درها و درکات دوزخ (روایاتی درباره دربهای جهنم)
فارسی 4384 نمایش |ابواب جهنم
جهنم هفت دروازه دارد که پیروان شیطان گروه گروه خواهند بود و هر گروه از یک دروازه معین عبور خواهند کرد و وارد جهنم خواهند شد. این تقسیم بندی از آن جهت است که پیروان شیطان در شقاوت و گمراهی همگی در یک رتبه نیستند بلکه شقاوت آنان متفاوت است و هر کدام از دروازه ای که اختصاص به آن مرتبه از گمراهی دارد وارد خواهند شد: «و إن جهنم لموعدهم أجمعین* لها سبعة أبواب لکل باب منهم جزء مقسوم؛ و قطعا جهنم وعده گاه همه آنهاست. آن را هفت در است و برای هر دری، گروه معینی از آن [گمراه] ها تقسیم شده اند.» (حجر/ 43- 44)
گفته شده که منظور از هفت دروازه جهنم هفت طبقه آن است به نام های جحیم، نطی، سقر، حطمه، هاویه، سعیر و جهنم. و این افراد هر کدام به تناسب میزان کفر و گناه در طبقه خاصی جای خواهند گرفت، ولی به نظر می رسد که هر چند که جهنم هفت طبقه دارد ولی هر طبقه ای از آن دروازه خاصی دارد که از آن جا وارد آن طبقه می شوند، چون در آیه دیگری از گشوده شدن ابواب جهنم به روی کافران سخن به میان آمده است که نشان می دهد منظور از آن، درهای جهنم است و نه طبقه های آن: «و سیق الذین کفروا إلی جهنم زمرا حتی إذا جاؤها فتحت أبوابها؛ كسانی كه كافر شده اند گروه گروه به سوی جهنم رانده شوند تا چون بدان رسند درهای آن [به رويشان] گشوده گردد.» (زمر/ 71)
کافران گروه گروه به سوی جهنم سوق داده می شوند و چون به سوی آن می آیند درهای آن باز می شود.همان گونه که جهنم دروازه ها و طبقه های مختلف دارد، بهشت نیز چنین است و مؤمنان گروه گروه می شوند و هر گروهی از دروازه خاصی وارد بهشت می شوند. گفته شده شاید مراد از «هفت باب» در این آیه معاصی اجزای سبعه است که عین و اذن و لسان و بطن و فرج باشد، زیرا که معاصی این اعضاء حقیقت ابواب جهنم است، چه معاصی هر عضوی ازین اعضاء موجب تمکن یک خلق از اخلاق ردیئه است در نفس، و آن خلق مناسب ابدان انواع حیوانات است. و مراد مصنف از «باب» نوع حیوان است یعنی هر باب از ابواب صیاصی حیوانات را یک مقدار از خلق معین است که نفس متصف به آن مقدار از آن خلق، به صیاصی آن نوع منجذب می شود؛ و مثلا نفس به غایت حریص به بدن خوک انتقال می کند و نفس ضعیف کم حرص به بدن مورچه مثلا انتقال می کند، و علی هذا القیاس اخلاق دیگر.
روایاتی در بیان مراد از درهای جهنم
در تفسیر قمی در ذیل جمله «لها سبعة أبواب» از معصوم نقل کرده که فرمود: خدای تعالی در این جمله می فرماید اهل هر مذهبی از دری وارد می شوند، و برای بهشت هشت در است. و در الدرالمنثور است که احمد (در کتاب الزهد) از خطاب بن عبدالله روایت کرده که گفت: علی (ع) فرمود: هیچ می دانید درهای جهنم چگونه است؟ ما گفتیم لابد مثل همین، درهای دنیا است، فرمودند: نه ولیکن اینطور است. آن گاه دست خود روی دست گذاشت (که اشاره به طبقات آن است) و در همان کتاب است که ابن مبارک، هناد، ابن ابی شیبه، عبد بن حمید و احمد (در کتاب الزهد) و ابن ابی الدنیا (در کتاب صفة النار) و ابن جریر، ابن ابی حاتم و بیهقی (در کتاب البعث) از چند طریق از علی (ع) روایت کرده که گفت:جهنم هفت در دارد، بعضی فوق بعضی دیگر قرار دارد وقتی اولی پر شد دومی را پر می کنند، آن گاه سومی را تا همه اش پر شود. باز در همان کتاب آمده که ابن مردویه و خطیب در تاریخش از انس روایت کرده اند که گفت: رسول خدا (ص) در معنای آیه «لکل باب منهم جزء مقسوم» فرمود: جزئی از مردم که به خدا شرک ورزیدند، و جزئی دیگر که در او شک کردند، و جزئی که از او غفلت نمودند.
علامه طباطبایی: این روایت اجزای درهای جهنم را می شمارد، نه خود درها را. و از ظاهر سیاق بر می آید که رسول خدا (ص) نمی خواهد اجزاء را منحصر در آن سه جزء کند. و در همان کتاب است که ابن مردویه از ابوذر روایت کرده که گفت: رسول خدا (ص) فرمود: برای جهنم دری است که از آن داخل نمی شود مگر کسی که عهد مرا درباره اهل بیتم بشکند و خیانت نماید، و بعد از من خون آنان را بریزد. باز در همان کتاب است که احمد و ابن حبان و طبری و ابن مردویه و بیهقی (در کتاب البعث) از عتبة بن عبدالله از رسول خدا (ص) روایت آورده اند که فرمود: برای بهشت هشت در و برای جهنم هفت در است، که بعضی افضل از بعض دیگر است. علامه طباطبایی: این روایات به طوری که ملاحظه می فرمایید بیان گذشته ما را تایید می کنند.
داستان پیامبر اکرم (ص) و زن اعرابی
در خبر است که رسول خدای (ص) در مسجد مدینه نماز می خواند، زنی اعرابیه بگذشت، رسول (ص) را دید که تنها به نماز ایستاده است، در دل آن زن افتاد که بر رسول خدا اقتداء کرده و دو رکعت نماز بخواند تا خوشبخت و عاقبت به خیر بشود، این کار را کرد و رسول خدا (ص) از وی خبر نداشت و در نماز این آیه را خواند: «و إن جهنم لموعدهم أجمعین لها سبعة أبواب لکل باب منهم جزء مقسوم» آن اعرابیه که این از رسول خدای شنید، بیهوش شد و افتاد، رسول خدا چون آن حس و حرکت به گوش وی رسید و جوش دل وی را شنید از نماز فارغ شد، به بلال فرمود: «علی بماء» آب خواست و بر روی وی ریخت تا آن زن به هوش آمد، آن گاه رسول (ص) گفت: «یا هذه ما حالک؛ ای زن ترا چه بود و چه شد؟» گفت «یا رسول الله تو را دیدم که تنهایی به نماز ایستاده ای، دلم خواست که دو رکعت نماز بر متابعت به تو بگزارم، یا رسول الله آنچه می خواندی از کتاب خداست یا خود تو می گویی؟» حضرت فرمود: «یا اعرابیه: بل هو فی کتاب الله المنزل؛ در کتاب خداست و گفته خداست.» زن گفت: «یا رسول الله: آیا هر عضوی از اعضای بدن مرا به دری از درهای دوزخ خواهند سپرد تا وارد عذاب شوند؟» حضرت فرمود: «یا اعرابیه: لکل باب منهم جزء مقسوم یعذب علی کل باب علی قدر اعمالهم، فقالت و الله انی امرأة مسکینة ما لی مال و ما لی الا سبعة اعبد اشهدک یا رسول الله ان کل عبد منهم علی کل باب من ابواب جهنم حر لوجه الله تعالی. فاتاه جبرئیل، فقال یا رسول الله: بشر الاعرابیة ان الله قد حرم علیک ابواب جهنم کلها و فتح لک ابواب الجنة کلها؛ رسول (ص) گفت: خلقان را بر هر دری از درهای دوزخ عذاب کنند، علی قدر اعمالهم، بر اندازه عملشان. گفت: یا رسول الله! من زنی درویشم و مالی ندارم جز هفت بنده دارم تو را گواه کردم یا رسول الله که همه را آزاد کردم، هر یکی را بر دری از درهای دوزخ. جبرئیل آمد و گفت: یا رسول الله! بشارت ده اعرابیه را که خدای تعالی درهای دوزخ را بر تو حرام کرد و درهای بهشت را بر تو گشود.»
زمان نزول آیات دربهای جهنم
سیدبن طاووس نقل نموده: وقتی این دو آیه شریفه بر پیغمبر نازل شد، حضرت گریه شدید، و اصحاب هم گریه نمودند، کسی نمی دانست جبرئیل چه آورده، هیچ کس جرأت تکلم نداشت، و پیغمبر (ص) هر وقت حضرت فاطمه (س) را می دید خوشحال می شد. بعضی اصحاب (عبدالرحمن بن عوف) به در خانه رفتند، دیدند حضرت مشغول آسیای جو، و می فرماید: «و ما عند الله خیر و أبقی؛ ولی آنچه نزد خداست بهتر و ماندنی تر است.» (قصص/ 60) سلام داده و خبر حال پیغمبر به ایشان دادند، حضرت بیرون آمد با شمله کهنه که دوازده وصله از لیف خرما داشت. سلمان گریه کرد و گفت: وا حزنا، قیصر و کسری در حریر و سندس، و دختر رسول خدا چنین کسائی. چون حضرت فاطمه (س) بر پیغمبر وارد شد، گفت: «سلمان تعجب از لباس نموده، به حق خدائی که تو را مبعوث گردانیده، من و علی (ع) پنج سال است با پوست گوسفندی روز علف دهیم شتر را و شب فراش سازیم.» حضرت فرمود: «ای سلمان، دختر من از پیش روندگان است.» آن گاه فاطمه (س) عرض کرد:«ای پدر، چه شده است تو را که چنین می گریی؟» رسول (ص) گفت: «یا فاطمه، چرا نگریم که جبرئیل آیه آورد که: «و إن جهنم لموعدهم أجمعین لها سبعة أبواب لکل باب منهم جزء مقسوم» فاطمه (س) گفت: «یا رسول الله، صفت یک در از درهای دوزخ را بگو.»
رسول (ص) گفت: «یا فاطمه، کمترین دری را از آن درهای دوزخ هفتاد هزار کوه است از آتش، در هر کوهی هفتاد هزار وادی است از آتش، در هر وادی هفتاد هزار دره آتشین است، در هر دره هفتاد هزار شارستان آتشین است، در هر شارستانی هفتاد هزار کوشک آتشین است در هر کوشکی هفتاد هزار سرای آتشین، در هر سرای هفتاد هزار خانه آتشین است، در هر خانه ای هفتاد هزار تابوت است از آتش، در هر تابوتی هفتاد هزار گونه عذاب است که یکی به دیگری نماند.»
حضرت فاطمه (س) برو در افتاد، گفت: «الویل ثم الویل لمن دخل النار؛ وای، وای! بر کسی که داخل آتش شود.» سلمان گفت: «کاش گوسفندی بودم گوشتم را می خوردند و پوستم را مشک می کردند.» ابوذر گفت: «کاش مادرم مرا نمی زائید و ذکر آتش نمی شنیدم.» عمار گفت: «کاش پرنده و با طیور محشور در صحرا و مرا حسابی و عقابی نبود.» حضرت علی (ع) دست به سر با گریه فرمود: «وای از دوری سفر و کمی توشه در سفر قیامت، جزا یابند، و در آتش تردد کنند، مریضانی که عیادت نشوند، و مجروحانی که مداوا نشوند، و اسیرانی که رها نشوند، از آتش می خورند و می آشامند، و بین طبقات آتش زیر و رو شوند، و به مقطعات نیران ملبس، و با شیاطین قرین گردند.»
وقتی معصومین و مخلصین به شنیدن آتش چنین گویند، حال سایرین چگونه باشد؟ تا که دستت می رسد قبل از مرگ کاری بکن.
منـابـع
محمدشریف احمدبن الهروی- انواریه (ترجمه و شرح حکمة الاشراق سهروردى)- صفحه 156
میرزا ابوالحسن شعرانی- روض الجنان و روح الجنان- جلد 11 صفحه 327
ابوالفضل رشیدالدین میبدی- کشف الأسرار- جلد 5 صفحه 318
سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد 12 صفحه 250،259
ابوعلی فضل بن الحسن الطبرسی- مجمع البیان- جلد 13 صفحه 192
ابوبکر عتیق بن محمد- تفسیر سور آبادى- جلد 2 صفحه 1261
حاج ملاسلطان محمد گنابادی- ترجمه بیان السعادة- جلد 8 صفحه 58
حسین بن احمد الحسینی- تفسیر اثنا عشری- جلد 7 صفحه 114
میرزاحسن مصطفوی- تفسیر روشن- جلد 12 صفحه 333
سيد محمدحسين حسينى همدانى- انوار درخشان- جلد 9 صفحه 384
نصرت بیگم امین- مخزن العرفان- جلد 7 صفحه 132
ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 11 صفحه 77
عبدالحسين طیب- أطیب البیان- جلد 8 صفحه 43
يعقوب جعفرى- تفسیر کوثر- جلد 6 صفحه 48
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها