عبدالله بن بقطر (یقطر) حمیری

فارسی 13409 نمایش |

برادر رضاعی سید شهیدان عالم
برخی او را از یاران پیامبر اسلام دانسته اند. برادر رضاعی امام حسین (ع) بود. پدرش، بقطر، خادم پیغمبر اکرم و مادرش میمونه در خانه امام علی بن ابیطالب (ع) بود و دایه ی امام حسین به شمار می آمد به همین سبب گفته شده است که عبدالله برادر رضاعی امام حسین است زیرا امام حسین از این بانو شیر نخورده است و آنچنانکه تاریخ نوشته دوران شیرخوارگی حسین بن علی (ع)، فقط از انگشتان مبارک رسول خدا (ص) بود.
عبدالله سه روز بعد از تولد امام حسین (ع) به دنیا آمده بود. ابن حجر در اصابه می گوید: «عبدالله به دلیل آنکه همسن حسین (ع) بود از صحابه پیامبر به شمار می آمد.» از دوران طفولیت و جوانی او اطلاعی در دست نیست ولی در جریان قیام امام حسین (ع)، از قاصدان آن حضرت، برای کوفه بود. امام حسین (ع) پس از حرکت از مدینه، در راه مدینه به مکه و از آنجا تا کربلا، توسط قاصدان خود، نامه هایی را برای مردم بصره و کوفه فرستاد و آنها را به یاری خود دعوت کرد.
یکی از این قاصدها عبدالله بن بقطر بود که امام پس از حرکت از مکه در منطقه ی «بطن الرمه» او را با نامه ای به سوی حضرت مسلم بن عقیل که مدتی قبل به کوفه رفته بود، فرستاد اما متأسفانه حصین بن تمیم در «قادسیه» او را بازداشت و دستگیر کرد و نزد عبیدالله بن زیاد برد. ابن زیاد از او بازجویی کرد ولی او هیچ سخنی نگفت. این زیاد از او خواست که بالای منبر برود و از علی بن ابیطالب و حسین بن علی (ع) بدگویی و انتقاد کند و آنها را دشنام دهد. عبدالله به ظاهر قبول کرد و بر بالای دارالاماره رفت و بعد از حمد و ستایش خداوند، بر پیغمبر اکرم درود فرستاد و علی (ع) و خاندانش را ستود و بسیار مدح آنان را گفت و عبیدالله زیاد و پدرش و خاندان بنی امیه را لعن و نفرین و انتقاد کرد. آن گاه گفت: «ای مردم، من فرستاده ی حسین، پسر فاطمه، دختر رسول خدا، به سوی شما هستم. او را در فلان موضع گذاشته و آمده ام تا به شما بگویم هرکه می خواهد او را یاری کند و در برابر پسر مرجانه یاورش باشد، به سوی او بشتابد.»
خبر به ابن زیاد رسید. دستور داد او را از بالای دارالاماره به زمین انداختند، آن چنان که استخوان هاش شکست. (برخی مورخان نوشته اند او را دست بسته به زمین افکندند.) هنوز نیمه جان بود که ملعونی سر او را از بدنش جدا کرد و بعد گفت «خواستم راحتش کنم!» بیشتر مورخان نام قاتل او را لخمی عبدالملک بن عمیر گفته اند. زمانی که کاروان حسینی به منزلگاه «زباله» (منطقه ای بین راه مکه تا مدینه) رسید، خبر شهادت مسلم بن عقیل و هانی بن عروه و عبدالله یقطر، با نامه به اطلاع امام (ع) رسید. امام پس از شنیدن این خبر هولناک، کاروانیان را جمع کرد و نامه ای برای آنان خواند به این مضمون:
بسم الله الرحمن الرحیم
خبری بسیار جانسوز و تأثر آور به ما رسیده که مسلم بن عقیل و هانی بن عروه و عبدالله بن یقطر کشته شدند و شیعیان، ما را تنها گذاشتند و یاری نکردند. پس هرکه می خواهد، در برگشتن آزاد است و از سوی ما حقی بر گردنش نیست. و در همین جا بود که عده ی زیادی متفرق شدند و فقط آنان که با یقین و ایمان و اخلاص، همراه امام شده بودند، باقی ماندند.

توضیحات
برخی مورخان، نظیر این واقعه را برای قیس بن مسهر صیداوی گفته اند و قیس را در این سفر، پیک امام دانسته اند و شهادتش را به همین شکل نقل کرده اند.

منـابـع

حاج شیخ عباس قمی- منتهی الامال- صفحه 429

حاج شیخ عباس قمی- نفس المهموم

محمّدصادق نجمى- سخنان امام حسین از مکه تا کربلا

مصطفی حسینی طباطبایی- قیام حسینی در آینه اسناد تاریخی

گروه حديث پژوهشكده باقرالعلوم- موسوعة الامام الحسین

سید محمد شیرازی- فرهنگ عاشورا

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها