تلفیق گرایی دینی از دیدگاه مسیحیت

فارسی 4604 نمایش |

اصطلاح تلفیق گرایی به معنای منفی آن در همایش شورای جهانی تبشیر (IMC) در شهر تامبارام در جنوب هند در سال 1938 وارد مباحث نهضت جهانی کلیساها شد.

مفهوم تلفیق گرایی از دیدگاه کریم

ه. کریم که مجموعه بررسی های این همایش را در کتابی تحت عنوان "پیام مسیحی در جهانی غیر مسیحی" منتشر ساخت، این اصطلاح را چنین تعریف کرد: «ترکیب نامشروع عناصر مختلف دینی.» کریم به این نکته توجه داشت که از دیدگاه ادیان طبیعت گرا و وحدت انگار هرگونه ترکیب ادیان مختلف یا عناصر دینی مختلف امری مشروع تلقی می شود. رهیافت این دینها نسبت به همه ادیان، رهیافتی نسبیت گرایانه و عمل گرایانه است. اما برای دین نبوی مبتنی بر واقع گرایی انجیلی اساسی و مبنای دین در واقعه یگانه وحی تاریخی نهفته است. و از این دیدگاه هرگونه ترکیب، در هم آمیختن یا تلفیق نمودن وحی با عناصری از دیگر ادیان، امری غیر مجاز و نامشروع است. کریم به این معنا که از نظر الهیاتی منفی است دعوت مسیحیان را در همایش بیت المقدس در سال 1928 به تأیید ارزشهای همه ادیان به عنوان نوعی تلفیق گرایی رد کرد زیرا از نظر او ارزش های مورد نظر همواره یکسان نبوده و با حقیقت مطابقت ندارند زیرا هر دینی یک کلیت زنده و تجزیه ناپذیر است.
هیچ بخش از یک دین، بخش اعتقادی، مناسک، اسطوره ها، نهادها، آیینها نمی تواند جدای از کل آن دین مورد درک و فهم قرار گیرد. به علاوه بی همتایی وحی مسیحی که در قالب عیسی مسیح تجلی یافته به مسیحیان این اجازه را نمی دهد که همه ادیان را بدون تفاوت، بارقه هایی از وحی دانسته و نهادهای دینی نوع بشر را به عنوان مراحل مقدماتی و زمینه ساز وحی دانسته و نهادهای دینی نوع بشر را به عنوان مراحل مقدماتی و زمینه ساز وحی کامل که در مسیح تحقق یافته بدانند. کریم همچنین استدلال می کند که هیچ گونه توجیه کلامی برای این مطلب نداریم که غیر مسیحیانی مانند گاندی، تاگور و دیگران را که با عقاید و آرمانهای مسیحی شباهتی داشته اند به تعبیر فردریش هایلر مسیحیان تعمید نیافته به حساب آوریم. نیز مجاز نیستم که اصلاحات دینی تحقق یافته در ادیان دیگر را تحت تأثیر مسیحیت دانسته و آنها را نوعی مسیحیت در مرحله جنینی که نهایتا به کلیسای مسیحی رهنمون می شوند تلقی کنیم. از نظر ویلیام هاوکینگ مشارکت در تجربه دینی امری نامشروع تلقی می شود. هر گونه رهیافتی که مبتنی بر تصمیم برای ایمان به مسیح نباشد و گذشته دینی شخص را مردود ندادند نوعی انکار واقع گرایی انجیلی و رهیافتی تلفیق گرایانه خواهد بود.

تطابق از دیدگاه کریم

اما کریم درباره تطابق به عنوان شیوه ای مثبت در استفاده از مفاهیم و مناسک دیگر ادیان برای ترجمه و تفسیر انجیل عیسی مسیح در جهان ادیان و فرهنگ های غیر مسیحی سخن می گوید و آن را طریقی مشروع برای مسیحیان می داند که بدینوسیله با عناصر دیگر ادیان ارتباط برقرار سازد. او تطابق را اینگونه تعریف می کند: «تطابق، به عمیق ترین معنا به مفهوم شبیه سازی عقاید مسیحی با عقاید بنیادین ادیان دیگر و دیدگاه های ماقبل مسیحی نیست، بلکه به معنای توضیح روشن و دقیق مفاهیم مسیحی پس از چالش آنها با دیدگاه های دیگر ادیان است که در نتیجه حقیقت مسیحی بهتر نمایان شده و عدم کفایت ذاتی تلاش های دینی بشر برای حل مشکلات حاد دینی و اخلاقی او بهتر روشن شود.»
او به شیوه های پولس و یوحنا در استفاده از مفاهیم یهودی و یونانی برای مقابله با این دو تفکر و بیان و توضیح حقیقت و معنای انجیل مسیحی اشاره می کند. صورتهای غربی مسیحیت نتیجه تطابق های مشابهند. از آنجا که این صورتها برای محیط فرهنگی آسیا و آفریقا بیگانه هستند، در چارچوب این فرهنگ ها هرگونه هماهنگی مسیحیت با فرهنگ های بومی این مناطق امری طبیعی و مشروع به نظر می رسد. اما کریم هشدار می دهد که این عمل همواره با نوعی تلفیق گرایی در آمیخته است او این گونه تلاش ها را زبان های بیگانه می خواند که در گذشته نیز برای تفسیر انجیل به کار گرفته شده و موجب تحریف و انحراف وحی مسیحی گشته اند. او استدلال می کند که برخی تلاش های جدید کلیساهای غیر غربی برای همانند سازی عناصر اساسی وحی مسیحی با فضای فرهنگی غرب نیز کاری خطاست.

تلفیق گرایی و جهانگرایی مسیحی از دیدگاه سیرت هوفت

سیرت هوفت در کتابش به نام: "هیچ نام دیگری، انتخاب بین تلفیق گرایی و جهانگرایی مسیحی" همین خط فکری را دنبال می کند او بین دو گونه تلفیق گرایی منفی و مثبت فرق می گذارد و به جای تطابق از لفظ انباشت استفاده می کند. مطالعه او در باب تلفیق گرایی شامل همه تاریخ و همه قاره ها می شود. او ترکیب نامشروع مسیحیت را نه تنها با ادیان رایج بلکه با شرک جدید و ایدئولوژی های سیاسی مدرن نیز مورد مطالعه قرار می دهد.

تلفیق گرایی موضوعی مناقشه آمیز در نهضت جهانی کلیساها
تلفیق گرایی همچنان به عنوان موضوعی مناقشه آمیز در نهضت جهانی کلیساها به حیات خود ادامه می دهد، نکته اصلی در حقیقت آن چیزی نیست که کریم و سیرت هوفت می گفتند، بلکه این مسئله است که آیا ترس از تلفیق گرایی موجب توقف ارتباط کلیسای مسیحی با ادیان و فرهنگ های جدید یا غیر غربی شده است. در واقع همانگونه لسلی نیوبیگین اشاره کرده است در همایش تامبارام در سال 1938 چراغ قرمزی روشن شد که رفت و آمد و ارتباط مسیحیت با ادیان دیگر را متوقف ساخت و این چراغ هرگز سبز نشد و به همین سبب مدتهای مدید مشکل ترافیک پیش آمد. هر گونه تلاش برای گفتگو بین مسیحیت و دیگر ادیان با بر چسب تلفیق گرایانه محکوم می شد. شورای ایمان و نظم در همایش شرق آسیا که درباره اعتراف به ایمان در آسیا تشکیل شده تأکید کرد که کلیساهای آسیایی در گذشته تحت تأثیر مطلق سازی مشرکانه دستورالعملهای اعتقادی کلیسای غرب دچار ترس از تلفیق گرایی شده و جرأت نداشتند که دین مسیح را در ارتباط با دیگر ادیان قرار داده و موجب پیدایش نوعی رنسانس و انقلاب اجتماعی در آسیا شوند. (الهیات مسیحی آسیایی، ظهور و موضوعات جدید) این ترس دائم از تلفیق گرایی در همایش نایروبی (1975) و نخستین گزارش آن درباره تلاش مشترک پیروان ادیان، فرهنگ ها، ایدئولوژی مختلف به چشم می خورد.
درست در همین شرایط است که در بسیاری از مراکز نهضت کلیساها تلاشی آغاز می شود که نشان دهد است که در بسیاری از مراکز نهضت کلیساها تلاشی آغاز می شود که نشان دهد ارتباطات مجاز و غیر مجاز مسیحیت با ادیان دیگر یا ایدئولوژیهای شبه دین دو امکان مختلف در یک مسیر واحدند. برای استعمال واژه تلفیق گرایی به معنای خنثای آن با توجه به امکان شکل درست یا نادرست تلفیق گرایی، نوعی منع تاریخی وجود دارد.

تلفیق گرایی خلاقانه از نظر پیترلاتوئی هاماکو

پیترلاتوئی هاماکو از اهالی اندونزی می گوید که آنچه را ما تطابق، ترکیب و مانند آن می نامیم به نظر می رسد که از یک منشأ به عنوان تلفیق گرایی ناشی می شود او رهیافت مسیحی را "تلفیق گرایی خلاقانه" می نامد: اگر معیار قضاوت حقیقت غایی باشد هیچگونه مصالحه و تلفیق گرایی در کار نیست. اما با این همه حلول اتفاق افتاده است. کلمه تبدیل به پوست و گوشت شده است. عیسی مسیح تبدیل به واقعیتی در تاریخ گشته است. آیا حضور مادی و زمینی او نوعی تلفیق گرایی نیست، نوعی تلفیق گرایی که اگر شما می خواهید آن را مسالمت آمیز یا خلاقانه بنامید.

تلفیق گرایی متعالی از دیدگاه جان کارمن
جان کارمن که یک کلیسای روستایی در جنوب هند را مورد مطالعه قرار داد از یک نوع "تلفیق گرایی متعالی" سخن می گوید که در میان نوکیشان مسیحی که از دین هندویی به مسیحیت گرویده اند مشاهده می شود. او می نویسد: «تلفیق گرایی را می توان اینگونه تلقی کرد که شخص واحد در مراسم نیایش مسیحی و هندویی هر دو شرکت می جوید و می کوشد تا این دو را ترکیب کند. اما با این همه هنوز چیزی وجود دارد که من میل دارم آن را تلفیق گرایی متعالی بنامم، چیزی شبیه به آنچه که هاکینگ بازنگری خلاقانه می خواند اما متکلمان در باب آن چیزی نگفته اند. این تلفیق گرایی تقریبا نوعی ایمان، مناسک و الگوهای زندگی مسیحیان عادی است که در بین نوکیشان مسیحی نیز گاهی دیده می شود، اینان می کوشند تا ایمان جدید خود را در پوشش شکل های کهن نمایان سازند نه تنها در زبان و بیان و ظاهری بلکه از نظر محتوا نیز در قالب ایمان کهن خویش می اندیشند و بدین منوال نوعی مسیحیت هندویی اصیل پدید می آورند.»

تلفیق گرایی از دیدگاه متکلمان مسیحی

در میان متکلمانی که در دوره اخیر ارتباط نزدیکی با شورای جهانی کلیساها داشته اند، سنت رایجی برای تعریف تلفیق گرایی وجود دارد که طبق آن تلفیق گرایی را فرآیندی خنثی یا حتی بسیار مثبت معرفی می کند. از دیدگاه پانتبرگ تکامل فهم ما از تصویر انجیلی خدا واقعا به صورت یک فرایند تلفیقی بوده است در ارزیابی او مسیحیت بهترین نمونه نیروی شبیه سازی تلفیق گرا است، این دین نه تنها خود را با فلسفه یونان مرتبط ساخت بلکه همچنین خود را وارث تمامی سنت دینی منطقه مدیترانه قرار داد (مسایل اساسی در الهیات). مولتمان توضیح می دهد که دین بنی اسرائیل خود محصول یک فرآیند تلفیقی بوده است: «بنی اسرائیل به تلفیق دین صحرانشینان و روستائیان کنعانی پرداختند و به آن صبعه تاریخی بخشیدند.»
متکلم ارتدوکس دیویتریوس کنستانتلوس می نویسد: «روی هم رفته این رهیافت تلفیقی بود که موجب پیروزی پیروان مسیحیت در پنج قرن نخست شد. اگر تلاش شود تا برای حفظ خلوص انجیل مسیح آن را به انزوا بکشانیم و از دیگر ادیان و ایدئولوژی های دنیوی رابطه آن را قطع کنیم، نتیجه پیدایش تلقی خاصی از بی همتایی مسیح خواهد شد که با جهان شمولی پیام مسیح متضاد است. همانگونه که در گزارش شورای ویلو بانک از سوی کمیته لوزان برای انجیلی کردن جهان آمدن است. در واقع شاهد بدترین شکل تلفیق گرایی در جهان امروز تلاش برای پیوند دادن انجیل که مبتنی بر ایمان خصوصی و آمرزش شخصی است یا جهان اهریمنی مبتنی بر ثروت و قدرت باشد.» ریموند پانیکار مسیحیت غربی را اینگونه توصیف می کند: «شرک کهن یا به نحو دقیق تر ترکیبی از دینهای عبرانی، هلنی، یونانی، لاتین، سلتی و جدید که با موفقیتی کم یا زیاد در قالب دین مسیح تبدیل یافته اند. از آنجا که همه انواع تبدیل دین کم و بیش نیاز به نوعی چالش و مبارزه برای انتقال عناصر تغییر نیافته دارند هر شکل جدیدی از مسیحیت مثل شکل های کهن باید با افکار مختلف که مخالف الوهیت جهانی مسیح هستند به مبارزه برخیزد.»
بنابراین تصمیم گیری در مورد مسیح که موجب مسیحی شدن یک فرهنگ یا دین می شود نیت و هدف اصلی فرایند تغییر دین است این حقیقت در جهان تکثرگرای جدید که پاره فرهنگ های و فلسفه ها و آیین ها و ادیان مختلف و ایدئولوژی های دنیا گرا بر آن حاکمند بیشتر صدق می کند. همه مسیحیان تا حدودی مشرکند. به خصوص امروز بیش از گذشته چنینند مسئله ترکیب دینی راهی طولانی است که در پیش است و تقریبا جنبه آخرت گرایانه دارد. تلفیق گرایی با سمت گیری مسیحی همه آن چیزی است که ما اکنون می توانیم دریابیم و تحقق ببخشیم.

منـابـع

م. م. توماس- مقدمه ای بر شناخت مسیحیت- ترجمه و تدوین: همایون همتی- صفحه 32-40

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها