نحوه تدوین و تعالیم سفر هباهیر در عرفان یهودی
فارسی 4621 نمایش |تدوین سفر هباهیر در اروپا
یکی از آثار مهم عرفان اروپا یعنی سفر هباهیر، در قرن دوازدهم و در پرووانس با استفاده از تعالیمی که از شرق صادر شد تدوین یافت. سفر هباهیر نوع نخست در نوشته هایی ارائه شده است که پاره پاره و دارای انشا و تدوینی نامناسبند و در ربع سوم قرن دوازدهم در پروانس- لانگدوک متداول شده اند. با این حال، افکار بکری که در آنها وجود دارد، درباره وحدت خاستگاهشان تردیدی باقی نمی گذارد. این متون به شکل میدراش بودند، یعنی به کمک روش تفسیری خاصی که پر از اقوال منسوب به مراجع حاخامی قدیم بود، کتاب مقدس را تفسیر می کردند. این مجموعه کامل متون، که محتملا از خاور نزدیک (سوریه- فلسطین- عراق) وارد شده بود، به نام «میدراش حاخام نهونیا بن هاقانا» (برگرفته از نام یکی از حاخام های قرن دوم) یا سفر هباهیر «کتاب روشنایی» معروف است (عنوان باهیر از یکی از کلمات شاخص آیه نخست کتاب مقدس گرفته شده است که قرار است در آن اثر تفسیر شود.) همه مرجع های یاد شده در آن نامعتبرند (همان طور که آثار متاخر غالبا این گونه بوده اند) و محتوای این میدراش و حتی محتوای غیر عرفانیش کاملا گنوسی است. نوعی مذهب گنوسی که در عین حال سعی می کند از هر گونه ثنویت وجودشناختی فرار کند. (و در واقع موفق هم شده است.)
هدف کتاب سفر هباهیر
هدف کتاب آن است که نشان دهد خاستگاه اشیا و مسیر تاریخ که بالطبع متمرکز بر تاریخ قوم برگزیده است، همراه با فراز و نشیب هایی که ناشی از اطاعت و یا معصیت خداست، به وسیله تجلی قوای الهی تحدید و تعیین می شوند. این «قوا» اوصافی نیستند که از راه انتزاع فلسفی به دست آمده و یا تعریف شده باشند (گرچه کلمه صفت یکی از اصطلاحاتی است که برای اشاره به هر یک از آن نیروها به کار می رود); بلکه آنها ذات یا جوهر هستند. آنها از خدا تفکیک ناپذیرند، اما هریک به شخصیت خاص خود در می آید و از لحاظ تمایل به سختگیری یا رحمت، در تطابقی پویا با رفتار انسان ها به خصوص یهودیان در جهان محسوس به شیوه خاص خود عمل می کند. آنها در قالب یک نظام دارای سلسله مراتب منظم می شوند، که با این همه، به آن پایه از ثباتی که با نسل دوم قبالائیان در لانگدوک و کاتالونیا آغاز می شد، نمی رسد. فهرست غنیی که برای مشخص کردن «قوا» به کار می رفت، از اندوخته هایی که هم در کتاب مقدس و هم در سنت حاخامی موجود است استفاده برده است. مثلا از مضامین «کتاب آفرینش»، از برخی آیین های عبادی، و نیز از حروف الفبای عبری و از نشانه هایی که می توان برای نشان دادن حروف صدادار به آنها افزود. این همه دست به دست هم داده، تصویری نمادین از اسطوره، جهان شناسی، تاریخ مقدس و فرجام شناسی ارائه می دهند تا از طریق آن، گروه گمنامی از صوفی مشربان در پی تدوین نظریه اعتقادی خویش برآیند (یعنی نوعی اسطوره گنوسی) البته به استثنای اصطلاحاتی که در کار آمده اند تا تحقیر شدید جهان محسوس را از بین ببرند.
محتوا و تعالیم سفر هباهیر
بدین ترتیب، مطابق تعالیم سفر هباهیر عالم جلوه ای از قوای الهی دارای سلسله مراتب خاص خود است، و نیرویی که در پله پایین نردبان آن سلسله مراتب قرار می گیرد، مسئولیت خاص اداره جهان محسوس را به عهده دارد. این هستی بسیار پیچیده است. روشن است که در این جا شاهد وجود بقایایی از تفکرات گنوسی ها درباره صوفیا («حکمت») هستیم که از دید آنان دست اندر کار جهان مادی، حتی گاه به گونه ای ناموفق است. این نیرو همچنین عبارت است از «حضور الهی شخینا» که در الهیات حاخامی از آن یاد شده است، گرچه بسیار تغییر کرده است: یعنی تبدیل به یک جوهر شده است; علاوه بر این، با ابداعی جسورانه به نقش یک موجود زنانه در می آید و بدین ترتیب با آن که هنوز جنبه ای از الوهیت است، در مقام دختر یا همسر ظاهر می شود; یعنی کسی که چیزی از خودش ندارد و همه چیز را از پدر یا شوهر دریافت می کند.
نیروی مذکور همچنین با «جماعت اسرائیل» که از ابداع های ریشه ای دیگر است، یکی دانسته می شود اما برای تسهیل فهم آن از تاملات قدیمی مبتنی بر تفسیر تمثیلی غزل سلیمان، که رابطه خدا با قوم برگزیده را به شکل پیوند ازدواج نشان می دهد، استفاده شده است. بدین ترتیب، بین کل آن قوم که برگزیده خداست و به صورت نوعی بدن عرفانی آفریده شده است، و جنبه ای از الوهیت برابری صوفی مشربانه ای برقرار می شود و از همین جا است که یکپارچگی آن جنبه الوهیت با این گروه آدمیان مورد بحث قرار می گیرد و سرنوشت آن دو رقم می خورد. در واقع، ارتباط مشابهی که بین «حضور» و اسرائیل برقرار است برای الهیات حاخامی قدیم کاملا بیگانه نبوده است. در پرتو این نکته می توان دید که اطاعت و یا سرپیچی اسرائیل از دعوت الهی خاصی که برای خود احساس می کند، عامل تعیین کننده ای برای هماهنگ شدن با نظام عالم و یا زوال است و به هستی باطنی الوهیت هم راه پیدا می کند. نقش اساسی و مؤثر سفر هباهیر در پیدایش تصوف یهود این چنین بوده است. در همین متن یاد شده شاهد احیای دوباره مفهومی هستیم که الهی دانان قدیم با آن به مبارزه برخاسته بودند یعنی مفهوم تناسخ که بر اساس آن روحی که در زندگی پیشین خود به کمال لازم دست نیافته است، در چند بدن پیاپی دوباره متجسد می شود.
این کتاب اولین متن عرفانی است که مفهوم تناسخ ارواح را که پیش از آن در میان اولین فرقه گرایان قرائی در بابل قرن هشتم یافت می شد، مطرح کرده است. همچون استفاده فرقه ای قرائیان از این نظریه، سفر هباهیر نیز آن را به عنوان راه حلی برای معضله رنج کشیدن افراد عادل مطرح می کند: این عادلان به خاطر گناهانی که در زندگی پیشین خود مرتکب شده اند اکنون مجازات می شوند. تعالیم سفیرایی سفر یصیرا در باهیر به شکل پیشرفته تری نمایان می شوند. در آنجا سفیراها، با تعابیری نمادین و پرجلوه، به عنوان اوصاف و یا قوای الهی مطرح می شوند; همچنین به شکل درختی ترسیم شده اند که آسمان و زمین را به هم می پیوندد. نازل ترین سفیرا، شخینا یا جایگاه الهی خدا در دنیا است. باهیر از آن اغلب به عنوان دختر پادشاه یاد می کند. یکی از ویژگی های بر جسته نظریه سفیراها که در باهیر یافت می شود یکی دانستن شر با سفیرای دین یا قضاوت، است و در نتیجه متضمن این نکته است که شر بخشی از خود ساختارهای الهی است، نه چیزی بی ارتباط با خدا.
منـابـع
آلن آنترمن- باورها و آیین های یهودی- مترجم رضا فرزین- صفحه 145-182- مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب- 1385
فروزان راسخى- مقاله ادبیات و خاستگاه تاریخى مکتب قباله- فصلنامه هفت آسمان- شماره 4
ژرژ وایدا- مقاله عرفان یهود- مترجم احمدرضا مفتاح- فصل نامه هفت آسمان- شماره 11
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها