هجرت امام علی (ع) به همراه فواطم

فارسی 2435 نمایش |

سه روز از ورود رسول الله (ص) به قباء گذشته بود که علی (ع) به همراه فواطم (یعنی فاطمه دختر رسول خدا (ص) و فاطمه بنت اسد مادر امیرالمومینن (ع) و فاطمه دختر زبیر) به آن حضرت ملحق شد.
ماجرای این هجرت چنین را نقل کرده اند: «پس از ورود رسول الله (ص) به قباء آن حضرت در منزل عمرو ابن عوف ساکن شدند و زمانی که ابوبکر پیشنهاد رفتن به مدینه را دادند آن حضرت نپذیرفتند و فرمودند: «من داخل مدینه نمی شوم تا اینکه پسر مادر و برادرم (یعنی علی (ع) و دخترم فاطمه نزد من بیایند». وقتی شب شد ابوبکر از رسول الله (ص) جدا شده و داخل مدینه شد اما پیامبر در قباء باقی ماند و نامه ای برای علی (ع) نوشت و در آن از او خواست تا به ایشان بپیوندد. وقتی نامه به امیرالمومنین (ع) رسید آماده مهاجرت شد و همراهان خود را باخبر کرد سپس شبانه به سمت مدینه به راه افتادند.
همراهان ایشان طبق برخی نقلهای تاریخی تنها فواطم (ع) نبودند بلکه بجز آنها چند زن و مرد دیگر نیز که از ماجرا مطلع شده بودند به ایشان ملحق شدند.
وقتی قریش از این جریان مطلع شد هشت نفر را به دنبال این کاروان کوچک فرستاد تا ایشان را به مکه بازگردانند. تعقیب کنندگان در نزدیکی «ضجنان» به آنها رسیدند و تصمیم به بازگرداندنشان گرفتند. وقتی امیرالمومنین (ع) ایشان را دید و از قصدشان باخبر شد زنان را به گوشه ای فراخواند و در حالیکه شمشیرش را از غلاف بیرون کشیده بود به سمت آن هشت تن رفت. تعقیب کنندگان به امیرالمومنین (ع) گفتند به مکه بازگردد؛ آن حضرت پرسید: «و اگر چنین نکنم چه خواهید کرد؟» گفتند: «علیرغم میل باطنی ات به زور بازگردانده می شوی و یا اینکه...» پس از رد و بدل شدن این سخنان جنگ ناجوانمردانه ای میانشان درگرفت. علی ابن ابی طالب (ع) با شجاعت و در نهایت قدرت یکی از ایشان را با ضربتی کاری به دو نیم کرده و آن هفت تن دیگر با دیدن این صحنه و در اثر دلاوری امیرالمومنین تسلیم شدند و به ایشان عرض کردند: «دست از ما بردار ای پسر ابوطالب». حضرت فرمود: «پس من به سوی پسر عمویم رسول الله (ص) در یثرب می روم، هر که دوست دارد گوشت تنش را قطعه قطعه کنم و یا می خواهد خونش را بریزم به دنبال من بیاید و یا به من نزیک شود». سپس به همراه همسفرانش راه مدینه را پیش گرفتند و پس از مدتی به ضجنان رسیدند؛ شب را در آنجا مانده و در طول شب به عبادت خداوند مشغول بودند، در حال ایستاده یا نشسته و حتی در حالی که به پهلو دراز کشیده بودند. صبح هنگام مجددا راه مدینه را پیش گرفته و به هر منزلگاهی می رسیدند به همین وضعیت به عبادت می پرداختند، این عبادات آنقدر نزد خداوند متعال ارزش داشت که وقتی در قباء به رسول الله (ص) ملحق شدند حضرت فرمودند آیات زیر در حق ایشان نازل شده: «الذین یذکرون الله قیاما و قعودا و علی جنوبهم و یتفکرون فی خلق السماوات والارض ربنا ما خلقت هذا باطلا سبحانک فقنا عذاب النار...»؛ «آنهائی که در هر حال، ایستاده و نشسته و در حال خفتن، خدا را یاد کنند و دائم در خلقت آسمانها و زمین فکر کرده، پروردگارا تو این دستگاه با عظمت را بیهوده نیافریده ای، پاک و منزهی، ما را به لطف خود از عذاب دوزخ نگاه دار». (آل عمران/ 195-191).
ای پروردگار ما هر که را تو در آتش دوزخ افکنی او را سخت خوار کرده ای و او ستمکار بوده و ستمگران را هیچ کس یاری نخواهد کرد. پروردگارا ما چون صدای منادی ای که خلق را به ایمان می خواند شنیدیم، اجابت کردیم و ایمان آوردیم، پروردگارا از گناهان ما درگذر و زشتی کردار ما را بپوشان و محوز ساز و هنگام جان سپردن ما را با نیکان و صالحان محشور گردان. پروردگارا ما را از آنچه به رسولان خود وعده داده ای نصیب فرما و در روز قیامت ما را محروم مگردان چرا که تو هرگز خلف وعده نخواهی کرد پس خداوند دعاهایشان را اجابت کرده (و فرمود): البته من عمل هیچ کس را از مرد و زن بی مزد نمی گذارم، بعضی از شما از بعض دیگرید، و هیچ اختلافی در میانتان نیست مگر در تقوا پس آنان که از وطن خود هجرت نمودند و از شهر خویش بیرون شده و در راه خدا رنج کشیده و جهاد کردند و کشته شدند همانا عیبهای آنان را می پوشانیم و عفو می کنم و آنها را به بهشت هائی که زیر درختانش نهرها ی مختلف جاری است وارد می کنم. این پاداشی است از جانب خدا و باز نزد خداست پاداش نیکو».
آیات فوق در حق امام علی (ع) و فواطم (س) و همراهان ایشان نازل شد ولی سنبل این مرارت کشی ها علی ابن ابی طالب (ع) بود؛ اما او در جمع دیده نمی شد. وقتی پیامبر (ص) از ناتوانی علی (ع) از حضور به محضرش اطلاع یافت خود نزد او رفته و جویای احوالش شد. وقتی او را دید دست در گردنش انداخت و از روی دلسوزی به گریه افتاد. قدوم مبارک امیرالمومنین (ع) از شدت سختی های وارده متورم شده و از آنها خون می چکید. رسول الله (ص) به علی (ع) فرمود: «ای علی تو اول فرد این امت هستی از جهت ایمان به خدا و رسولش....» و فرمود «دوست نمی دارد تو را مگر کسی که خداوند قلبش را در پذیرش ایمان امتحان کرده باشد و به دل نمی گیرد بغض تو را مگر شخص منافق یا کافر». (امالی شیخ طوسی ج 2 ص 83- اعلام الوری ص 190).
ناگفته نماند رسول الله (ص) در مدتی که منتظر رسیدن امیرالمومنین و فواطم (س) بودند، شالوده مسجد قباء را ریخته و بنای نخستین مسجد اسلام را پی ریزی نمودند، اما اتمام آن را به بعد موکول کرده و راه مدینه را پیش گرفتند.

منـابـع

جعفر مرتضی عاملی- الصحیح من سیره‌النبی الاعظم- جلد 4

سیدهاشم رسولی محلاتی- درسهائی از تاریخ تحلیلی اسلام- جلد 4

نجاح الطائی- السیره‌النبویه- جلد 1

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها