مقایسه ازدواج و طلاق در آیین سیک و اسلام (دستورات الهی)
فارسی 3205 نمایش |3- ازدواج در دین اسلام
معنای ازدواج در اسلام
آن گونه که از سیره پیامبر اکرم (ص) مستفاد می شود، نکاح برای مسلمانان یک قاعده معمول سلوک است. در اسلام، نکاح یک قرارداد اجتماعی موید به تایید الهی است. و او خدایی است که انسان را از آب بیافرید، و میان آنها قرابت نسبی و سببی برقرار ساخت، و خدای تو بر هر چیز تواناست. ازدواج یک شعیره نیست، بلکه یک قرارداد قانونی لازم الاتباع میان یک مرد و یک زن است. این قرارداد، ابدیت و مسئولیت روابط و پذیرش یکدیگر را به عنوان همسر، توام با تعهدی متقابل به زندگی مشترک بر طبق تعالیم اسلام، تثبیت می کند. و از آیات الهی آن که برای شما همسری از خودتان بیافرید تا در بر او آرامش بیابید، و در میان شما رافت و مهربانی برقرار کرد. قرآن با عبارت «میثاقا غلیظا» مشخصا به نکاح اشاره می کند. نکاح قراردادی است که انواعی از روابط و مجموعه ای از حقوق و تکالیف متقابل را ایجاد می کند. رضایت زوجین شرطی صریح برای اعتبار ازدواج است، که اعلام علنی آن ضروری است؛ ازدواج محرمانه مجاز نیست. پدر یا هر قیم دیگری نمی تواند دوشیزه یا بیوه را بدون رضایت او به ازدواج بدهد. بسیاری از موارد ازدواج مسلمانان را دیگران ترتیب می دهند، یا با کمک آنها انجام می گیرد. چگونگی انجام آن بستگی به فرهنگی دارد که مسلمان در آن زندگی می کند؛ اما همواره لازم است رضایت زوجین برطبق نظر اسلام جلب شود.
ازدواج مسلمان با غیر مسلمان
ازدواج باید در میان دو فردی واقع شود که تلقی یکسانی از زندگی و اخلاق داشته، و به عنوان خلیفه خدا، در این تلاش مشترک برای تحقق سرنوشت خود مشارکت می جویند. بنابراین، معمولا مسلمان مجاز به ازدواج یا غیر مسلمان نیست. تنها استثناء آن است که مرد مسلمان می تواند با زن یهودی یا مسیحی ازدواج کند، بر این اساس که مسیحیان و یهودیان به کتب منزل معتقدند؛ و بنابراین، تا حدودی، تلقی مشترکی از زندگی دارند. زن مسلمان مجاز به ازدواج با مرد مسیحی یا یهودی نیست، مگر آنکه مرد اسلام را بپذیرد. در اینجا دغدغه شارع آن است که ممکن است زن از همان حقوق و امتیازاتی که اسلام برای زنان قائل است، برخوردار نگردد. برای تضمین آنکه این ملاحظات تحقق یابد، کسانی که در فکر ازدواجند تشویق شده اند که قیمی منصوب دارند که بتواند آنها را صحیحا هدایت کند. قیم ممکن است والدین، خویشاوندان، یا دوستان نزدیک باشند. میزان مداخله آنان بر طبق سنت های فرهنگی که خانواده یا زوج به آن تعلق دارند، تغییر می کند.
تأکید پیامبر اسلام بر سادگی در ازدواج
شریعت بر شکل خاصی از قرارداد یا مراسم دینی خاصی اصرار ندارد. بدین ترتیب، به تناسب آداب و رسوم کشور محل انجام مراسم، اشکال فرهنگی مختلفی به وجود می آید. اما پیامبر خود مشوق سادگی بود. بهترین مراسم ازدواج آن است که با اقل هزینه و زحمت برگزار شود. تفاخر مذموم است. بدترین جشن های ازدواج آن است که ثروتمندان به آن دعوت شده و فقرا فراموش می شوند. هر کس از قبول دعوت به مراسم ازدواج امتناع ورزد، به راستی از حکم خدا و رسول او سرپیچی کرده است.
مهریه
بر طبق شریعت، لازم است حداقل دو مشاهده در زمان عقد نکاح حضور داشته باشند. شوهر باید هدیه ای موسوم به مهر، به نشانه مودت و برای تکمیل عقد، به عروس بدهد. این هدیه باری استفاده انحصاری و مجزای زن است. و مهر زنان را، به مثابه عطیه ای از جانب خدا، به آنان بدهید. از آنجا که نکاح یک قرارداد اجتماعی است، زوجین هر یک حقوق شخصی خود را حفظ می کنند؛ زن، با حفظ حقوق خود به عنوان یک شخص، و نه ملحقه شوهر خود، تلقی می گردد. بنابراین، مثلا، زن، حتی بعد از ازدواج، از حق کامل مالکیت و فروش اموال و استفاده از درآمد خود برخوردار است. زن پس از ازدواج، نام خانوادگی خود را حفظ کرده، نام خانوادگی شوهر را اختیار نمی کند.
ازدواج اسلامی رابطه ای دائمی و مستدام
ازدواج اسلامی رابطه ای دائمی و مستدام است. از زوجیت انتظار می رود که باری ایجاد یک زندگی مبتنی بر هماهنگی و احترام متقابل به تلاشی جدی و مستمر دست یازند. ازدواج یک رابطه تفاهم، مهربانی، محبت، همراهی و تعامل متقابل و هماهنگ است. شوهر و زن دوست و ملازم هم، و در غم و شاد زندگی و حمایت از یکدیگر، و کمک به تحمل مسئولیت هایی که تحمل آنها برای هر یک از آنها جداگانه دشوار یا غیرممکن است، شریک یکدیگرند. آنها [زنان] جامه شما، و شما [شوهران] لباس آنهایید.
مسئولیت شوهر و زن برای رفع نیازهای جنسی یکدیگر
رابطه زناشویی متضمن یک مسئولیت بنیادین دیگر است، مسئولیت شوهر و زن برای رفع نیازهای جنسی یکدیگر. آنها باید از این جنبه از زندگی به گونه ای برخوردار گردند که لذت و مسئولیت دست دردست هم حرکت کنند. مضاجعت (هم خوابگی) در ازدواج، ساز و کاری است برای کنترل فشارهای جنسی، که به مثابه متنفس اخلاق جنسی عمل می کند. در نتیجه ازدواج، اقناع و اعلاء به شکلی متعادل حاصل گشته، به ایجاد اعتدال می انجامد. قرآن ازدواج را «حصنی» در مقابل زندگی سراسر فسوق و فجور می خواند. «پس با آنها با اجازه خانواده شان ازدواج کنید و مهر آنها را بدانچه معین شده بدهید؛ زنان باید عفیف باشند، نه زانیه و نه رفیق دار».
برابری شوهر و زن از نظر پاسخگو بودن در برابر خدا
اسلام شوهر و زن را از نظر پاسخگو بودن در برابر خدا و داشتن شخصیت منحصر به فرد خاص خود کاملا برابر می داند، و بجز امتیازات خاص مربوط به چرخه تناسلی زنان، تکالیف دینی یکسانی را بر هر دو تحمیل می نماید. شوهر و زن در اداء امانت خلافت خود باید در جهت خیر و ارتقاء معنوی خود، و کسب علم برای تحقق این هدف بکوشند. و هر که، از مرد و زن، کاری نیکو انجام دهد و به خدا ایمان داشته باشد، به بهشت در آید و به قدر نقیری به او ستم نکنند.
چند همسری در اسلام
اگرچه اسلام ازدواج یک مرد و یک زن را هنجار می شناسد، ولی در شرایطی استثنایی به مرد اجازه می دهد با بیش از یک زن ازدواج کند. «و اگر می ترسید که مبادا درباره یتیمان مراعات عدل نکنید، پس آن کس را از زنان که باری شما نیکوست به نکاح خود آرید، دو، سه یا چهار؛ و اگر می ترسید که به عدالت رفتار نکنید، پس تنها یک زن اختیار کنید.» این تنها عبارت قرآن است که به چند همسری اشاره می کند؛ اما باید توجه داشت که قرآن امر به چند همسری نمی کند، بلکه آن را مجاز می شمارد، آن هم به صورت مشروط. این ویژگی اسلام به مسائل حاد انسان، بخصوص هنگامی که تعداد مردان از زنان بیشتر باشد، مثلا بعد از جنگ یا به علت عدم تعادل نرخ زاد و ولد، مربوط می شود. تصور می شود که در چنین شرایطی این به نفع جامعه زنان باشد که به جای آنکه عمری را بدون شوهر و محروم از آرامش، محبت و حمایت زندگی زناشویی و لذت اموت بگذرانند، یکی از چند همسر یک مرد باشند.
شرطی که اسلام برای جواز چند همسری مرد قائل شده، اطمینان مرد از آن است که خواهد توانست با دو یا چند همسرش به عدالت رفتار کند. اگر مردی نتواند از توانایی خود برای انجام تکلیف عدالت و انصاف اطمینان حاصل کند، ازدواج با بیش از یک زن برای او مجاز نیست. بدین دلیل، چند همسری در سطحی وسیع در میان مسلمانان معمول نیست. به علاوه، مسلمانان مکلف اند در حدود قوانین کشوری که در آن اقامت دارند زندگی کنند، که این امر نیز بر نحوه عمل مسلمانان تاثیر دارد.
4- طلاق و انحلال نکاح در دین اسلام
گاه شرایطی پیش می آید که حتی بهترین مشارکت ها نیز فسخ می گردد، و ازدواج هم مستثنی نیست. قلب و ذهن مردم به طرق مختلف و به دلایل گوناگون تغییر می یابد. ممکن است این تغییر به قدری عمیق و گریز ناپذیر باشد که مقصود ازدواج را لوث کند. بنابراین، اگرچه اسلام دائمی بودن و تداوم ازدواج را مسلم می شمارد، ولی احتمال انحلال آن را نیز مردود نمی داند. طلاق ابغض حلالها در نزد خداست.
دلایل طلاق در قرآن
دلایل طلاق به طور کلی در قرآن ذکر شده است. طلاق نتیجه ناتوانی زوجین یا یکی از آنها به انجام وظایف زناشویی و ادامه زندگی توام با مهربانی و رحمت نسبت به یکدیگر است. اگرچه این در نهایت مساله ای در رابطه شخصی با خدا و امانت الهی است، ولی حقوقدانان مسلمان شاخص های این ناتوانی را مشخص نموده، و وضعیت هایی را که می توان به عنوان زمینه طلاق یا انحلال نکاح پذیرفت، تصریح کرده اند. از نظر زن، وجود این شرایط طلاق را توجیه می کند: غیبت طولانی شوهر بدون اطلاع از وضعیت او؛ حبس طولانی یا اسارت در دست دشمن حربی؛ امتناع مرد از تکفل زن؛ فقر مفرط شوهر؛ و عنن. مجموعه دیگری از شرایط نیز موجود است که برای هر دو طرف قابل استناد است، ترک خانه؛ بیماری مزمن؛ جنون؛ ارائه اطلاعات نادرست در زمان عقد نکاح؛ ناسازگاری؛ بدرفتاری، فسق یا تساهل اخلاقی. شرایط دیگری نیز هست که در واقع انحالال نکاح را ضروری می سازد: گروش زن به اسلام وقتی که شوهر غیر مسلمان باقی بماند؛ ارتداد، و احراز غیرقانونی بودن عقد اولیه ازدواج.
توجه به این نکته جالب است که اولا زمینه ها و موارد توجیه طلاق برای زنان بیش از مردان است. ثانیا، وجود حق انتخاب طلاق برای یک یا هر دو طرف لزوما به معنای آن نیست که باید از آن استفاده شد یا قطعا از آن استفاده خواهد شد. طلاق آخرین چاره است، و اگر انجام آن ضرورت یافت، طرفها را باید تشویق نمود که نسبت به یکدیگر خیرخواه، مهربان و منصف باشند، که گویی پیوند ازدواج همچنان پابرجاست. اگر همه تلاشها باری آشتی و اعاده روابط خوب میان دو طرف بی نتیجه باشد، و شوهر و زن ادامه زندگی مشترک را غیر ممکن بدانند، نباید آنها را به ادامه زندگی مجبور یا متقاعد ساخت. در این صورت باید دوستانه از هم جدا شوند، و هر یک بکوشند در کنار شخص دیگری و در ازدواجی جدید به اداء امانت الهی بپردازد.
انواع طلاق
سه نوع طلاق وجود دارد: طلاق به وسیله شوهر، به وسیله زن، به وسیله دادگاه.
زمان و شرایط طلاق
طلاق به تناسب اوضاع و احوال سه تا نه ماه به طول می کشد. بنابراین، گونه گونی های چندی در نحوه عمل وجود دارد. اما روشی که بیشتر معمول است مقرر می دارد که اولا طلاق در حضور دو شاهد انجام گیرد. طلاق را می توان کتبا یا شفاها انجام داد. ثانیا، در ایام حیض نمی توان زن را طلاق داد. بعد از طهر از این حیض، شوهر نخستین بار اعلام طلاق می کند. دومین اعلام طلاق بعد از قاعدگی ماه بعد انجام می گیرد. و بعد از سومین قاعدگی ماهانه، اعلام نهایی طلاق انجام می گیرد. ثالثا، اگر معلوم شود که زن باردار است، طلاق تا بعد از وضع حمل قابل انجام نیست. مدت سه نوبت قاعدگی، عده خوانده می شود. در خلال این مدت، می توان به همسر رجوع کرد و آشتی نمود. اگر زن باردار باشد، طلاق را نمی توان انجام داد، زیرا ممکن است تولد کودک موجب تحولی در قلب والدین گردد. به علاوه، لازم است مشروعیت طفل و هویت او احراز گردد. در تمام مدت عده، باید با زن با محبت رفتار کرد و همه وسایل معمول رفاه را برای او تامین نمود. در این مدت نمی توان زن را از خانه اخراج کرد. کودکان کم سن در حضانت مادران مطلقه خود باقی می مانند، مگر آنکه عدم اهلیت آنها محرز گردد. پدر مسئولیت دارد که هزینه کامل نگهداری از فرزند را بر عهده گیرد، و هزینه آن را منصفانه به مادر تادیه نماید. به علاوه، تنها شوهر مسئول تامین مسکن، پوشاک و خوراک کودک است، حتی اگر طفل در حضانت و یا در خانه مادر باشد. زن مهری را ک شوهر در زمان ازدواج به او داده، برای خود نگه می دارد.
تبعات طلاق
یکی از تبعات طلاق، آزادی برای ازدواج مجدد است. طلاق داغ ننگی بر پیشانی ذیربط نیست، و ضرورتی ندارد که بعد از طلاق زندگی خود را در تنهایی بگذارنند. بعد از طلاق، طرفهای ذیربط، در صورتی که خواستار آرامش و هماهنگی باشند، از هر فرصت ممکن برای ازدواج مجدد برخوردارند. بسیاری از مسلمانان در کشورهایی زندگی می کنند که قوانین فوق در آنجا جاری نیست. در این صورت، به عنوان مسلمان بر طبق آن قوانین غیر دینی زندگی می کنند، و تاثیرات آن را بر حیات و ارزشهای اسلامی شان تعیین می نمایند.
منـابـع
النور نسبیت- اخلاق در شش دین جهان، بخش سیکیسم- ترجمه محمد حسین وقار- انتشارات اطلاعات
کدارنات تیواری- دین شناسی تطبیقی- ترجمه مرضیه (لوئیز) شنکایی- انتشارات سمت
آیت الله مشکینى- ازدواج در اسلام
مکارم شیرازی- تفسیر نمونه جلد 2- صفحه 97-96- جلد 14 صفحه 466-464
رابرت هیوم- ادیان زنده جهان- ترجمه عبدالرحیم گواهی- دفتر نشر فرهنگ اسلامی چاپ یازدهم 1382- صفحه 168-170
جان ر. هینلز- راهنمای ادیان زنده- ترجمه عبدالرحیم گواهی- جلد 1- صفحه 637-644
ماهنامه مکتب اسلام ـ شماره 2 ـ اردیبهشت 84- مقاله پژوهشى در دین سیک
عبدالله مبلغى آبادانى- تاریخ ادیان و مذاهب جهان- جلد اول- بخش سکیسم
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها