آمرزیدگی از راه ایمان در آیین مسیحیت (مفهوم آمرزیدگی)
فارسی 4465 نمایش |زمینه پیدایش نظریه آمرزیدگی
در برخی دیدگاه های پروتستانی به این نکته اشاره شده است که پولس علاوه بر این که در این زمینه پیش فرض هایی مثل مسئله گناه نخستین و عمومیت گناه، تفسیر خاص مسئله هبوط، مسئله فدیه عیسی، لطف الاهی و مانند آن دارد، تجربه خود پولس را نمی توان نادیده گرفت. پولس به ادعای خودش نه تنها شریعت را به طور کامل رعایت می کرد، بلکه نسبت به آن تعصب داشت. همان طور که می گوید: «از جهت غیرت جفاکننده به کلیسا، از جهت عدالت شریعتی، بی عیب.» (فیلیپیان 3:6) آنچه برای او مسئله شده بود، این بود که این بی عیبی چقدر می تواند در برابر معیار مطلق خدا دوام بیاورد. به طور قطعی نمی توان گفت که او چقدر دچار چنین تردیدی شده است. اما ظاهرا ناممکن است که داستان تغییر کیش در راه دمشق چنین فرد مدعی درستکار و متعصبی را باور کنیم، مگر آن که فرض کنیم او نوعی آمادگی روانی داشته و مردد بوده که آیا وفادار بودن او به شریعت او را به عدالت مورد نظر خدا می رساند؟ درباره درستی تجلی مسیح بر پولس سندی جز ادعای خود او در دست نیست، اما حادثه ای که، بنا به ادعا برای او رخ داد و عیسی مسیح بر او تجلی یافت، اعتماد او به نجات از راه اعمال شریعت (هرچند به نحو کامل انجام شود) را در هم شکست و دلبستگی او به عدالت خودش را از بین برد.
گرچه این امر برای او تجربه ای فردی بود، کاربردی عمومی در برداشت، مبنی بر این که «خدا امت ها را از ایمان عادل خواهد شمرد.» (غلاطیان 3:8) این امر به او نشان داد که در شریعت از راه جسم یک ضعف اساسی وجود دارد که انسان گناهکار شمرده می شود. او به این نتیجه رسید که شریعت نیاز به حامی دارد که به وسیله «پسر» تحقق می یابد. (رومیان 8:3ـ4) اگر شریعت می توانست انسان را به عدالت برساند و حیات بخش باشد، نیازی نبود تا مسیح بیاید. (غلاطیان 3:21) پس، آنچه پولس را در مسئله ایمان از معاصرینش متفاوت ساخته مکاشفه ای است که به او نشان داد شریعت نمی تواند انسان را به عدالت و حیات برساند.
معنای آمرزیدگی
مفهوم آمرزیدگی از راه ایمان از ابداعات پولس به شمار می آید. در مورد اصل این آموزه اختلافی وجود ندارد، اما معنا و تفسیر آن اختلافی است. برخی از محققان کاتولیک اصرار دارند که واژه to Justify معادل واژه یونانی dikaioo به معنای عادل شدن است و واژه اسمی آن دلالت بر وصف اخلاقی عدالت دارد؛ در حالی که بیشتر محققان معاصر پروتستان معتقدند این واژه دال بر نوع رابطه با خداست، نه وصف اخلاقی. به عبارتی، آمرزیدگی به معنای عادل شمردگی است، نه عادل شدن. پس، آمرزیدگی نوعی حالت بیرونی است که به حکم تبرئه اشاره دارد، نه نوعی ویژگی درونی که به مفهوم اخلاقی عدالت اشاره داشته باشد.
هانس کونگ، که خود کاتولیکی منتقد است و در کتاب آمرزیدگی سعی می کند تا دیدگاه پروتستانی بارت را با دیدگاه کاتولیکی وفق بدهد، می گوید: «صرف نظر از تفاسیری که در اینجا وجود دارد، به دلایل ذیل از کاربردهای پولس در این زمینه معنای محکمه ای برداشت می شود:
1. وابسته بودن عمومی پولس به اصطلاح شناسی عهد عتیق، که معنای این واژه به معنای عادل شمردگی محکمه ای است.
2. تعالیم کنیسه ها درباره آمرزیدگی جنبه محکمه ای دارد.
3. حدود هفتاد عبارت پولس ویژگی محکمه ای دارد.
4. معادل گرفتن «آمرزیدن» و «عادل شمردن». (رومیان باب 4؛ غلاطیان باب 3 و 6)
5. اشاره ضمنی به معنای محکمه ای این واژه در عبارات مربوط به فرجام شناختی. (رومیان 2:13؛ 8:33؛ اول قرنتیان 4:4)
6. در کنار هم قراردادن «عادل شمارنده» و حکم کننده. (رومیان 8:23؛ اول قرنتیان 4:3ـ6)
البته تفاسیر کاتولیکی به این قرینه های کتاب مقدسی بهایی نمی دهند، زیرا این خطر وجود دارد که این مفهوم محکمه ای آنان را به پذیرش مفهوم صرفا محکمه ای لوتر بکشاند. از این رو، به منظور پرهیز از این عادل شمردن صرفا لفظی، بر این اعتقادند که حکم خدا در مورد آمرزیدگی حکمی است که پس از آمرزیده شدن و عادل شمردن انسان صادر می شود، یعنی پیش فرض حکم برائت در این جا عادل شدن انسان است.»
نجات از راه ایمان در سایر نوشته های عهد جدید
الف) اناجیل همدید
در اناجیل همدید، گرچه به اندازه رساله های پولس به مسئله آمرزیدگی از راه ایمان پرداخته نشده، اما در آنها نیز اشاراتی وجود دارد که نجات را به شخص مسیح وابسته می داند. (متی 10ـ37ـ39) گفته می شود که اقرار به مسیح (نه فقط اقرار به پدر) نیز همین را تأیید می کند: «هر که مرا پیش مردم اقرار کند، من نیز در حضور پدر خود که در آسمان است او را اقرار خواهم کرد.» (متی 10:32) مسیح مردم را نه مستقیما به سوی خدای پدر، بلکه به سوی خودش جمع می کرد. (متی 23:37) او به جای آن که مردم را به پدر ارجاع دهد، خود گناهان را می آمرزد. (متی 9:2ـ6)
همه اینها بدین معناست که آمرزیدگی به واسطه ایمان به اوست. این همان ایمانی است که او خود با اشتیاق بیان می کند: «چون پسر انسان آید، آیا ایمان را بر زمین خواهد یافت.» (لوقا 18:8)
ب) سنت یوحنایی
در انجیل یوحنا آمده: «هر که به او ایمان آورد هلاک نگردد، بلکه حیات جاودانی یابد، زیرا خدا جهان را آنقدر محبت نمود که پسر یگانه خود را داد تا هر که بر او ایمان آورد هلاک نگردد، بلکه حیات جاودانی یابد.» (یوحنا 3:14ـ16؛ 3:36)
ج) رساله اول پطرس و عبرانیان
آن آمرزیدگی که پولس بحث مفصلی از آن ارائه کرده است برخی نوشته های عهد جدید آن را پیش فرض می گیرند و آن را به طور کامل مطرح نمی کنند. پطرس به یهودیان می گوید: «توبه کنید و هر یک از شما به اسم عیسی مسیح به جهت آمرزش گناهان تعمید گیرید.» (اعمال 2:38) در رساله اول پطرس آمده: «خریده شده اید... به خون گرانبها چون خون بره بی عیب و بی داغ، یعنی خون مسیح.» (اول پطرس 1:18ـ19) در رساله به عبرانیان نیز آمده است: «ای برادران چون که به خون عیسی دلیری داریم تا به مکان اقدس داخل شویم... پس به دل راست، در یقین ایمان، دل های خود را از ضمیر بد پاشیده و بدن های خود را به آب پاک غسل داده، نزدیک بیاییم.» (عبرانیان 10:19ـ22)
د) رساله یعقوب
به نظر می رسد که رساله یعقوب در نقطه مقابل دیدگاه پولس قرار دارد. بر خلاف نوشته های پولس، در این رساله به جای تأکید بر نجات از راه ایمان صرف بر اهمیت عمل تأکید شده است. در این رساله آمده: «چه سود دارد اگر کسی گوید ایمان دارم وقتی که عمل ندارد. آیا ایمان می تواند او را نجات بخشد ... ایمان نیز اگر اعمال ندارد در خود مرده است.» (یعقوب 2:14ـ16)
مسئله نجات از دیدگاه پروتستان ها
پروتستان ها که به استناد سخنان پولس، به مسئله نجات تنها از راه ایمان عقیده دارند، تلاش می کنند نشان دهند تعارض عبارت رساله یعقوب با سخن پولس تعارض ظاهری است نه واقعی، با این توجیه که:
1. یعقوب واژه «ایمان» را صرفا برای اعتقاد عقلانی به کار می برد، در حالی که پولس این واژه را برای اعتماد نجات بخش به مسیح به کار می برد. از نظر پولس ایمان، وقف زندگی برای مسیح آسمانی است و بنابراین، او ایمانی را که اعمال نیک به دنبال نداشته باشد، نمی شناسد. از نظر یعقوب، ایمان پیروی انسان از مسیح آسمانی است.
2. یعقوب واژه «اعمال» را به معنای اخلاق عملی که به متشرع بودن بر می گردد، به کار می برد، در حالی که پولس این واژه را به عنوان فعل سزاوار پاداش به کار می برد.
3. یعقوب نیز وقتی به طور عمیق تر درباره این مسئله نظر می دهد، ایمان را محور قرار می دهد. (یعقوب 1:3، 6؛ 2:1؛ 5:15)
4. پولس نیز به نوبه خود این دغدغه را دارد که مسیحیت و اعمال نیک را از راه ایمان پیوند دهد. (اول تسالونیکیان 1:3؛ اول قرنتیان 13:2)؛ همان طور که می گوید: «در مسیح عیسی نه ختنه فایده دارد، نه نامختونی، بلکه ایمانی که به محبت عمل می کند.» (غلاطیان 5:6) «به هر کس به حسب اعمالش جزا خواهد داد.» (رومیان 2:6)
5. کل استدلال یعقوب در پی حفظ مسیحیت واقعی است که با حرف زدن صرف برآورده نمی شود، بلکه باید در رفتار نشان داده شود. (یعقوب 2:15ـ16) او همچون پولس در پی آن نیست تا نشان دهد انسان ها چگونه از بار گناه رها می شوند و مسیحی می شوند، بلکه در صدد است تا نشان دهد که آنان پس از آن که ایمان دریافت کردند، چگونه باید اعتراف واقعیشان را ثابت کنند. او خطاب به مسیحیانی می نوشت که پیش از این آمرزیده شده اند و بر ایمان به عیسی مسیح وفادارند، در حالی که پولس به یهودیان و غیر یهودیانی می اندیشید که به خاطر گناهانشان در برابر عادل ازلی به لرزه می افتند و می پرسند چگونه می توانیم با خدا آشتی کنیم؟
یعقوب درباره آمرزیدگی به نحو ساده و به طبیعی ترین معنا می اندیشید، یعنی تصدیق الوهی مبنی بر عادل بودن واقعی انسان. پولس نیز به عنوان لازمه این داوری نهایی خواستار محبتی است که شریعت را محقق سازد و تقدیس را کامل کند. او معمولا واژه آمرزیدگی را برای داوری نهایی، که عدالت زندگی را واقعی قلمداد کند، به کار نمی برد، او این واژه را در جایی به کار می برد که خدا از روی لطف بازگشت مؤمنان گناهکار را به سوی خود می پذیرد. یعقوب بی تردید همراه با رسولان اولیه تعلیم می داد که هر کسی که به مسیح ایمان آورد و تعمید یابد گناهانش بخشوده می شود. (اعمال رسولان 2:38؛ 3:19؛ 10:43) او با مفهوم پولسی آمرزیدگی از راه فیض به وسیله ایمان مبارزه نمی کرد و صرفا تأکید داشت که اعمال باید رعایت شود. از جهت کلامی تفاوت اصلی این دو در این است که یعقوب صلیب مسیح را محور تعالیمش قرار نداد، در حالی که از نظر پولس فدیه مسیح نکته محوری بود. اما به نظر می رسد تعارض رساله های پولس با رساله یعقوب قابل انکار نیست. در این رساله عناصری از سنت مسیحی اورشلیمی وجود دارد که بر احکام شریعت مبتنی است. با این حال، نکته ای که می توان به عنوان وجه مشترک بر آن تأکید کرد، آن است که از نظر هر دوی آنان ایمان نقش محوری در نجات دارد.
مفهوم آمرزیدگی از نظر آگوستین
آگوستین در اثر مهم خود به نام روح و حرف (The Spirit and the Letter) درباره مفاهیم شریعت و آمرزیدگی سخن به میان می آورد و همان گونه که پولس با توجه به اصل گناه آلود بودن سرشت آدمی و ناکارآمد بودن شریعت برای عادل شدن و رسیدن به رستگاری، بحث آمرزیدگی از راه ایمان را مطرح کرد، آگوستین نیز با برجسته کردن مفهوم لطف و آمرزیدگی بر این عقیده است که انسان نمی تواند با تکیه بر توانایی خودش به رستگاری دست پیدا کند، بلکه این لطف الاهی است که عامل اصلی نجات انسان است. او می گوید: «ما برای عادل شدن از کمک خدا برخورداریم.» اما به نظر آگوستین این لطف به واسطه عیسی مسیح شامل حال ما می شود و در واقع، این عدالت مسیح است که موجب عدالت و آمرزیدگی ما می شود.
همان طور که پولس می گوید: «همچنان که به یک خطا حکم شد بر جمیع مردمان برای قصاص، همچنین به یک عمل صالح بخشش شد بر جمیع مردمان برای عدالت حیات.» (رومیان 5:18) «کسی که ایمان آورد به او که بی دینان را عادل می شمارد، ایمان او عدالت محسوب می شود.» (رومیان 4:5) آگوستین تصریح می کند که تنها مسیح می آمرزد. آنگاه به سخن پولس اشاره می کند که با این که پولس می گوید: «از شما التماس می کنم که به من اقتدا نمایید.» (اول قرنتیان 4:16) «اقتدا به من نمایید چنان که من نیز به مسیح می کنم.» (اول قرنتیان 11:1) اما او هیچ گاه نگفت: «به دست من آمرزیده شوید، چنانکه من به دست مسیح آمرزیده شدم.»
زیرا چه بسا افرادی وجود داشته باشند که عادل و سزاوار تقلید کردن باشند، اما هیچ کس جز مسیح عادل و آمرزنده نیست. به نظر می رسد، همان گونه که سنت کاتولیک مفهوم آمرزیدگی را به معنای عادل شدن می داند، نه فقط عادل شمردگی محکمه ای، «آمرزیدگی از نظر آگوستین درباره این است که چگونه انسان گناهکار به سمت یک زندگی عادلانه سوق پیدا می کند. انسان به کمک لطف الاهی از سرشت آلوده رهایی می یابد و با توجه به طهارت حاصل شده، اختیار پیدا می کند و از راه اختیار، محبت عادلانه حاصل می شود و بدان وسیله به شریعت عمل می شود و عدالت انسان محقق می گردد. پس از نظر آگوستین و کاتولیک های سنتی، آمرزیدگی بدین معناست که شخص از راه عمل درونی روح القدس پاک و عادل می شود.»
ناگفته نماند که تأکید فوق العاده آگوستین بر نقش لطف خدا تا حدی مسئله ساز است، زیرا به نوعی اختیار انسان را زیر سؤال می برد. «به عقیده آگوستین افراد بشر در برداشتن گام های اولیه نیل به رستگاری از اختیار لازم برخوردار نیستند. بشر به رغم آزادی اراده در بند اراده ای است که گناه آن را به فساد و آلودگی کشیده و او را متمایل به شر و گریزان از خدا کرده است. از آن جا که همه گناهکارند، همه نیازمند بازخریدند. از دیدگاه آگوستین بشر نمی تواند به مدد ابزارها و امکانات خود به دوستی با خدا درآید. بازخرید تنها به مثابه موهبتی الاهی امکان پذیر است و چیزی نیست که خود بتوانیم آن را تحصیل کنیم. به این ترتیب، از نظر آگوستین، رستگاری موهبتی است که اعطا شده، اما نه از سر شایستگی.»
در مقابل آگوستین، پلاگیوس معتقد بود که هر یک از افراد بشر قابلیت دارد که خود را رستگار سازد. رستگاری چیزی است که به واسطه اعمال نیک به دست می آید. به طور خلاصه، از نظر پلاگیوس رستگاری پاداشی است که عادلانه و از سر شایستگی به دست می آید. در واقع، با توجه به دیدگاه آگوستین در مورد ناتوانی بشر برای رسیدن به رستگاری، این پرسش جدی مطرح می شود که آیا عادلانه است که برخی نجات پیدا کنند و برخی نجات پیدا نکنند؟ آگوستین خود به این پرسش توجه دارد، ولی به نظر می رسد جواب قانع کننده ای برای توجیه دیدگاه خود ندارد؛ زیرا در نهایت آن را یک راز مبهم می داند. او می گوید دلیل این که چرا برخی نجات می یابند و برخی نجات نمی یابند، مخفی است، اما ناعادلانه نیست.
همان طور که پولس می گوید: «آیا نزد خدا بی انصافی است، حاشا.» (رومیان 9:14) به هر حال، تنها پاسخی که آگوستین می دهد این است که ما نمی توانیم پی به حکمت کار خدا ببریم و اهمیتی ندارد که بتوانیم برای لطف رحمانی خدا توجیهی به دست آوریم. جای نگرانی نیست که لطف خدا شامل انسان های نالایق بشود، ولی شامل افراد لایق نشود. آنگاه به سخن پولس استناد می کند که: «زهی عمق دولتمندی و حکمت و علم خدا، چه قدر بعید از غوررسی است احکام او، و فوق از کاوش است طریق های وی، زیرا کیست که رأی خداوند را دانسته باشد یا که مشیر او شده یا که سبقت جسته چیزی بدو داده تا به او باز داده شود؟ زیرا که از او و به او و تا او همه چیز است.» (رومیان 11:32ـ35) به هر حال، آگوستین با برجسته کردن مفهوم لطف و آمرزیدگی چارچوبی فراهم ساخت که در قرون وسطا با توجه به آن مفهوم آمرزیدگی مورد بحث قرار گرفت. در طول قرون وسطا مباحث زیادی در رابطه با مسئله آمرزیدگی از جمله مباحثی درباره انواع لطف الاهی، درباره رابطه میان لطف الاهی و اختیار، درباره ارتباط میان آمرزیدگی و تقدیر الاهی، درباره نقش آیین های مقدس در مفهوم آمرزیدگی و نیز درباره مفهوم شایستگی مطرح گردید.
منـابـع
آلیستر مک گراث- درسنامه الاهیات مسیحى- ترجمه بهروز حدّادى- مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب- 1384
آلیستر مک گراث- مقدمه اى بر تفکر نهضت اصلاح دینى- ترجمه بهروز حدادى- مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب- 1382
احمدرضا مفتاح- مقاله مفهوم آمرزیدگى از راه ایمان در مسیحیت- فصلنامه هفت آسمان- شماره 30
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها