جایگاه زن در آیین یهود (مقام زن)
فارسی 5741 نمایش |نقش و جایگاه زن در خانواده
به لحاظ اجتماعى، خانواده (متشکل از زن و شوهر) هسته مرکزى زندگى است و هر بحثى در این باره، باید با ملاحظه هر دو طرف این واحد اجتماعى صورت پذیرد. روابط عاطفى و معنوى میان زن و شوهر نه تنها از لحاظ پرورش فرزند، که با توجه به خود زوجین نیز اهمیت دارد. تلمود قضیه اى را درباره زنى نقل مى کند که با یک عالم ازدواج کرده بود و هر روز تفیلین به دور بازوى شوهر مى بست؛ او پس از مرگ شوهرش با یک مأمور جمع آورى خراج (شغلى که حکیمان آن را با سودجویى و اخاذى همراه مى دانستند) ازدواج کرد و هر روز صبح بازوبند مخصوص مأمور جمع آورى مالیات را به دور بازوى شوهر جدیدش مى بست. و نیز مرد پرهیزگارى را مثال مى زند که با یک زن زاهد ازدواج کرده بود. پس از جدایى آن دو، زن مجددا ازدواج کرده و شوهر جدیدش را به راه راست هدایت نمود؛ در حالى که شوهر قبلى او با زن شرورى ازدواج کرده بود که او را به فساد و تباهى کشاند.
این دو نمونه از روابط متقابل زن و شوهر، ما را به یک ارزیابى واقع گرایانه درباره نقش و جایگاه زن در خانواده رهنمون مى شود. با آن که راه هایى که زنان بتوانند قابلیت خود را در زندگى اجتماعى نشان دهند اندک بود، آنان در عمل، از نفوذ قابل توجهى برخوردار بودند و این امر نه مورد مخالفت قرار گرفت و نه پنهان نگاه داشته شد. افسانه هاى زیادى درباره همسر با صلابت حکیم راو نحمان وجود دارد؛ زنى که نازپرورده خانواده منسوب به پادشاه بود و هیچ کوششى را براى پنهان کردن نفوذ و قدرتش به کار نمى بست و اصرار داشت تا با احترامى خاص با او رفتار کنند. او با این تصور که راو عولا، عالم بزرگ فلسطینى، به او توهین کرده است، پیامى زشت و اهانت آمیز به این عبارت برایش فرستاد: «افراد دوره گرد هم چنان که لباس هاى کهنه از کک انباشته اند، از کلمات پر هستند (وراج هستند).» زنان اندکى مى توانستند اجازه چنین صراحتى را به خود بدهند، اما توهین را هرگز جایز نمى دانستند. این داستان تأییدى بر نفوذ شایان توجه و فراگیر زنان در دوره تلمودى است.
نقش فعال زنان در دعاوی
کتوباى رسمى، زن را از مالکیت بر اموالش محروم نمى ساخت؛ اگرچه اداره آن را در صورتى که راه دیگرى پیش بینى نمى شد، به شوهر واگذار مى کرد. از آن جا که زنى که ازدواج مى کرد از حق حضور در دعاوى مدنى به عنوان خواهان، محروم نمى شد، تلمود دعاوى زیادى را برمى شمارد که در آنها زنان در دعاوى مالى، و نه ضرورتا فقط دعاوى مربوط به حقوق زناشویى، نقش فعالى داشته اند.
حدود فرمان بردارى زن از شوهر
حدود فرمان بردارى زن از شوهر به طور صریح در سلسله اى از احکام آمده است که اصولا تغییرى در موازنه حقوق و تکالیف پس از ازدواج ایجاد نمى کند. تورات به شوهر اجازه داده است که نذرهاى همسرش را لغو کند، اما علما این حق را به اندازه قابل توجهى محدود کردند. شوهر حق دارد که تنها نذرهایى را که تا حدودى به روابط زناشویى مربوط مى شوند، فسخ کند و از مداخله در هر نذر دیگرى که همسرش بر عهده گرفته، منع شده است. هم چنین پدر مى تواند ازدواج دخترش را فسخ کند و نذرهاى او را ملغى نماید، اما این اختیارات محدود به دختران صغیرى است که هنوز به سن بلوغ جنسى (دوازده سال) نرسیده اند. دختران پس از رسیدن به سن بلوغ، کاملا مستقل مى شوند و نه پدر و نه هیچ کس دیگرى نمى تواند خواست خود را بر یک دختر بالغ تحمیل کند یا تلاش کند که او را برخ لاف میلش، به ازدواج مجبور سازد. والدین یهودى همیشه خود را موظف مى دانستند که به دنبال همسرى براى فرزندان خود باشند، اما این امر نشان دهنده حقوق ویژه پدر بر دختر نیست.
گذشته از این، این یک رسم پذیرفته شده است که والدین پیک علایق و خواست هاى دختران و پسران خود باشند و به عنوان واسطه در پیوندهاى زناشویى عمل کنند. بنابراین، حکیمان تلمودى زنان را نه مخلوقاتى دون پایه، بلکه بنا به گفته موجز یکى از حکیمان، «ملتى جداگانه» مى دانستند. از نظر آنها یک شبکه جداگانه از عقاید، احکام و رهنمودهاى عملى زنانه وجود دارد که با آنچه براى مردان هست تفاوت دارد و زنان با آن که از بسیارى از فرایض مهم که مردان موظف به رعایت آنها هستند معاف شده اند، از دیدگاه ناب دینى، کم اهمیت تر از مردان به شمار نمى آیند. حتى گفته شده است که «بشارت آن قدوس براى آینده زنان، بزرگ تر از نویدى است که به مردان داده شده است». تمایز میان دو جنس بر پایه یک تقسیم بندى کاربردى است که در ظاهر، جدا از هم دیده مى شوند، اما در حقیقت مساوى اند.
حجاب در دین یهود
رواج حجاب در بین زنان قوم یهود، مطلبی نیست که کسی بتواند آن را مورد انکار یا تردید خود قرار دهد. مورخین، نه تنها از مرسوم بودن حجاب در بین زنان یهود سخن گفته اند، بلکه به افراط ها و سخت گیریهای بی شمار آنان نیز در این زمینه تصریح کرده اند. در کتاب «حجاب در اسلام»، آمده است: «گرچه پوشش در بین عرب مرسوم نبود و اسلام آن را به وجود آورد، ولی در ملل غیر عرب، به شدیدترین شکل، رواج داشت. در ایران و در بین یهود و مللی که از فکر یهود پیروی می کردند، حجاب به مراتب شدیدتر از آنچه اسلام می خواست وجود داشت. در بین این ملتها وجه و کفین (صورت و کف دستها) هم پوشیده می شد. حتی در بعضی از ملتها سخن از پوشیدن زن و چهره زن نبود، بلکه سخن از قایم کردن زن بود و این فکر را به صورت یک عادت سفت و سخت درآورده بودند.»
در اصول اخلاقی «تلمود» که یکی از کتاب های مهم دینی و در حقیقت فقه مدون و آیین نامه زندگی یهودیان است، آمده: «اگر زنی به نقض قانون یهود می پرداخت، چنانچه مثلا بی آنکه چیزی بر سر داشت به میان مردم می رفت و یا در شارع عام نخ می رشت یا با هر سنخی از مردان درد دل می کرد یا صدایش آنقدر بلند بود که چون در خانه اش تکلم می نمود، همسایگانش می توانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد.»
ویل دورانت، که معمولا سعی می کند موارد برهنگی یا احیانا تزیینات و آرایش های زنان هر قوم را با آب و تاب نقل کند تا آن را طبیعی جلوه دهد، در این مورد می گوید: «در طول قرون وسطا، یهودیان همچنان زنان خویش را با البسه فاخر می آراستند، لکن به آنها اجازه نمی دادند که با سر عریان به میان مردم روند. نپوشاندن موی سر، خلافی بود که مرتکب را مستوجب طلاق می ساخت. از جمله تعالیم شرعی یکی آن بود که مرد یهودی نباید در حضور زنی که موی سرش هویداست، دست دعا به درگاه خدا بردارد.» او در توصیف زنان یهودی می گوید: «زندگی جنسی آنان علی رغم تعدد زوجات، به طرز شایان توجه، منزه از خطایا بود. زنان آنان دوشیزگانی محجوب، همسرانی ساعی، مادرانی پر زا، و امین بودند و از آنجا که زود وصلت می کردند، فحشا به حداقل، تخفیف پیدا می کرد.» در کتاب مقدس یهودیان، موارد متعددی یافت می شود که به طور صریح و یا ضمنی، حجاب و پوشش زن و مسائل مربوط به آن، مورد تایید قرار گرفته است. در برخی از آنها لفظ «چادر» و «برقع» به کار رفته است که نشانگر کیفیت پوشش زنان آن عصر است.
پوشش کامل در مقابل نامحرم
در مورد پوشش کامل در مقابل نامحرم در «سفر پیدایش» تورات چنین می خوانیم: و رفقه، چشمان خود را بلند کرد و اسحاق را دید و از شتر خود فرود آمد. زیرا که از خادم پرسید: «این مرد کیست که در صحرا به استقبال ما می آید؟» و خادم گفت: «آقای من است.» پس برقع خود را گرفته، خود را پوشانید، سفر پیدایش، باب24، فقره 64 و 65.
عدم تشبه مرد و زن به یکدیگر
در مورد عدم تشبه مرد و زن به یکدیگر در «تورات» آمده است: «متاع مرد، بر زن روا نباشد و مرد، لباس زن نپوشد، زیرا هرکه این کند، مکروه یهود (خدای تو) است.» (تورات، سفر تثنیه، باب 22، فقره 5)
نزول عذاب در اثر آرایش دختران یهود برای بیگانگان
حتی به نزول عذاب در اثر آرایش دختران یهود برای بیگانگان پرداخته است در این زمینه در «تورات» آمده: «و خداوند می گوید از این جهت که دختران صهیون متکبرند و با گردن افراشته و غمزات چشم، راه می روند و به ناز می خرامند و به پاهای خویش، خلخالها را به صدا می آورند. بنابراین، خداوند فرق سر دختران صهیون را کل خواهد ساخت و خداوند، عورت ایشان را برهنه خواهد نمود. و در آن روز، خداوند زینت خلخال ها و پیشانی بندها و هلال ها را دور خواهد کرد. و گوشوارها و دستبندها و روبندها. و انگشترها و حلقه های بینی را. و رداها و شال ها و کیسه ها را. و آینه ها و کتان های نازک و عمامه ها و برقع ها را. و واقع می شود که به عوض عطریات، عفونت خواهد شد و به عوض کمربند، ریسمان و عوض موهای بافته، کلی و به عوض سینه بند، زنار پلاس و به عوض زیبایی، سوختگی خواهد بود.
مردانت به شمشیر و شجاعانت در جنگ خواهند افتاد. و دروازه های وی ناله و ماتم خواهند کرد و او خراب شده، بر زمین خواهد نشست.» (تورات، کتاب اشعیاء نبی، باب سوم، فقره 10-8) در تورات، از چادر و برقع و روبنده ای که زنان با آن سر و صورت و اندام خویش را می پوشانده اند، صریحا نام برده شده است، که نشانگر کیفیت پوشش زنان است. برای نمونه در کتاب «روت» می خوانیم: «بوعز گفت: زنهار کسی نفهمد که این زن به خرمن آمده است. و گفت: چادری که بر توست، بیاور و بگیر. پس آن را بگرفت و او شش کیل جو پیموده بر وی گذارد و به شهر رفت.» (تورات، سفر پیدایش، باب 38، فقره 14 و 15) در مورد عروس یهودا می خوانیم: «پس رخت بیوگی را از خویشتن بیرون کرد. برقعی به رو کشید و خود را در چادری پوشید و به دروازه عینایم که در راه تمنه است، بنشست.» (تورات، سفر پیدایش، باب 38، فقره 14 و 15)
لزوم پوشاندن سر از نامحرمان
ویل دورانت می نویسد در مورد لزوم پوشاندن سر از نامحرمان در آیین یهود اگر زنی به نقض قانون یهود می پرداخت، چنانکه مثلا بی آن که چیزی بر سر داشت به میان مردم می رفت، و یا در شارع عام نخ می رشت، یا بر هر سنخی از مردان، درد دل می کرد، یا صدایش آن قدر بلند بود که چون در خانه اش تکلم می نمود، همسایگانش می توانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت، مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه ای او را طلاق دهد.
او همچنین می نویسد و به استعمال سرخاب و سرمه، نکوهیده می شمردند. موافق بودند که مرد، باید برای پوشاک زن خویش سخاوتمندانه خرج کند، لکن غرض آن بود که زن، خود را برای شوهر خویش بیاراید نه برای سایر مردها. در کتاب «حکمة الحجاب و ادلة وجوب النقاب»، برای تایید این که منشا حجاب زنان یهودی، وجوب حجاب در شریعت موسی (ع) بوده، به داستان حضرت موسی و دختران شعیب (ع) اشاره شده است که در آن، حضرت موسی به آنان امر کرد تا پشت سر او حرکت کرده و از پشت سر، او را به منزل پدرشان هدایت کنند.
منـابـع
بهناز وفامنصوری- انجمن کلیمیان تهران- مقاله زن در یهودیت
مهدی مهریزی- مقاله هویت زن در ادیان
آدین اشتاین سالتز- سیری در تلمود- مترجم باقر طالبی دارابی
عبداللّه مبلغى آبادانى- تاریخ ادیان و مذاهب جهان- جلد دوّم
سایت باشگاه اندیشه- مقاله زن در قوم یهود
علی محمدی- مقاله حجاب در ادیان الهی- مجله حدیث زندگی- شماره 6
عباس رجبی- مقاله حجاب در ادیان و اقوام گذشته- سایت باشگاه اندیشه به نقل از ماهنامه یاس، شماره ۳۲
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها