دنیاپرستان در دوزخ

فارسی 2304 نمایش |

قیامت و رحمت خدا

جهنمیان در عین محرومیت از رحمت خاصه، مشمول رحمت عامه هستند خداوند می فرماید: «و رحمتی وسعت کل شیء فسأکتبها للذین یتقون؛ و رحمت من همه چیزها را فرا گرفته است؛ و من رحمت خاص خود را برای مردم پرهیزگار حتما به زودی می نویسم و مقرر می دارم.» (اعراف/ 156) این آیه می رساند که همه موجودات، و هر چیزی که بر او بتوان نام چیز گذارد، مورد رحمت عامه الهیه و مشمول فیض مقدس او هستند، حتی کفار و مشرکان و معاندان؛ گرچه غیر مؤمنان و متقیان از رحمت خاصه محرومند. و بنابراین، کافران و جهنمیان در عین حرمان از رحمت، مشمول رحمتند. و این حرمان همان حجابی است که بر آنان افکنده شده، و آنان را از اإقرار و اعتراف به توحید و عرفان حضرت اقدس احدیت بازداشته است.
«و بینهما حجاب؛ و بین دوزخیان و بهشتیان یک حجاب است.» (اعراف/ 46) «فضرب بینهم بسور له باب باطنه فیه الرحمه و ظاهره و من قبله العذاب* ینادونهم ألم نکن معکم قالوا بلی؛ پس دیواری کشیده شد بین منافقان و مؤمنان، که آن دیوار دارای دری می باشد، که در داخل آن در، بهشت و رحمت است، و خارج آن در، در برابرش عذاب و دوزخ است. منافقان به مؤمنان ندا می کنند: آیا ما با شما نبوده ایم در دنیا؟ مؤمنان می گویند: آری!» (حدید/ 13- 14) از این آیه به خوبی استفاده می شود که منافقان در عین آنکه مشمول رحمتند، محروم از رحمتند؛ چون آن رحمت خاصه در باطن حجاب و در داخل حصار و در است، و این مسکینان از ظاهر حصار نمی توانند تجاوز کنند و خود را به باطن و داخل حصار برسانند و از آن رحمت های خاصه بهره مند گردند. آنان در ظاهر حجاب و حصار واقعند و در عذاب می باشند، و همین حجاب ایشان را از نعیم باطن محروم کرده است. و ظاهر آن حجاب همان چیزی است که بدان معذب می شوند.
خداوند بیان فرموده است که جهنمیان به اقسام و انواع اعمال سیئه و زشت خود معذب می شوند؛ بنابراین اعمالشان به طور مختلف و متفاوت، عذابهای مختلف و متفاوت است. و آن اصل و ریشه ای که این انواع عذاب از آن منشعب می گردد، اصل حجاب است که همان غفلت و نسیان یاد خدا باشد. خداوند متعال می فرماید: «و لقد ذرأنا لجهنم کثیرا من الجن و الانس لهم قلوب لایفقهون بها و لهم أعین لا یبصرون بها و لهم اذان لا یسمعون بهآ أولئک کالانعام بل هم أضل أولئک هم الغافلون؛ و هرآینه به تحقیق که ما برای جهنم بسیاری از جن و انس را خلق کردیم: آنانکه دارای دلها و اندیشه هائی هستند ولیکن با آنها تفقه و تفکر نمی کنند، و دارای چشمهائی هستند که با آنها نمی بینند، و دارای گوشهائی هستند که با آنها نمی شنوند؛ ایشان همانند چهارپایان هستند بلکه گمراه تر، زیرا که ایشان البته و البته غافل هستند.» (اعراف/ 179)

اعمال بدون حقیقت و أصالت

آیه «کلآ إنهم عن ربهم یومئذ لمحجوبون؛ زهى پندار كه آنان در آن روز از پروردگارشان سخت محجوبند.» (مطففین/ 15) می رساند که دوزخیان در حجاب اعمالشان گرفتار و متوقف می باشند؛ چون قبلا می فرماید: «کلا بل ران علی قلوبهم ما کانوا یکسبون؛ نه چنين است بلكه آنچه مرتكب مى‏ شدند زنگار بر دلهايشان بسته است.» (مطففین/ 14) و در این صورت تمام اعمالی که در حجاب انجام می گیرد و از ظاهر تجاوز نمی کند، همه سراب و بدون واقعیت و حقیقت است، همه باطل است؛ چون با اصالت و متن واقع که اساس توحید است تفاوت دارد. آنها باطل است که به صورت حق برای عاملش ظاهر شده است ولی حق نیست؛ و جا و محل باطل جهنم و دوزخ است و طعمه آتش است که در گیرد و آن را بسوزاند و بن و بنیاد آن را بر باد فنا دهد. «و قدمنآ إلی ما عملوا من عمل فجعلناه هبآء منثورا؛ و ما آمدیم و وارد شدیم بر تمام اعمالی که ایشان انجام داده بودند، و همه را همانند گرد پراکنده در فضا، متفرق و متشتت نمودیم.» (فرقان/ 23)

کافران و معاندان، در حجاب اوهام گرفتارند

خداوند می فرماید: «و الذین کفروا أعمالهم کسراب بقیعه یحسبه الظمـان مآء حتی إذا جآءه لم یجده شیـا و وجد الله عنده و فوفـبه حسابه و الله سریع الحساب؛ و آنانکه کافر شده اند، کردارشان همانند سرابی است که در زمینی خشک واقع است، به طوری که شخص تشنه آن را آب می پندارد و به دنبال آن می رود، ولی چون به آن رسید آن سراب را چیزی نمی یابد، و خدا را آنجا می یابد که به طور کامل و تمام از او حساب می کشد؛ و خداوند سریع الحساب است.» (نور/ 39) «ألم تر إلی الذین بدلوا نعمت الله کفرا و أحلوا قومهم دار البوار* جهنم یصلونها و بئس القرار؛ آیا ای پیغمبر! ندیدی تو کسانی را که نعمت خداوند را تبدیل به کفر نمودند، و قوم خود را به خانه هلاکت و نیستی داخل کردند؟! آنان در جهنم وارد می شوند؛ و بد قرارگاهی است جهنم.» (ابراهیم/ 28- 29)
«و الذین یمکرون السیـات لهم عذاب شدید و مکر أولئک هو یبور؛ و آنانکه زشتیها و بدیها را از روی مکر به جای می آورند، عذاب سخت و شدیدی دارند؛ و مکر ایشان نیز باطل و خراب و نابود می شود.» (فاطر/ 10) «و زین ذالک فی قلوبکم و ظننتم ظن السوء و کنتم قوما بورا؛ و زینت داده شد عدم بازگشت رسول خدا به اهل و منزلش در دلهای شما، و شما گمان بدی بردید؛ و شما قوم و گروه باطل و نیست و هلاک شده ای هستید.» (فتح/ 12)
بنابراین همه ی این آیات و بسیاری از آیات مشابه آن، از جهت مضمون و مفاد می رساند که مقام و منزلت اهل دنیا و کفار و مشرکان و معاندان و متجاوزان و بالاخره دوزخیان، از سراب اوهام تجاوز نمی کند و هیچگاه به حقیقت نمی رسند. و از ظاهر قدمی فراتر نمی نهند و به باطن نمی رسند؛ و در بوار و هلاکت زیست می کنند، و از حیات بهره ای ندارند. و موطن و محل تمام این سراب ها، و مجازها، و أوهام و پندارهای خیالی و وهمی، همه و همه دنیاست که زندگی غرور و حیات سرابیه اعتباریه وهمیه را پایه گذاری می کند.
«و ما الحیاوه الدنیآ إلا متاع الغرور؛ و بنابراین، حیات دنیا غیر از تمتع و بهره برداری غرور آفرین، و گول و خدعه چیزی نیست.» (حدید/ 20) و از همین جهت، این زندگی دنیوی که حیات پست حیوانی است، چون بر اساس خدعه و غرور است، با جهنم ارتباط خاصی دارد. و همین اصل و مفاد را می رساند این آیات شریفه: «لقد خلقنا الاءنسان فی أحسن تقویم* ثم رددناه أسفل سافلین* إلا الذین ءامنوا و عملوا الصالحات فلهم أجر غیر ممنون؛ هر آینه حقا ما انسان را در بهترین موقعیت و نیکوترین قوام آفریدیم، و سپس او را به پائین ترین درجه از منازل پست فرود آوردیم! مگر آن کسانیکه ایمان آورده اند و اعمال شایسته انجام داده اند، که برای ایشان مزد و پاداش بدون منت است.» (تین/ 4- 6)

وقود و آتشگیرانه دوزخ

از آنچه بیان شد، معنی و مفاد بسیاری از آیات دیگر که دلالت دارد: آتشگیرانه جهنم، انسان و معبودهای ساختگی است روشن می شود؛ همچون آیه 24 سوره بقره: «فإن لم تفعلوا و لن تفعلوا فاتقوا النار التی وقودها الناس والحجاره أعدت للکـافرین؛ پس اگر نتوانستید سوره ای همانند سوره قرآن بیاورید (و هیچگاه هم نمی توانید که بیاورید) بنابراین از آتشی که آتشگیرانه آن مردم و سنگ می باشد پرهیز کنید!» و همچون آیه 6 از سوره تحریم: «یا أیها الذین ءامنوا قوا أنفسکم و أهلیکم نارا وقودها الناس والحجاره علیها ملـئکه غلاظ شداد لا یعصون الله مآ أمرهم و یفعلون ما یؤمرون؛ ای کسانیکه ایمان آورده اید! خودتان و اهل خودتان را از آتشی حفظ کنید که آتشگیرانه آن، مردم و سنگ است؛ و بر آن آتش فرشتگان تند و خشن و غلیظ و شدید گماشته شده اند که ابدا درباره اوامری که از جانب خدا به آنها می شود مخالفت نمی کنند، و آنچه را که به آنها امر شود انجام می دهند.»
در آیه 10 از سوره آل عمران: «إن الذین کفروا لن تغنی عنهم أموالهم و لآ أولادهم من الله شیـا و أولئک هم وقود النار؛ آنانکه کافر شده اند، نه اموال آنها و نه اولاد آنها، ایشان را بی نیاز از خدا به هیچ وجهی نمی کند؛ و ایشان البته آتشگیرانه دوزخند.» و هم چون آیه 98، از سوره أنبیاء «إنکم و ما تعبدون من دون الله حصب جهنم أنتم لها واردون؛ به درستی که حقا شما خودتان، و آنچه غیر از خدا می پرستید، همگی خار و خاشاک و موادی هستید که برای جهنم است؛ و شما در جهنم ورود خواهید نمود.»
البته معلوم است که انسان که در آتش می رود و به جهنم می افتد برای آن است که عصیان خدا را نموده است و از یاد او غافل شده و او را فراموش و نسیان کرده است، که این عنوان همان محجوبیت است که عین آتش و عین دوزخ است. لیکن باید دید به چه علت سنگ ها نیز در جهنم می روند؟ (و البته باز معلوم است که مراد از حجاره و سنگ، همان اصنام و بت هائی است که می تراشیدند و پرستش می کردند) چون نفس چوب و گل و سنگ و سایر اشیائی که با آن بت می تراشند که گناهی ندارند که مستوجب آتش باشند؛ ولیکن با مختصر تأمل در این آیات به دست می آید که آنچه در جهنم می رود و مستحق آتش است "ما تعبدون من دون الله" است، یعنی نفس معبودی غیر از خداوند تبارک و تعالی. و معبودیت من دون الله پرورده ذهن و فکر شخص عبادت کننده و بت پرست است؛ آن جهت و آن حیثیت در آتش می سوزد. و بنابراین نفس انسان و آنچه متولد و زائیده نفس اوست از همان تخیل موهومی معبود غیر از خدا، در جهنم می رود و می سوزد؛ و همان، آتش افروز یعنی آتشگیرانه دوزخ است. و اصنام و بت ها گرچه خود گهنکار نیستند، ولی صورت تخیلی آنها در ذهن عبادت کنندگانشان به عنوان معبودیت، خطا و گناه است؛ و آن صورت تخیلیه باید بسوزد زیرا که معبود سوی الله است.

أنانیت، حجاب و موجب دخول در جهنم است

خداوند در آیات 5 تا 9 از سوره همزه می فرماید: «و مآ أدریک ما الحطمه* نار الله الموقده* التی تطلع علی الافـده* إنها علیهم مؤصده* فی عمد ممدده؛ و ای پیغمبر! چگونه تصور سختی آتش دوزخ که خرد می کند و در هم می شکند را می توانی کرد؟! آن آتشی که بر افروخته شده خشم و غضب خداست، و آن آتشی که بر دلها شعله ور است! آن آتش از هر جهت بر آنها احاطه کرده است، و در ستون های بلند و کشیده استوار و ثابت است.» و بنابر همین اصل و قاعده کلی، هر کس که دارای انانیت باشد، انانیت او حجاب اوست، و در جهنم است.
«فو ربک لنحشرنهم و الشیاطین ثم لنحضرنهم حول جهنم جثیا؛ و سوگند به پروردگار تو! که ما ایشان را و شیاطین را محشور خواهیم کرد، و سپس در حول جهنم به زانو در آمده حاضر خواهیم ساخت.» (مریم/ 68) و از گفتگوی دوزخیان، این امر مشهود و معین می گردد که حقیقت جهنم ظهور و بروز بعد از رحمت حضرت حق است که موجب حسرت و ندامت می باشد، و آن از حجاب أنانیت و استکبار و جهل به حضرت حق سبحانه و تعالی پدید می آید.
در آیات 165 تا 167 از سوره بقره، وارد است که: «و لو یری الذین ظلموا إذ یرون العذاب أن القوه لله جمیعا و أن الله شدید العذاب* إذ تبرأ الذین اتبعوا من الذین اتبعوا و رأوا العذاب و تقطعت بهم الاسباب* و قال الذین اتبعوا لو أن لنا کره فنتبرأ منهم کما تبرءوا منا کذالک یریهم الله أعمالهم حسرت علیهم و ما هم بخارجین من النار؛ و ای کاش مردمان ستمگر می دیدند (در آن وقتی که عذاب الهی به آنها می رسید) که قوت و قدرت تماما اختصاص به خداوند دارد، و اینکه عذاب خداوند شدید است. در آن هنگامی که تنفر و بیزاری می جستند پیروی شدگان از پیروی کنندگان خود که چگونه عذاب دامنگیر آنان شده، و تمام اسباب به روی آنان مقطوع گشته است. و گروه پیروی کننده می گویند: اگر برای ما یک بار بازگشتی بود، ما هم از ایشان تنفر و بیزاری می جستیم همچنانکه ایشان از ما بیزاری جستند. آری! اینچنین خداوند کردار و أفعالشان را به صورت حسرت بر آنان جلوه گر می سازد؛ و ایشان از آتش خارج نیستند.»

دوزخ از منظر امام علی (ع)

امام امیرالمؤمنین (ع) پس از مقابله ای که میان بهشت و دوزخ انداخته و صفات زیبای جنت را به تصویر کشیده و پاداش اهل طاعت را در جوار رحمت در بهشت جاودان بدون تغییر حال و... اعلام داشته چنین می فرماید: «و أما أهل المعصیة فأنزلهم شر دار، و غل الأیدى إلی الأعناق وقرن النواصى بالأقدام، و ألبسهم سرابیل القطران و مقطعات النیران، فى عذاب قد اشتد حره و باب قد أطبق علی أهله، فى نار لها کلب و لجب و لهب ساطع، و قصیف هائل، لایظعن مقیمها و لایفادی أسیرها، و لاتفصم کبولها، لامدة للدار فتفنی، و لاأجل للقوم فیقضی؛ واما کیفر اهل معصیت آن است که خداوند آنان را در بدترین جا (دوزخ) وارد سازد و دست ها را به گردنشان ببندد، و موهای پیشانیشان را به قدم ها پیوسته گرداند و پیراهن هایی از قطران (قیر بدبو و...) و جامه های آتش سوزان به ایشان بپوشاند. در عذابی باشند که گرمی آن بسیار سوزنده باشد و در خانه ای که در را به روی اهل آن بسته باشند. در آتشی هستند بسیار سوزان، و با غوغا، دارای زبانه ی بلند و صدای ترساننده. مقیم در آن از آتش بیرون نرود و از اسیر و گرفتار آن فدیه و مالی جهت استخلاص پذیرفته نمی شود. غل ها وبندهای آن شکسته نمی شود. مدتی برای آن نیست تا به پایان رسد، و نه زمان معینی برای ساکن در آن است تا به سر آید.»
همچنین فرمود: «فاحذروا نارا قعرها بعید، و حرها شدید، و عذابها جدید، دار لیس فیها رحمة، و لا تسمع فیها دعوة، و لاتفرج فیها کربة؛ بترسید از آتشی که گودی و گرمی آن بی اندازه، و عذاب و گرفتاری آن تازه است، سرایی است که در آن رحمت و مهربانی نیست و درخواست پذیرفته نمی شود و غم و اندوه برطرف نمی گردد.» امیرالمؤمنین (ع) برای عدم یأس و ناامیدی، در ادامه افزود: «و إن استطعتم أن یشتد خوفکم من الله، و أن یحسن ظنکم به، فأجمعوا بینهما، فإن العبد إنما یکون حسن ظنه بربه علی قدر خوفه من ربه و إن أحسن الناس ظنا بالله أشدهم خوفا لله؛ و اکنون اگر توانایی دارید که هم ترستان از خدا بسیار، و هم امیدتان به او نیک باشد بین ترس و امید جمع کنید (کاری کنید که هم بترسید و هم امیدوار باشید؛ نه ترستان بیشتر و نه امیدتان برتر باشد)؛ زیرا گمان نیک و امیدواری بنده به پروردگار خویش به مقدار ترس اوست از پروردگارش و نیک بین ترین مردم به خدا، ترسناک ترین ایشان است از او. هر چند گمان بنده به خدا نیکوتر شود ترسش از او بیشتر گشته و کاری می کند که خداوند از او نرنجد.»
ابن ابی الحدید از امام چهارم حضرت علی بن الحسین (ع) نقل می کند که فرموده: «اگر خدای عز و جل نامه ای بفرستد و در آن ثبت باشد که مردی را عذاب می کند، گمان دارم آن مرد من باشم، و اگر نوشته شده باشد یک مرد را می آمرزم، امیدوارم من باشم.»

منـابـع

عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- جلد 5 صفحه 370

سید محمدحسین حسینی طهرانی- معادشناسی- جلد 10 صفحه 365-347

مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن- صفحه 143-141

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد