منابع اندیشههای کنفوسیوس و مکتب وی
فارسی 6033 نمایش |کنفوسیوس
پیش از کنفوسیوس مجموعه ی بزرگی از دانش بوده است که به «شش کهن نامه» معروف بود، اما تا حد زیادی از کوشش های کنفوسیوس بود که آن ها حفظ شده و به دست آیندگان رسیده است. کنفوسیوس بود که آن ها حفظ شده و به دست آیندگان رسیده است. کنفوسیوس مطالعه ی مطالب کهن را به این امید آغاز کرد که آن ها را در حکومت واقعی به کار گیرد. تنها در اواخر عمر بود که به تنظیم و گزارش آن ها دست یازید تا آن ها را برای آینده سودمند کند. در همان حالی که این وظیفه را به انجام می رساند از نهادهای باستانی تعبیرهای تازه یی به دست داد که از مفهوم های اخلاقی خود او گرفته شده بود. پیداست که برای فهم مکتب و اندیشه های کنفوسیوس اندک آشنایی با شش کهن نامه لازم است.
شو جینگ
کتاب تاریخ یا تاریخ نامه. این گزارش های تاریخی که کنفوسیوس گردآوری و تدوین کرده حاوی یکصد سند از سلسله های باستانی است و دورانی را شامل می شود که از قرن بیست و چهارم تا قرن هشتم ق. م ادامه می یابد. کنفوسیوس این سندها را از روی گاهشماری تنظیم کرد و پیشگفتارهایی بر آن ها نوشت. بخش اعظم این مطالب که در بایگانی سلسله ی جو وجود داشت گفتگوهایی بود میان امیران و وزیران درباره ی مشکل های کشور، طرح های برنامه های ملی، سوگندهایی که پیش از رفتن به جنگ برای پایداری در جرأت و نظم ادا می شد، فرمان ها و دستورها و گزارش های مواقع تشریفاتی. بخش کمتر این اسناد آوردن داستان ها و سخنانی بود درباره ی مردان بزرگ سلسله های کهن. این اسناد همه سرشار از اندیشه های دینی و سخنان آموزنده بود.
کنفوسیوس این اسناد را گردآوری و تدوین کرد تا شاگردان درباره ی علل برخاستن و از میان رفتن سلسله ها «از حقایق آگاه شوند». از یکصد سندی که تدوین کرد تنها بیست و چهارتای آن حال در تاریخ نامه مانده است. این ها بهترین مصالح تاریخی است که برای مطالعه ی تاریخ چین باستان و اندیشه ی سیاسی آن در دست است.
شی جینگ
کتاب شعر یا سرودنامه شی جینگ. مجموعه ای از شعرهای رایج در میان مردم است که در پانصد سال میان آغاز سلسله ی جو (قرن دوازدهم ق م) و دوره ی بهار و پاییز (قرن هشتم تا ششم ق م) نوشته شده است. کنفوسیوس 305 شعر از میان بیش از 3000 قطعه شعر دستچین و زیر چهار عنوان دسته بندی کرد: نخست، شعرهایی درباره ی رابطه ی زن و مرد؛ دوم «شعرهای درست اندیش کوچکتر» برای جشن های معمولی؛ سوم «شعرهای درست اندیش بزرگتر» برای جشن های دولتی؛ و چهارم، شعرهای قربانی برای رقص های معابد و نمایش عمومی. این قطعه ها شامل آموزش اصل کنفوسیوس بود که در شعر به شاگردانش عرضه می داشت.
دلایل تعلیم و تدریس شعر
کنفوسیوس برای تدریس شعر چند دلیل داشت. در دوره ی بهار و پاییز در جامعه ی مؤدب رسم بر این بود که گفتگو را به شعر بیارایند. بدین سان، کنفوسیوس به این نتیجه رسید که: «بی خواندن شعر، آدمی تبحری در واژه ها نخواهد داشت.» اما کنفوسیوس به جز این کار بدیعی بر ارزش اخلاقی شعر هم تأکید می کرد و فواید مطالعه ی آن ها را چنین خلاصه می کرد: «شعر الهام برمی انگیزد و به درون نگری می برد؛ به اجتماعی بودن انسان یاری می کند و از نومیدی می رهاند. در مطالعه ی شعر انسان می آموزد که به والدان و پادشاه خود خدمت کند؛ از این گذشته، آن بهتر که انسان با نام پرندگان و چارپایان، علف های هرز و درختان آشنا شود.»
یائو
کتاب یائو یا موسیقی. در زمان کنفوسیوس موسیقی پیوند نزدیکی با شعر داشت. پس موقعی که مجموعه ی اشعار باستانی را تدوین می کرد برای هر یک از آن هایی که سرانجام برگزیده بود آهنگی تنظیم می کرد که یا بازسازی آهنگ های کهن بود یا ساختن آهنگ های تازه. همه ی آن چه حالا از دستاورد کنفوسیوس در این زمینه می دانیم همین است، چه از این موسیقی دیگر چیزی به جا نمانده است. می دانیم که موسیقی مثل شعر بر چهارگونه بود: موسیقی شائو، موسیقی جو، موسیقی به آیین، و موسیقی معبد. از سخنانی که نقل می شود پیداست که کنفوسیوس دانش دقیقی درباره ی موسیقی داشت و دور نیست که موسیقیدان هم بوده باشد، زیر که با استاد بزرگ موسیقی امیرنشین لو سخت حرفه ای سخن می گوید: «اصل بنیادی موسیقی گویا باید چنین باشد: در شروع نواختن یک قطعه، همه ی قسمت های آن باید با طمطراق تمام هماوا باشد. ریتم همان طور که به اوج خود می رسد باید متمایز و نت ها باید روشن باشد. آن گاه آن قطعه باید در کمال همنوایی، بی هیچ قطع گوشخراش، نواخته شود.»
تاثیر اخلاقی و اجتماعی موسیقی
همان طور که انتظار می رفت، کنفوسیوس بیش از همه به اثر اخلاقی موسیقی اهمیت می داد و معتقد بود که موسیقی نه تنها می تواند «احساسات انسان را همنوا کند» بلکه «از بی نظمی اجتماع هم نظم به وجود می آورد.» کنفوسیوس برای آن که تأثیر اخلاقی موسیقی را تقویت کند به این عقیده رسید که موسیقی باید در محدودیت هایی که دولت ایجاد می کند عمومیت یابد. مثلا پیشنهاد می کرد که موسیقی جنگ در زمینه هایی که زشت و نامطلوب بود ممنوع شود. خشنودی کنفوسیوس از کتاب موسیقیش از این گفته در کتاب سخنان پیداست: «تنها بعد از برگشتن از وی به لو بود که بر آن شدم موسیقی را به راه درست ببرم. موسیقی به آیین موسیقی معبد هم در نظم درستشان قرار گرفت.»
لی جی یا کتاب آیین ها
لی جی «بی مطالعه ی آداب، انسان نخواهد توانست پایگاهی استوار برای خود بیابد.» در زمان های کهن، آیین ها محدود به اعمال دینی بود، اما بعد از آن بر هر گونه فرصت دنیایی هم حکمروایی یافت که از جمله ی آن ها رویدادهایی چون مسابقه های کمانگیری و دیدارهای امیران فئودال بود. از این رو، لی را می توان به وجه یا صورت کنش اجتماعی در چین باستان تعریف کرد.
مدت ها قبل از کنفوسیوس مجموعه ی نامکتوبی معروف به لی وجود داشت اما امیر بزرگ جو اولین کسی بود که آن را محدود کرد، ثابت نگه داشت و مکتوب کرد. میان این صورت مکتوب و صورت های نامکتوب اعصار گذشته بایست فرق بسیاری بوده باشد، درست همان گونه که در لی سنتی دولت های فئودال گوناگون اختلاف هایی بود، بعضی از آن ها از روی نادانی با اعمالی مخالف روح حقیقی لی پایان می یافت.
از ارجاعات کتاب های کنفوسیوس می فهمیم که او کتابی درباره ی آیین ها فراهم آورده بود تا به این وضع ناپسند سر و سامانی بدهد.
هدف از مطالعه آیین ها
کفوسیوس هرچند نه تنها در آیین های جو، بل که در آیین های دودمان کهن تر سیا و شانگ هم استاد بود، اما آیین کامل و باشکوهتر جو بود که او را به خود جلب کرده بود. این شگفت آور نیست چه همه ی اندیشه های او درباره ی لی محافظه کارانه بود. او خاستگاه و ارزش آیین های باستانی را تأکید می کرد و بر آن بود که لی بیان احساسات است. او به کارهای پست زمانه خرده می گرفت که لی را بی احساس می شمردند و آن را چیزی بیش از تشریفات تقلیدی نمی دانستند. او با خاطری رنجیده می پرسید: «چون کسی به آیین ها اشاره می کند، مرادش آیا فقط پیشکش های پشم و ابریشم است؟»
در جای دیگر می گوید: «در آیین های سوگواری باید سوگی عمیق باشد تا توجه دقیق به ریزه کاری ها.»
یی جینگ یا کتاب تغییرات
از همه ی کتاب های کهن که کنفوسیوس خوانده بود یی جینگ را بیشتر دوست می داشت. این کتاب را چندان خواند که سه بار شیرازه اش از هم گسست. محتوای آن یک نظام خیالی فلسفه است که بر بنیاد «هشت سه خطی» نهاده شده است. این «هشت سه خطی» ساخته ی یکی از آن ها لزوما تکرار می شود تا یک سه خطی ساخته شود. می گویند این «هشت سه خطی» از زمان شهریاری فو سی (2852 ق م؟) از روی نشانه های اسرارآمیزی بر لاک سنگپشت به وجود آمده است. ون شاه از سلسله ی جو و پسرش امیر جو، تعبیرهایی از این سه خطی ها کرده اند. پیش از کنفوسیوس، این کتاب را برای پیشگویی به کار می بردند. چینی ها از راه این سه خطی ها به رازهای جهان پی می بردند و می کوشیدند به مردم نشان دهند که چه طور از شوم بختی بپرهیزند و از هر فرصتی سود ببرند. این کتاب چون سرودنامه نشان نبوغ چینی ها باستان است و در آن چیزهای زیبایی شناختی و عملی، و چیزهای بدوی ساده را با رمزهای هنری که آشکارکننده ی ژرفای دانش است به هم پیوند زده اند. در عین حال یک کتاب فلسفه و یک اثر هنری هم هست، ترکیبی است از انتزاعی و مجسم.
«یین» و «یانگ»
بنابر کتاب تغییرات، جهان از یین و یانگ ساخته شده است. خط پیوسته نماینده ی یانگ است و خط گسسته نماینده ی یین. این ها نیروهای دوگانه ی طبیعتند، یانگ، نر است و یین، ماده. پس این دو آسمان و زمین، خورشید و ماه، روشنی و تاریکی و زندگی و مرگند. پیداست که این دو رمز بنیادی، محدود و بسیار ساده بود و نمی شد آن ها را به طور گسترده به کار برد، از این رو فرزانگان باستان به این اندیشه رسیدند که سه خط را با هم کنند تا یک سه خطی ساخته شود. حاصلش اولین «هشت سه خطی» بود که رمز این پدیده های طبیعی است: آسمان، زمین، تندر، آب، کوه، باد، آتش و مرداب ها.
اما این هشت سه خطی های آغازین معنای فلسفی نداشت، تا کنفوسیوس آمد و افزوده هایی به نام ده بال به آن ها افزود، و در نتیجه هشت سه خطی ها را به شصت و چهار شش خطی گسترش داد. فرض این بود که هر شش خطی نماینده ی رمزی یک یا چند نمود طبیعی یا انسانی جهان است. مثلا، شش خطی یه از ترکیب یک سه خطی به معنای باد، چوب و نفوذ کردن و یک سه خطی به معنای تندر و حرکت و رشد ساخته شده است. پس، شش خطی یه از بالا رمز نفوذ چوب و از پایین رمز رشد را نشان می دهد.
چون چیو یا سالنامه ی بهار و پاییز
کنفوسیوس در مقام ویراستار، پرکار است و در مقام نویسنده، کم کار؛ به طور کلی چون چیو یا سالنامه ی بهار و پاییز را تنها اثر کنفوسیوس دانسته اند. این کتاب گزارش گاهشمارانه ی رویدادهای مهم امیرنشین لو است از اولین سال پادشاهی یین شاه (722 ق م) تا چهاردهمین سال پادشاهی آی شاه (481 ق م). نام این سالنامه (بهار و پاییز) از این سنت گرفته شده است که پیش از هر مدخلی سال و ماه و روز و فصل روی دادن آن رویداد آورده می شد. سالنامه از بهار آغاز می شود سپس تابستان و پاییز و زمستان را دربر می گیرد، و مقابل همه ی مدخل ها یکی از این دو واژه (بهار و پاییز) آورده می شود و نتیجه ی این کار فراوانی استعمال واژه ی بهار و پاییز است.
این کتاب به یک یادداشت روزانه می ماند که در آن همه ی رویدادها را، از خرد و کلان، چون دانه های تسبیح به یک رشته ی روزها کشیده اند. مدخل ها همه تا حد ممکن خلاصه است و همه گونه کار انسانی و نمودهای طبیعی قابل تصوری را دربر می گیرد. با آن که این کار یک راه خوب گردآوری مصالح است، مشکل بشود آن را برای ساختن چیزی که تاریخ خوانده می شود کافی دانست.
فلسفه تاریخ
اما بزرگی این کتاب فلسفه تاریخ نه در این است که یک تاریخ نمونه است بلکه در ویژگی های دیگر آن است: نخست باید گفت که کنفوسیوس هر چند مواد و مصالح کار خود را بر بنیاد گزارش رسمی لو گذاشته اما گاهی از سنت دور می شود و این جایی است که تنگ نظری ملی گرایانه را نفی و بر سازمان دهی میان دولت ها و صلح و یکپارچگی جهانی تاکید می کند. دوم آن که کنفوسیوس در این کتاب وظیفه ی آسمانی امانت را تعلیم می دهد، که به طور کلی از آن به نام چون چیو دای یی یا «اصل بزرگ سربلندی و وظیفه ی بهار و پاییز» یاد می شود. کنفوسیوس همه ی بدی ها، عیب ها و هرزگی های آن ایام را بی هیچ تعبیر و تفسیری گزارش می دهد، و در نتیجه گیری های از ستایش یا سرزنش دریغ نمی کند. همین داوری ها فلسفه ی تاریخ او را آشکار می کند و همان گونه که انتظار می رود این فلسفه ی تاریخ آموزنده است. مایه ی بنیادی سالنامه برپا داشتن هنجارهای حکومت نیک، نشاندن امیران غاصب به جای خود و محکوم کردن وزیران بدرفتار است تا از آرمان صلح و یگانگی جهان هواخواهی شود. سوم، کنفوسیوس گزارش تاریخ را که علی الرسم کاری رسمی بود به کاری عمومی بدل کرد، و تاریخ را برای مردم به صورت یک رشته ی مطالعه درآورد. از این گذشته، چون سالنامه ی بهار و پاییز مجموعه یی از حقایق است دستورنامه ی علم سیاست چینی است.
منـابـع
فانگ يو لان- تاریخ فلسفه چین- مترجم فريد جواهر كلام- صفحه 61- 69
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها