مختصات سبک شعر خراسانی (شعرا)

فارسی 8104 نمایش |

شاعران سبک خراسانی

ادیبان و شاعران هر ملتی بخشی از فرهنگ و تمدن آن دیار محسوب می شوند، علاوه بر این که از اشعار آنها می توان به صنایع ادبی و مضامین زیبای ادبیات دست یافت، شعر شاعران هر دوره ای به نوعی بیانگر منش و بینش مردمان آن عصر نیز می باشد. برای آشنایی بیشتر با سبک هر قرن و دوره ای، لزوم مراجعت به دیوان اشعار شاعران هر عصری بر کسی پوشیده نیست. برای شناخت هر چه بهتر سبک دوره ی سامانی (خراسانی) نگاهی اجمالی به شاعران برجسته این سبک ضروری به نظر می رسد. از دوره ی سامانی بیشتر دیوان های شعر به دست ما نرسیده یا آنچه رسیده بسیار اندک است. تنها شاعری که در دوره ابتدایی سبک خراسانی شعرش به دور از آفات زمان به جا مانده، بزرگ شاعر حماسه سرای ایران و جهان، فردوسی پاک زاد است و شاهنامه او بی گمان دایره المعارف جامعی است هم برای شناخت بهتر سبک خراسانی و هم برای دستیابی به آداب و رسوم ایران باستان. معروفترین شاعران این دوره از شعر پارسی (دوره ابتدایی سبک خراسانی) پدر شعر فارسی رودکی و فردوسی می باشد که در این بخش به بیان دیدگاه و بررسی اشعار این دو شاعر بزرگ می پردازیم.

رودکی پدر شعر فارسی

رودکی نخستین شاعر بزرگ و پدر شعر فارسی دری است. اهمیت او در تکامل شعر فارسی دری، سبب آمده است که وی را به حق «پدر شعر فارسی» و «سلطان شاعران» بنامند. بلعمی وزیر وی را در عرب و عجم بی نظیر می دانسته است. شاعران پس از وی نیز، جمله به استادی و بزرگی او مقر آمده اند و به شیوه ی کلام او بسیار توجه کرده و از وی فراوان یاد نموده اند.

ویژگی های شعر رودکی
شعر رودکی، شعری است ساده. کلام او نرم و روان و لطیف و به دور از ناهمواریهاست و سبب این، به جز ذوق سلیم و تربیت یافته، آشنایی اوست با موسیقی. تکرار کلمه و جمله و کوتاهی جمله ها و قاطعیت لحن او به خصوص در بخشی از اشعار او قابل توجه است. وی با خواننده، ساده و صریح و صمیمی سخن می گوید. به همین سبب کلامش از تأثیری خاص بهره دارد تشبیه ها و توصیفهای او هم زیبا و لطیف است و هم دقیق. در توصیف و تشبیه و مفاهیم، تعادل را رعایت کرده و از اغراقهای بی معنی شاعران ادوار بعد پرهیز کرده است. مجاز و کنایه در شعرش زیاد نیست. از تشبیه فراوان استفاده کرده و حتی آنجا که شعرش از عناصر خیال بهره ای کمتر دارد نیز دلنشین است. معانی شعر او نیز آسان و طبیعی است. اولین شاعر فارسی زبان است که در بسیاری از مفاهیم و قالبهای شعری روزگار خویش طبع آزمایی کرده و از همه ی آنها سرخ روی برآمده است. مدیحه، غزل، توصیف، مرثیه، شکایت، زهد و وعظ از مفاهیم شعری اوست. اولین شاعری است که توجه به فکر در شعر او جایگاهی خاص دارد. هم به زهد و اخلاق توجه دارد و هم زندگی و زیباییها و خوشیهای آن را غنیمت می شمرد. می توان گفت که نوعی تفکر خیامی در بعضی از شعرهای او نمود یافته است.

نمونه هایی از تفکر خیامی در شعر رودکی
شادزی با سیاه چشمان شاد *** که جهان نیست جز فسانه و باد
زآمده شادمان ببایـد بود *** وز گذشته نکرد باید یاد
من و آن جعدمـوی غالیه بوی *** من و آن ماهروی حور نژاد
نیک بخت آن کسی که داد و بخورد *** شور بخت آنکه او نخورد و نـداد
باد و ابر است ایـن جـهان فسوس *** باده پیش آر هـرچه بادا باد
به حق نالـم ز هـجر دوست زارا *** سحرگاهان چو بر گلبن هزارا
قضا گـر داد من نستاند از تو *** ز سوز دل بسوزانـم قضا را
چو عارض برفزوزی می بسـوزد *** چو من پروانه بر گردت هزارا
نگنجم در لحد گـر زانکه لختی *** نشینی بر مزارم سوگوارا
جهان این است و چونین بود تا بود *** و همـچونین بـود اینند بارا
بـه یـک گردش به شاهنشهی آرد *** دهـد دیهیم و تاج و گوشوارا
توشان زر زمین فرسوده کـردی *** زمیـن داده مـر ایشان را زغـارا
از آن جـان توز لـختی خون رز ده *** سپرده زیر پای انـدر سپـارا

فردوسی

فردوسی بزرگترین شاعر حماسه سرای فارسی، یکی از بزرگترین حماسه سرایان دنیا و یکی از بزرگترین شاعران فارسی زبان است. وی در قرن چهارم می زیسته و بخش اعظم شاهنامه ی خویش را در اواخر دوران سامانیان سروده اما سالیانی از حکومت محمود غزنوی را نیز درک کرده و شاهنامه را به نام محمود کرده است. فردوسی از نظر تحولات جامعه و فرهنگ ایرانی، در پایان مقطعی خاص ظهور کرده است: پایان دوره ی اعتدال اجتماعی و خردگرایی و آغاز عصر نزاعها و اختلافات مذهبی و تعصبات فرقه ای. شاهنامه ی او، مفصل فرهنگ ایرانی و اسلامی است و در دوره ای سروده شده که ملیت ایرانی در معرض خطر بوده و وی با پدید آوردن این کتاب، قومیت ایرانی را تثبیت کرده است. شاهنامه او در استمرار حیات فرهنگ ایرانی اسلامی بسیار مؤثر بوده است.

فردوسی بزرگترین شاعر سبک خراسانی
فردوسی برای رساندن مقصود خود، بحثهای منطقی و استدلالی را مؤثر نمی دیده، به همین سبب منظور خود را در قالب داستان بیان کرده تا با فهم و درک عموم ایرانیان متناسب باشد و از این راه در اذهان بنشیند علاوه بر این که داستانهای شاهنامه، صرفا داستان نیست، بلکه حکمت و معنی و سیاست است، در تو به توی داستانها نیز از زبان قهرمانان یا از زبان خویش، اخلاق و نصیحت و مسایل حکمی را به بهترین وجهی گنجانده و بیان کرده و در داستان شاهان و پهلوانان ایران نیز، سخن را به ترازوی خرد سنجیده و هر چند از آنان به بزرگی و نیکی یاد کرده و ایران و ایرانی را ستوده و بزرگ داشته است، بی خردیها و سبک سریها و خودکامگیهای بعضی از آنان را نیز نمایان ساخته و پیوسته در ستیز نیکی و بدی، جانب خوبی و نیکی و روشنی را گرفته و جانب بدی و زشتی و بی خردی و تاریکی را فرو گذاشته است. فردوسی شاعری است قوی دست که در شاهنامه، به عشق و بزم، توصیف، اخلاق، ستایش خرد و سخن و دین، مرثیه، شکوه و شکایت و امثال آن نیز پرداخته و در همه ی این زمینه ها به خوبی از مضایق سخن بیرون شده است. شعر او نزد منتقدان قدیم، مثل اعلای بلاغت (چهارمقاله، ص76) بوده است.

ویژگی های شعری فردوسی

مثلهای عربی در شعر فردوسی
1) فردوسی با زبان و ادبیات و امثال عرب و احادیث و روایات اسلامی آشنا بوده و جای جای مفاهیم آنها را در شعر خود آورده است:
پزشکی که باشد به تن دردمند *** ز بیمار چون بازدارد گزند
«سخن و سخنوران، ص 89»
اشاره است به مثل عربی: «طبیب کیف یداوی الناس و هو علیل.»
سگ آن به که خواهنده ی نان بود *** چو سیرش کنی دشمن جان بود
«سخن و سخنوران، ص 98» اشاره است به مثل: «اجع کلبک یتبعک.»
در مقدمه ی شاهنامه که از آفرینش سخن گفته، از خطبه ی اول نهج البلاغه متأثر بوده است. (شاهنامه، ج اول، ص14: گفتار اندر آفرینش عالم) همچنین ریاضی و فلسفه می دانسته و در اشعار خود به بعضی قوانین الهی و طبیعی اشاره کرده است. (سخن و سخنوران، ص 9- 48) ذهن پرورده ی او در این علوم سبب آمده است که به هنگام استدلال، استدلالهای او محکم باشد:
اگر تندبادی برآید ز کنج *** به خاک افکند نارسیده ترنج
ستمکاره خـوانیمش ار دادگـر *** هنرمند خوانیمش ار بی هـنر
اگر مرگ داد است بیداد چیست *** ز داد این همه بانگ و فریاد چیست

شاهنامه از نظر واژه سازی و ترکیبات
شاهنامه از نظر واژه سازی و ترکیبات و کنایات و تعبیرها یکی از آثار کم نظیر فارسی است. استاد فروزانفر، شاهنامه را از این دیدگاه گنجینه ای بزرگ دانسته است. نمونه ای از این گونه تعبیرها: بسیاری از ترکیبات و تعبیرها و واژه های او باکلمات خاص فارسی ساخته شده است مانند: نادوستی:
ز نـادوستی راز پیدا کند *** همان کو دروغ است رسوا کند
داستان زدن:
چه گفت آن خردمند پاکیزه مغز *** کجا داستان زد ز پیوند نغز
آهسته دل:
که آهسته دل کی پشیمان شود *** هم آشفته را هوش دربان شود
و از این دست است: نیکی سگال، دیریاب (به معنی کندفهم)، فراوان سخن (پرگو)، پندمند.
نمونه هایی از تعبیرات مجازی و کنایی در شاهنامه: دست نیکی بردن، روز کسی بازآمدن، آفتاب عمر به زردی رسیدن، از ماهی به ماه آوردن و از ماه به زیر چاه آوردن، زمین و زمان را زیر پای آوردن، پیوسته ی خون بودن، زر و زور کسی لاغر بودن، خویشتن را چلیپا کردن، هوش دربان کسی شدن، چینه نهادن، از هر شور و تلخی چشیدن، به بیداد درخت کاشتن، ایوان آباد را پست کردن، دانش کسی به برآمدن. گروهی از مجازها و کنایه های او نیز رنگ حماسی دارد:
اگر من شوم کشته بر دست تو *** ز دریا نهنگ آورد شسـت تو
به الیاس قیصر یکی نامه کرد *** تو گفتی که خون بر سر نامه کرد
نبود این چنین کار کس را گمان *** که توران شود تیر و ایران کمان
«سخن و سخنوران، ص 102»
یکی از ویژگیهای تعبیرات او این است که همراه با فعل جمله، اضافه ای تشبیهی یا استعاری به کار می برد. فعل جمله در این موارد متناسب با مضاف و از مجموع واژه ها، معنایی خاص اراده می کند. این نوع استعمال در شعر پیش از فردوسی و پس از او نیز متداول بوده اما فراوانی این تعبیرات در شاهنامه نشان می دهد که فردوسی به این شیوه بسیار علاقه مند بوده است. مانند:
تخم نیکی کاشتن:
چـنین است کیـهان ناپایـدار *** تو در وی به جز تخم نیکی مکار
از باده ی مهر مست گشتن:
ندادند بیهـوده دل را ز دسـت *** نگشتند از باده ی مهـر مست
چنگ فزونی زدن:
تو چنگ فزونی زدی در جهان *** گذشتند از تو بسی همـرهان
برگ اندوه بوییدن:
از او تو به جـز شادمانی مـجوی *** به باغ جهان برگ انده مبوی

منـابـع

محمد غلامرضایی- سبک شناسی شعر پارسی- انتشارات جامی- 1377

سیروس شمیسا- کلیات سبک شناسی- تهران- انتشارات فردوس- 1373

نظامی عروضی- چهارمقاله- تهران- انتشارات ابن سینا- 1248

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد