الهه گاز گرفتگی سگ هار و یا آبله، وظایفی خاص بر عهده دارند. بعضی دیگر مخصوص یک منطقه خاص از روستا هستند که خدای نگهبان آن می باشند. خیلی از آنان به منظور تقدس بخشیدن به قوای طبیعی و یا ارواح خوب و بد گذشتگان به وجود می آیند. یکی از انواع «گرامادواتا» ها که تقریبا در تمام مناطق هند رواج دارد به نام «ماتا» یا مادر خوانده می شود. در واقع این تعبیری مجازی است؛ چون «ماتاها» به مراتب فراتر از آن هستند که جنبه مادری داشته باشند. بعضی از آن ها به وضوح تشنه خون (خون آشام) و دنبال قربانی حیوانات و نذورات خود می باشند. آنان جزو ترسناک ترین و مخوف ترین خدایان روستایی به حساب می آیند. همه «دواتاها» زیارتگاه ندارند. آن هایی هم که مثل خدای خاص یک گروه طبقاتی زیارتکده کوچکی دارند معمولا مجسمه ایشان و یا تصویر تزیین شده ای از آن ها در آن جا قرار داده می شود. هر چند، بعضی از مواقع، فقط تا این حد می توان دانست که «دواتا»یی در فلان بوته خار و یا یک دسته از بامبوها زندگی می کند. چون که می بینیم تکه پارچه هایی به نشانه نذر و نذور اهالی روستا به آن بسته شده اند. گاهی از مواقع هم تعدادی آجر، که به شکل خاصی کنار هم قرار داده شده اند و یا قطعه سنگ هایی که با اکسید سرب رنگ آمیزی شده اند تنها علایم وجود یک دواتا هستند.

اصل وجود دواتاها از دیدگاه روستائیان

البته نباید این طور فکر شود که همه روستاییان راجع به قدرت یا حتی اصل وجود خیلی از دواتاها قانع شده اند. به ویژه خیلی از طبقات (کاست های) اجتماعی بالاتر نوعا هیچ توجهی به آن ها ندارند و آن ها را صرفا به صورت چیزهای پیش پا افتاده ای می بینند که طبقات (کاست های) پایین تر به آن ها باور دارند. اما منهای افراد طبقه بالا و افراد شکاک، هنوز بخش چشم گیری از اهالی روستاها یافت می شوند که می پذیرند که در محیطی زندگی می کنند که مملو از قدرت های مافوق طبیعی و ارواحی است که می توانند به ایشان نفع و یا ضرر برسانند و لذا توجه، تسکین و نیایش این روستاییان را، اگر نه به هیچ دلیل دیگر، حداقل به دلیل احتیاط و پیش گیری طلب می کنند. هر چند هیچ یک از افراد روستایی این نوع حضور نیروهای مافوق طیبیعی را با بهاگوان اشتباه نمی کنند، اگر چه گاهی یک «دواتا» (خدای محلی)، خاص با یکی از «دوا»ها (الوهیت های پایین تر از مرتبه خدا اند)، یکی دانسته می شود. وقتی یک روستایی با نوعی مشکل روبه روست، مثلا در برابر یک بحران و یا یک بیماری قرار دارد، ابتدا دنبال عوامل و درمان های طبیعی می گردد. اما چنان چه مشکل ادامه پیدا کند آن وقت ممکن است تصمیم بگیرد که نیروهای مافوق طبیعی در دست اندرکارند و در نتیجه به جانب یکی از متخصصان عوامل مافوق طبیعی در روستا رو کند. در تمام روستاها چنین متخصصانی وجود دارند، شاید یکی از روحانیان (کاهنان)، غیر رسمی که مسئولیت مراقبت از گرامادواتاها را بر عهده دارد و شاید هم یک نفر جن گیر یا پیش گو. در این جا اسلوب کاملا متفاوتی با دواها، که از سوی روحانیان برهمن و در طهارت کامل مورد تماس قرار می گیرند جریان دارد. روحانیان غیر رسمی روستاها همواره از طبقات اجتماعی پایین هستند که رابطه ای خاص با دواتاهای روستاها دارند و واسطه تماس و سخن گفتن این خدایان محلی با اهالی روستا می باشند. در خیلی از جاها این ها افرادی در وجد و خلسه روحانی می باشند که از ناحیه اله خاص قیم و یا سرپرست خویش و یا هر اله دیگری تسخیر شده اند و لذا می توانند از زبان آنان مستقیما با مردم دهکده سخن بگویند. این کاهنان غیر رسمی و یا مجذوب، به حالت وجد و خلسه فرو می روند. در آن حالت، غالبا با طبل زدن، شلاق زنی و یا استعمال مواد مخدر، روح آلهه بر آن ها مستولی می شود. گاهی از مواقع، عبادت کنندگان یا ملتمسان دعایی که اطراف این شخص ایستاده اند نیز به حال خلسه فرو می روند و به شدت سر تکان می دهند، جیغ می کشند و یا این که از حال می روند.

پاسخ روحانیان به مسائل روستائیان

نوع پاسخی که معمولا چنین روستای مسئله داری از سوی این روحانیان (کاهنان) غیر رسمی دریافت می کند این است که فلان و بهمان اله به فلان دلیل از دست آن ها عصبانی است و طلب نذورات می کند و یا این که مشکل آنان به دلیل زخم چشم زدن به محصول و یا یکی از بچه های روستاست. فارغ از این که علت مشکل چه تشخیص داده شود، روحانی مزبور درمانی که تجویز می کند معمولا انجام انواع گوناگونی از آیین های مذهبی است که اهالی روستا باید انجام دهند. اگر حالت جذب و نشئه به وجود آمده در شخص روحانی از الوهیتی باشد که اصل مسئله را به وجود آورده است، در آن صورت اله (الهه) مزبور مستقیما با شخص مربوطه صحبت می کند و شرح می دهد که چه چیزی و به چه دلیل لازم می باشد. افردا جن گیر و یا عزایم خوان نیز نوع دیگری از کارشناسان امور مافوق طبیعی هستند که نوعا در روستاها به آنان رجوع می شود. آنان به مداوای کسانی که از سوی یک روح و یا بیشتر یک شبح، تحت تسخیر قرار گرفته اند می پردازند. شبح، روح شخصی است که به طور غیر طبیعی و یا بی موقع از دنیا رفته و آیین های کفن و دفنی که برای وی اجرا شده اند موثر نبوده اند (که در این صورت ارواح یا شبح های مذکر به ارواح برهمن ها و ترسناک ترین اشباح مونث نیز مربوط به زنانی است که بدون بچه و یا هنگام زایمان از دنیا رفته اند. وقتی یک نفر جن زده به نزدیک فرد جن گیر می آید، آن متخصص جن گیری برای خارج ساختن ارواح مضر از بدن بیمار، با استعانت از اله، معلم و مرشد خویش، آیین های متعددی را انجام می دهد و سپس از شبح (جن) مزبور می خواهد تا بدن آن شخص را ترک کند. ممکن است مذاکرات طولانی ای بین جن گیر و شبح مزبور صورت گیرد که طی آن شبح به جن گیر می گوید چه نذوراتی باید تقدیم شوند تا وی بدن آن شخص را ترک گوید. به هر صورت، فارغ از این که از چه فنونی استفاده کند، سعی جن گیر معمولا بر این است که شبح مزبور را با گول زدن از بدن بیمار بیرون بکشد و آن را داخل یک مکان و یا شیء کوچکی حبس کند. بعدها وی «شبح» مزبور را جای دیگری خواهد نشاند. بیمار باید نذورات مورد درخواست شبح و الوهیت راهنما و هم چنین چیزی به عنوان دست مزد جن گیر فراهم کند.

رایج ترین عمل دینی در روستاها
اما تماس یک نفر روستایی با «دواتاها» (خدایان محلی)، همواره از مجرای این قبیل واسطه ها نیست. رایج ترین عمل دینی در روستاها عمل ساده پرستش و عبادت است که از قبیل اهدای هدیه ای به محضر الوهیت مزبور توسط یک شخص تنها و در خلوت است. گاهی از مواقع این کار از روی تقوا و دینداری، گاهی از باب تشکر و زمانی هم برای آرام کردن الوهیت مورد نظر انجام می شود. یکی از رایج ترین رسوم نیز نذر کردن برای خدایان است. این کار معمولا به صورت قرارداد دو جانبه ای است که در ذهن یک روستایی بین وی و «دواتای» روستا منعقد می گردد. در این عهد و پیمان دو جانبه، فرد روستایی مشخص می کند که اگر فلان رویداد به وقوع بپیوندد در آن صورت روستایی مزبور از طریق اهدای یک نذر خاص، عبادت شبانه و یا کار مشابه دیگری به عبادت «دواتا» (اله) مزبور خواهد پرداخت. موضوع عهد هم می تواند همسر پیدا کردن برای یکی از فرزندان، برداشت محصول خوب و یا پیدا کردن یک حیوان گمشده باشد. البته چنان چه موضوع نذر تحقق پیدا نکند تکلیفی هم بر عهده فرد روستایی نخواهد بود. لیکن چنان چه آن خواسته عملی شود، در این صورت نذر نیت شده نیز باید ادا شود، و الا تبعاتی جدی در پی خواهد داشت. روحانیون مسئول دواتاهای روستاها، خیلی از مشکلات روستاییان را به خاطر عدم اجرای نذور به عمل آمده و در نتیجه خشم و عصبانیت اله مورد نظر می دانند. این خدایان (آلهه) محلی و کیش آنان، بخش مهمی را در حیات دینی خیلی از روستاییان تشکیل می دهند. اما این ها به هیچ وجه همه حیات دینی روستاییان را تشکیل نمی دهند. همان افراد روستایی ممکن است یک یا چند تا از «دواها» یا خدایان عمده هندوئیسم را نیز عبادت کنند. این که چنین مطلبی را نباید به معنای شرک و چند خدایی تصور کرد.

رویدادهای عمده در حیات دینی یک روستا
رویدادهای عمده در حیات دینی یک روستا، فستیوال ها و جشن های مذهبی هستند که از نقاط برجسته سال می باشند و معمولا، بر حسب شیوه رایج در آن منطقه و محل، با شور و شوق وافری برگزار می شوند. هم چنین آداب و رسوم مربوط به چرخه حیات، از قبیل تولد، عروسی و یا درگذشت افراد و منسوبان نیز مناسبت های مهمی هستند که سال ها در خاطره ها باقی می مانند و غالبا موجب اجتماع خویشاوندان از نقاط دور و نزدیک می شوند. بعضی از مواقع یک فرد مقدس دوره گرد یا آوازخوان به روستا می آید و با آواز خوانی و یا سرودخوانی متون دینی «باجانا» های خود، بسیار توجه مردم را به خود جلب می کند. علاوه بر این، مناسبت های دیگری هم هستند که اهالی روستا برای انجام دادن زیارت و یا بازدید از معابد و اماکن مقدس در گروه هایی کوچک به سفر می روند. تمام این امور، اعم از آن چه پیدا و آن چه پنهان می باشد، بخشی از هندوئیسم سرزنده روستاها را تشکیل می دهند. سرانجام این که باید تاکید کرد که کل طیف گسترده هندویسم، از مراسم عبادی بسیار ارتدکس برهمنی گرفته تا کیش های کاملا محلی طبقات پایین کاست، در روستاها به چشم می خورند. هم چنین باید به خاطر داشت که این جامعیت و تمامیت این امور است که هندوئیسم را شکل می دهند و نه صرفا عناصری از آن که صورتی برهمنی و یا شمولی گسترده دارند.

منـابـع

جان ر. هینلز- راهنمای ادیان زنده- ترجمه عبدالرحیم گواهی- ج 1- صفحه 569-558

سیمن ویتمن- آیین هندو- مترجم علی موحدیان عطار- ناشر مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب- تاریخ نشر 1382

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد