اعمال دینی یهودیان برای کودکان

فارسی 4321 نمایش |

الگوهاى بسیار پیچیده اعمال و مناسک یهودیان، که از طریق ساز و کارهاى هلاخا و تنوعى که در عرف محلى (مینهاگ) وجود دارد تکامل یافته است در موارد بسیار و سطوح متفاوت بر زندگى یهودیان تأثیر مى گذارد. این الگوهاى دینى تعیین کننده رفتار، نگرش ها، ساختار خانواده، و حتى نهادهاى اجتماعى یهودیان سنتى هستند، و جهانى نمادین بر گرد هر یهودى مى آفرینند که او را با هم دینانش ارتباط مى دهد و بین او و افراد غیر یهودى تفاوت به وجود مى آورد.

به دنیا آمدن کودک

تولد کودک رویدادى است که در یهودیت هم از دید رسم دینى و هم از چشم عرف محلى مورد توجه و عنایت است. خطراتى که به دنیا آمدن بچه براى مادر داشت، و نرخ بالاى مرگ و میر نوزادان فرآیند وضع حمل را در هاله اى از مناسک جادویى فرو برده بود که هدف از آنها نگهدارى مادر و جنین از شر شیاطین بود. اگرچه این اعمال خرافه آلود در سپیده دم طلوع یهودیت ریشه داشت نگرش دستگاه حاخامى نسبت به آنها از دوره اى به دوره دیگر تفاوت مى کرد. توسفتا، که از آثار پیش از قرن سوم است، مى گوید: «آن که پنجره ها را با خار مسدود مى کند، یا آن که بر پایه هاى تخت زن زائو زنجیر مى بندد، یا کسى که در جلوى او سفره مى چیند، بداند که اینها کارهاى (ممنوع) امورى ها است.» اما از طرف دیگر ابن میمون (قرن دوازده)، که به خاطر مخالفت هاى عقل مدارانه خود با اعمال جادویى با انتقادات مراجع حاخامى بعد از خویش مواجه شد و او را «مجذوب تعالیم ملعون فلسفى» دانستند، مى نویسد: «کسى را که کژدم یا مارى گزیده باشد مجاز است که، حتى در روز شنبه، بر جاى زخم وردى بخواند، تا خیال خود را راحت کند و دل خویش را استوارى بخشد. از آنجا که بیمار در خطر است ربیان حتى در صورتى که چنان عملى هیچ اثرى نداشته باشد آن را مجاز مى شمارند تا از ناامید شدن بیمار جلوگیرى کنند.»
به طور کلى مى توان گفت که در تلمود سوابق زیادى براى استفاده از درمان هاى جادویى و وسایل حمایتى در برابر شیاطین خرابکار یافت مى شوند که مبناى آنها این اصل است: «هر آنچه به خاطر شفا انجام مى شود نمى تواند همچون شیوه هاى امورى (که ممنوعند) به حساب آید.» هلاخائیان بعدى این امر را به عنوان معیارى براى رفتارهاى مجاز پذیرفتند. بدین ترتیب زنانى که زمان فارغ شدنشان فرا مى رسید خود را در حلقه اى از تعویذها، حرزها و اعمال جادویى متناسب احوال زائوها مى دیدند; مثلا هر چیزى را که در خانه وجود داشت باز مى کردند تا به باز شدن آسان رحم او کمک رسانده باشند. بسیارى از این چیزها را یهودیان از همسایگان غیر یهودى خود وام کرده بودند. اگر چه این امور هنوز در برخى محافل سنتى یهودیان و به ویژه در میان یهودیان شرقى یافت مى شوند اما امروزه بیشتر یهودیان جدید از کارهایى از این دست که بیش از اندازه خرافه به نظر مى آیند رویگردانند.
درآمیختن اندیشه هاى قبالایى با آگاهى عمومى یهودیان در قرون وسطا مردمان عادى یهود را نسبت به نیروهاى شیطانى دست اندر کار جهان بسیار حساس کرد. شکل خاص فرآیند دردناک زایمان را کار نیروهاى خارجى اى مى دانستند که با زاد و ولد آدمیان دشمنند. این بسیار متفاوت است با دیدگاه کتاب مقدس که رنج و زحمت زایمان را به لعن شدن حوا مربوط مى دانست، و یا با این اندیشه میشنایى که مردن زن در وقت زایمان را به این دلیل مى دید که وى نسبت به سه میصوایى که از امور اختصاصى مربوط به زنان است غفلت مى ورزد. میصواهاى یادشده عبارتند از دورى از ارتباط جنسى در خلال ایام قاعدگى، پیشکشى از خمیر نان به کاهن، و افروختن شمع شبات. مادر پس از به دنیا آوردن بچه، براى پسر تا هفت روز و براى دختر تا چهارده روز بعد را در ایام قاعدگى نفاس به سر مى برد و در نتیجه از لحاظ دینى ناپاک به حساب مى آید.
در دوران قدیم پیش از آنکه زن براى پاک شدن دوباره، یک قربانى سوختنى و یک قربانى مربوط به گناه به معبد تقدیم کند در مورد دو نوع زایمان یاد شده به ترتیب سى و سه و یا شصت و شش روز دیگر را نیز صبر مى کرد. تلمود در بحث از لزوم قربانى مربوط به گناه، که به نظر مى رسد در این سیاق مناسبتى ندارد، عقیده یکى از حکیمان را نقل مى کند که گفته است به دلیل آنکه در حال تحمل درد زایمان، زن سوگند مى خورد که دیگر هرگز رابطه جنسى با شوهرش برقرار نکند قربانى مربوط به گناه واجب شده است. با منسوخ گشتن مناسک قربانى و به دنبال آن از ارزش افتادن قوانین مربوط به ناپاکى شرعى، مادران پس از آنکه خونریزى هاى بعد از زایمان متوقف شود و پیش از آنکه غسل کنند و قادر گردند که به روابط جنسى خود ادامه دهند، تنها یک دوره هفت روزه را مراعات مى کنند. با این حال جماعت هایى هم هستند که در آنها زن و شوهر در مورد پسر یا دختر به ترتیب براى مدت چهل یا هشتاد روز کامل از تماس جنسى پرهیز مى کنند، اگرچه ابن میمون درباره چنین عملى مى گوید: «این سنت نیست، بلکه یک اشتباه... و بدعت است... زیرا آنها این را از صدوقى ها (یعنى قرائیم) فرا گرفته اند. میصوا و واجب است که آنها را واداریم تا این بدعت را از قلب هایشان بزدایند.»

بچه در دین یهود

در کتاب مقدس و در سراسر نوشته هاى ربیان علاقه بسیار زیادى نسبت به پسران به چشم مى خورد و به وضوح میان خوشى حاصل از تولد نوزاد مذکر و خوشحالى در تولد نوزاد مؤنث تفاوت وجود دارد. پسرها به ایفاى نقش هایى اجتماعى، اقتصادى و دینى در جامعه یهود خواهند پرداخت که براى دخترها امکان آن به میان نمى آید. یکى از گفته هایى که در تلمود بسیار تکرار شده است این است: «ممکن نیست دنیایى بدون زن و مرد موجود باشد. با این حال خوشا به حال مردى که بچه هایش پسرند و بیچاره کسى که فرزندان دختر دارد.» اگرچه دیدگاه هاى دیگرى، که کمتر یک جانبه هستند، نیز یافت مى شوند اما هیچ یک منکر برترى نسبى پسربچه ها نیستند.
این تفاوت ها را مى توان از مراسم و آدابى که تولد پسر یا دختر را در بر مى گیرند فهمید. در حالى که به خاطر پسرها در اولین جمعه شب پس از تولد، و در هشتمین روز پس از مراسم ختنه، و نیز در مورد نخست زاده ها یک ماه پس از تولد دستور برپایى ضیافتى داده شده است اما به خاطر دخترها چنین جشن و سرورهایى وجود ندارد. تنها چیزى که مرسوم است آن است که پدر نوزاد دختر در اولین شنبه پس از تولد، اسم او رادر کنیسه و در میان جمع اعلام نماید و گردآمدگان را به خوراکى مختصر پس از مراسم مذهبى شنبه، که قیدوش نامیده مى شود، دعوت کند. این نابرابرى ها که میان مراسم مرتبط با جنس هاى مختلف وجود دارد برخى یهودیان جوان تر را در آمریکاى شمالى بر آن داشته تا در ارتباط با تولد دخترها در پى آیین هاى مفصل ترى برآیند.
انگیزه این امر از آنجا آمده است که مکاتب منادى آزادى زنان در ایالات متحده آمریکا به درون جمع یهودیان سنتى نیز سرایت کرده اند. تلاش هاى چندى صورت گرفته است تا مناسک منسوخ را تجدید حیات بخشند، مانند رسم کاشتن درخت کاج در زمان تولد یک دختر، که از چوب آن بعدها در ساختن سایه بان مراسم ازدواج وى استفاده مى شود. نمونه بنیادى تر این نوآورى ها تلاش براى به وجود آوردن آیین ختنه اى براى دختران، بدون هیچ گونه عمل جراحى، است تا اندیشه وارد شدن بچه به پیمان ابراهیم (ع) که مضمون اصلى ختنه پسران به شمار مى رود درباره دختران نیز صادق باشد. تا به امروز دستگاه حاخامى از چنین آیین هایى چندان حمایت نکرده است.

مراسم ختنه در آیین یهود

بریت میلا یا ختنه پسر بچه در روز هشتم تولد وی از دستورهای هلاخایی است که بر عهده پدر بچه می باشد. در اوایل، پدر خود این کار را انجام می داد اما امروزه بیشتر مردم از خدمات ختنه کنندگان حرفه ای یا موهل استفاده می کنند. اینان به دلیل آنکه انجام عمل ختنه میصوا شمرده می شود، معمولا دستمزدی مطالبه نمی کنند. ضرورتی ندارد که موهل پزشک باشد، با این حال پزشکان یهودی ای که ختنه را مطابق شرایط هلاخایی انجام می دهند، نیز وجود دارند. اغلب دیده می شود که این وظیفه را قصاب های شرعی که از پیش مهارت لازم در استفاده از تیغ را کسب کرده اند، بر عهده می گیرند. به لحاظ نظری زنان نیز می توانستند ختنه را انجام دهند، و حتی در کتاب مقدس دیده می شود که همسر موسی (ع) این کار را انجام می دهد، اما از آنجا که برخی از هلاخاییان با اغین عمل مخالفت کرده بودند، تأکید بر ترک آن است. هر یهودی بالغ مذکری که بدعت گذار شناخته نشود، مجاز به ایفای نقش موهل است و بنا به رسم، چنین شخصی پیش نمازی را در روز ختنه برعهده می گیرد.

شرکت کنندگان مراسم ختنه
شرکت کننده مهم دیگری که در این مراسم حضور دارد، سنداق است که بچه را در حین انجام ختنه در دامان خود نگه مى دارد: این نقش را زنان نیز مى توانند ایفا کنند و در واقع در بعضى جماعات یهودیان شرقى این کار صورت مى گیرد، اما هلاخاییان اشکنازى از این کار نهى مى کنند، زیرا آن را قبیح مى دانند. سنداق نوعى پدر معنوى براى بچه به حساب مى آید، و درخواست از کسى براى انجام چنان نقشى افتخار بزرگى براى او به شمار مى رود. اگرچه سنداق تماما مفهومى پسا تلمودى است اما از جایگاه مهمى در مراسم دینى برخوردار شده است و یکى از ربیان آن را با مذبح که بر آن بخور پیشکش و سوزانده مى شد هم ردیف قرار داده است.
در برخى اعمال دینى سنداق حتى بر موهل نیز برترى داده مى شود. غیر از پدر و مادر، بچه، موهل و سنداق نقش آفرینان دیگرى نیز به مرور ایام به صحنه این مراسم افزوده شده اند. در میدراش آمده است که ایلیا نبى غیور قرن نهم قمری که اسرائیل را به خاطر نگه نداشتن عهد خدا به سختى توبیخ کرد، در هر مراسم ختنه اى حاضر مى شود و از همین رو براى وى صندلى مخصوصى کنار مى گذارند. در قرون وسطا نقش هاى دیگرى به این مراسم اضافه شدند. از جمله آنها کواتر و کواترین اشکنازی ها بود که پدر معنوی دوم و مادر معنوی بچه محسوب می شدند و وظیفه آنها آوردن او به محل ختنه بود. اغلب برای این منظور زوجی انتخاب می شدند که بچه ای از خود نداشتند، چرا که عقیده داشتند مشارکت آنان در این عمل نوعی سگولا براى تولید نسل است، یعنى به گونه اى سحرانگیز در آن مؤثر واقع مى شود.

جمع شدن در خانه والدین بچه
در صورت سلامت بچه ختنه وى در هشتمین روز پس از تولد، حتى اگر آن روز شبات یا موعد باشد، صورت مى گیرد. موهل از قبل بچه را معاینه خواهد کرد تا مطمئن شود که به یرقان یا بیمارى دیگرى که مى تواند عمل را به تأخیر بیندازد مبتلا نیست. در شب جمعه پیش از ختنه، آشنایان دوستان و همسایگان در خانه والدین بچه جمع مى شوند تا خوردنى هاى مختصرى را که در این مورد خاص شامل خوراکى سنتى مانند نخود می شود، صرف کنند. دلیل این جمع شدن که در برخی جوامع به شالوم زخار یا «سلامتى مرد» معروف است، روشن نیست. در یکى از این عقیده ها حتى اظهار شده که آن کار نوعى اطعام مخصوص مراسم سوگوارى است و به خاطر تورا برپا شده است; زیرا نوزاد تورا را پیش از تولد دریافت کرده اما به هنگام به دنیا آمدن فراموشش کرده است، و نخود در واقع در یهودیت خوراکى مراسم سوگوارى است.

صبح روز ختنه
صبح روز ختنه، پس از آنکه دعاهایى مى خوانند بچه توسط کواترین به اتاق، یا به کنیسه، و یا در اسرائیل به سالن مخصوص این کار در بیمارستان برده مى شود. حاضران با بچه که توسط کواتر نگه داشته مى شود خوش و بش مى کنند و در همین حال آیات گوناگونى از کتاب مقدس توسط پدر، موهل و میهمانان زمزمه مى شود. بچه را براى لحظه اى روى صندلى الیا مى گذارند و پس از آن در دامان سنداق قرار مى گیرد. موهل وضعیت بچه را تنظیم مى کند در حالى که سنداق هر دو پا را محکم نگه مى دارد. آنگاه موهل یا با انگشت پوست سر آلت را مى گیرد و یا براى ثابت نگه داشتن آن از یک گیره چنگکى استفاده مى کند، و دعاى برکت مى خواند. پس از بریده شدن پیش پوست پدر بچه براخایى مى خواند که با این کلمات خاتمه مى پذیرد: «همان که به ما فرمان داده است که طفل را به عهد پدرمان ابراهیم داخل کنیم.» پس از آن موهل با ناخن هایش جدار داخلى پوست سر آلت را بر مى گرداند و عقب مى زند تا سر آلت کاملا نمایان شود. این کار اخیر اگرچه در شکل هاى غیر یهودى ختنه وجود ندارد، اما بخش اساسى آداب ختنه یهودى است و بدون آن ختنه ناقص محسوب مى شود.

عمل مصیصا

قسمت آخر این آیین عبارت است از مصیصا یا مکیدن و بیرون آوردن خون از زخم توسط موهل. این عمل در ابتدا به عنوان اقدامى درمانى به وجود آمد تا از جریان روان خون اطمینان یابند، اما از آنجا که معلوم شده ممکن است در این حالت بیمارى هایى منتقل شوند آن عمل هر روز بیش از پیش موضوع مشاجرات جدى واقع شده است. در حالى که اغلب گروه هاى سنت گراى افراطى بر روش سنتى مصیصا تأکید مى ورزند، بسیارى از حاخام هاى جدید عمل مکش خون با استفاده از لوله هاى شیشه اى را که رواج یافته است مجاز مى دانند. با این همه مصیصا جزو ختنه نیست و بدون آن عمل ختنه کامل محسوب مى شود. اما اگر موهل این کار را انجام نمى داد براى همیشه از ختنه کردن منع مى شد. پس از پایان عمل موهل در ملأ عام اسم بچه را براى اولین بار اعلان مى کند: «نام این پسر در اسرائیل فلان پسر بهمان خواهد بود.» معمولا پیش از این امر براخایى بر شراب و برکت دیگرى راجع به عهدى که خدا در تن آدمى قرار داده است خوانده مى شود. در خاتمه آن شراب را مى نوشند و به بچه نیز از آن مى دهند. آنگاه نوبت خوراکى این مراسم فرا مى رسد.

معناى ختنه در نوشته هاى یهودى
گذشته از اهمیت ختنه به عنوان نماد عهد، درباره معنا و هدف از ختنه در نوشته هاى یهودى اظهار نظرهاى زیادى وجود دارد. ختنه مى آموزد که آدمى باید خویش را کامل گرداند، با هر عضوى از بدنش بندگى خدا کند، به وضع طبیعى اش راضى نماند و نگذارد که در فساد محیط خود غوطه ور شود بلکه باید قدسى گردد. ختنه را کفاره گناه آدم، نشان تعالى پیدا کردن اسرائیل از حد طبیعت و علامت مشخصه یهودى دانسته اند. در تفسیر آن حتى گفته شده است که شهوت جنسى مرد را کم مى کند. در دوران جدید یهودیان به دنبال آنند که با ادله پزشکى به توضیح و دفاع از این عمل بپردازند. این فکر نخستین بار در قرن اول و از زبان فیلون یهودى اظهار شد.
مزایا یا معایب ختنه از دیدگاه پزشکى هر چه باشند و نیز تبلیغاتى از این دست که براى فهمیدن اهمیت آیین ختنه در دین یهود به وجود آمده، از هر ارزشى که برخوردار باشند، حقیقت آن است که یهودیان به همان اندازه که به خاطر سلامتى ختنه مى کنند به جهت دلایل دینى هم به انجام آن مى پردازند. تا آنجا که از هلاخا بر مى آید آیین ختنه در واقع کارکرد نسبتا پیچیده اى دارد. اگرچه هر یهودى مذکرى باید ختنه شود اما یهودى ختنه ناشده، در عین حال هنوز یهودى است و جامعه او را یهودى مى داند. با آنکه کتاب مقدس تهدید کرده است که هر فرد مذکر ختنه ناشده اى از قومش برکنده خواهد شد، اما یهودیت آن را به این معنا فهمیده است که او را با مرگى نا به هنگام مجازات خواهند کرد و بى بچه خواهد مرد. تهدید مذکور را به این معنا نگرفته اند که ختنه آیین پذیرش و ورود به جماعت اسرائیل است. بچه یهودى اى که دو برادر بزرگترش پس از ختنه، شاید مثلا به سبب هموفیلى، مرده باشند تا آنگاه که به اندازه کافى قوى و سرحال به نظر نیاید ختنه نخواهد شد; اما با این وصف در اعتبار یهودى بودن وى تردیدى نیست. اگرچه بر اهمیت این آیین در نوشته هاى ربیان تأکید فراوان شده است اما با دیگر ویژگى هاى اصلى زندگى یهودى که از تقدسى خاص برخوردار نیستند هم ردیف است. این نکته از تبریکاتى که در مراسم ختنه گفته مى شود پیدا است: «همین طور که به پیمان در مى آید امید است که به تورات برسد، وارد قبه عروسى شود، و اعمالش غمخوارانه باشد.»

ختنه در مورد گروندگان به یهودیت
واقعیتى که مسئله را پیچیده مى کند این است که مذکر بیگانه اى که به یهودیت تغییر دین مى دهد باید ختنه شود; یا اگر پیش از آن ختنه شده است باید به عنوان شرطى لازم در گرویدن به یهودیت، به ختنه مجدد نمادینى که عبارت از ریختن قطره اى خون از آلت است تن دهد. اگرچه در تلمود رأى اقلیتى از عالمان را نیز مى توان یافت که قائل به پیش شرط بودن این آیین براى تغییر دین نیستند اما از نظر هلاخا بدون آن عمل به هیچ نحو نمى توان تغییر دین داد و یهودى شد. از آنجا که در نوکیش شدن تصور بر آن است که نوکیش به محض یهودى شدن دوباره متولد شده است، لزوم ختنه از نتایج ورود به این مرحله است.

اعلان نام بچه پس از انجام ختنه در ملأ عام
گرفتارى بعدى این رسم است که اعلان نام بچه پس از انجام یافتن ختنه حتما باید در ملأ عام باشد. این نام، که اسم عبرى بچه است و چه بسا در سرزمین هاى آوارگى با نامى که بر گواهى تولد وى ثبت مى شود متفاوت باشد، نامى است که در تمامى مراسم و اسناد دینى مطرح مى شود. فقط در صورتى که فرد یهودى بیمارى وخیمى پیدا کند نام وى را عوض مى کنند یا چیزى به آن مى افزایند; زیرا اعتقاد بر آن است که نام جدید و در نتیجه شخصى که نام جدید پیدا کرده است از اراده شیطانى اى که براى نام پیشین یا صاحب آن نام گرفتارى آفریده بود آزاد خواهد شد. در رستاخیز با همین نام عبرى افراد یهودى را به یاد خواهند داشت و از مردگان برخواهند انگیخت. به همین جهت هر فرد یهودى آیه اى از کتاب مقدس را که با حرف اول نام وى شروع و با حرف آخر آن ختم مى شود هر روز در نمازهایش تکرار مى کند تا نام وى در رستاخیز فراموش نشود. باز به همین دلیل بچه اى را که پیش از ختنه مى میرد در کنار قبر ختنه مى کنند و نامى عبرى به او مى دهند تا در آینده از قبر برانگیخته شود.

منـابـع

آلن آنترمن- باورها و آیین های یهودی- مترجم رضا فرزین- صفحه 199- 219- ناشر مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب- تاریخ نشر 1385

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد