فدا و نجات در کلام و فلسفه مسیحی (راه نجات از گناه)
فارسی 3302 نمایش |موانع نجات از دیدگاه مسیحیت
در آیین مسیحیت از «گناه» و «شریعت» به عنوان دو مانع مهم نجات و رستگاری بشر یاد شده است. یکی از نظرهای مهم قدیس اگوستین، بزرگ ترین پدر راست دینی مسیحی در مغرب زمین، اعتقاد به «گناه اولیه» است. وی تأکید می کرد انسان به این صورت آزاد نیست که بتواند بین نیکی و بدی، یکی را انتخاب کند. میراث انسان گناه آلود است و به همین دلیل وی به گناه تمایل دارد و این تمایل آن قدر شدید است که اگر لطف و فیض الهی کمک نکند، نمی تواند بر گناه غلبه کند. انسان به جای اینکه آزاد باشد، در اسارت گناه به سر می برد و فقط با لطف الهی می تواند از این بند آزاد شود.
طبق تعالیم کتاب مقدس، نتیجه قطعی گناه «مرگ» است. باب های دوم و سوم «سفر پیدایش» چنین تعلیم می دهد که مرگ در نتیجه گناه وارد جهان شد. والدین نخستین ما قادر به داشتن حیات ابدی بودند، ولی پس از اینکه از فرمان خدا سرپیچی کردند، مجازات گناه؛ یعنی مرگ، شامل حال ایشان گردید. گناه آدم و حوا سبب مرگ جسمی آنان نشد، ولی آنها را دچار مرگ اخلاقی کرد؛ یعنی طبیعت آنها گناهکار شد و از آن زمان به بعد همه انسانها با طبیعت گناه آلود به دنیا می آیند.
وقتی حضرت آدم گناه کرد، گناه او تمام انسان را آلوده ساخت، گناه او حتی باعث انتشار مرگ در سراسر جهان شد. در نتیجه همه چیز دچار فرسودگی و نابودی گشت؛ چون مردم همه گناه کردند.
راه نجات از گناه
از دیدگاه مسیحیت، گناه نه تنها مرگ انسان، بلکه خشم و غضب همیشگی خداوند را به همراه دارد و هیچ کس نمی تواند خدا را خشنود و راضی کند و انسان را با او آشتی دهد و هیچ کس شایسته این نیست که بتواند برای گناهان تمام مردم و یا حتی برای گناه خودش کفاره شود. از این رو خدا به وسیله مرگ مسیح، کیفر تمام کسانی را که به عیسی ایمان آوردند، پرداخته است، مرگ عیسی بر صلیب هم باعث آمرزش گناهان بشر و هم باعث خشنودی کامل خداوند و مصالحه و آشتی او با بشریت گردید. مرگ او انسان را از مرگ روحانی به حیات روحانی و از قدرت گناه به قدرت خدا و از تسلط شیطان به حاکمیت خداوند و ارتباط شخصی و تازه با او وارد کرد و از اسارت و مجازات گناه آزاد ساخت. چون آدم با گناه خود باعث مرگ عده زیادی شد، ولی عیسی مسیح از روی لطف عظیم خدا باعث بخشش گناهان بسیاری گشت. آدم با اولین گناه خود باعث شد عده بسیاری محکوم به مرگ شوند، در حالی که مسیح گناهان بشر را به رایگان پاک می کند و باعث می شود که خدا عده بسیاری را بی گناه بشناسد. «شریعت» دومین مانع نجات انسان، در مسیحیت معرفی شده است. در بخش هایی از عهد جدید به شدت علیه «شریعت» سخن گفته شده و شریعت به عنوان یکی از موانع مهم نجات بشر معرفی گردیده است.به اعتقاد مسیحیان، شخصی که گرفتار مرض گناه است، احتیاجش با شریعت و قوانین و دستورهای نیکوی اخلاقی و امر و نهی برآورده نمی شود، بلکه به یک پزشک روحانی احتیاج دارد که قادر باشد او را دگرگون سازد و در او فکر و قلب و اراده جدیدی بیافریند تا بتواند آنچه را که خدا از او می خواهد، انجام دهد. بنابراین، انجام اعمال و مناسک مذهبی نمی تواند هیچ نقشی در رستگاری و نجات انسان ایفا کند. منظور مسیحیان از عبادت، تحصیل نجات و بخشش گناهان نیست؛ زیرا به اعتقاد آنان نجات را نمی توان به وسیله کارهایی که انجام می گیرد، به دست آورد، بلکه بخشش از طرف خدا رایگان به انسان عطا می شود، به شرطی که به مسیح ایمان آورد. از این رو عبادت خدا نه جهت تحصیل نجات، بلکه به منظور ابراز محبت و قدردانی به خدا برای نجات رایگانی است که به انسان بخشیده است. همین مفهوم در کتاب مقدس چنین طرح شده است:
ولی گناه از این شریعت که علیه خواهش های ناپسند من بود، استفاده کرد و به یاد من آورد که این خواهش ها نادرست ند و در من همه نوع خواهش های ناپسند را بیدار کرد. چون فقط در یک صورت کسی دیگر گناه نمی کند و آن موقعی است که هیچ شریعتی نباشد. به این دلیل است که من تا وقتی که نمی دانستم شریعت واقعا از من چه می خواهد، زندگی آسوده ای داشتم، ولی وقتی به واقعیت پی بردم، متوجه شدم که قانون مذهبی را زیر پا گذاشته ام و گناهکار و محکوم به مرگ هستم.
مهم ترین ادله مسیحیت در رد شریعت و قوانین مذهبی
مهم ترین ادله مسیحیت در رد شریعت و قوانین مذهبی به عنوان عاملی جهت نجات و رستگاری عبارت اند از:
۱. اجرای قوانین شریعت جهت دریافت اجر و پاداش، مذهب را به وسیله ای جهت تجارت و داد و ستد تبدیل می کند.
۲. افراد مذهبی را به افرادی منافق و خودپسند و ریاکار تبدیل می کند.
۳. باعث ایجاد یأس و نومیدی انسان جهت تحصیل اجر و پاداش کامل در صورت عدم توانایی در انجام شریعت و نهایتا سرخوردگی او می شود.
۴. به علاوه، کسب نجات، هدیه و بخشش مجانی و رایگان از طرف خدا است و هیچ انسانی نمی تواند آن را با اعمال خود به دست آورد؛ زیرا انسان عاجزتر از آن است که بخواهد نجات و رستگاری را با عمل خویش کسب کند.
دیدگاه ویلیام هوردرن:
پولس رسول که بزرگ ترین مفسر مسیحیت در عهد جدید است، اولین نبرد مسیحی را که علیه شریعتی بودن انجام شد، رهبری کرد. تمام مذاهب و از جمله مسیحیت متمایل به شریعتی بودن هستند. شریعتی بودن عبارت است از اعتقاد به این عقیده که با اجرای بعضی از قوانین و مقررات می توان رضایت خدا را جلب نمود و اجر اخروی دریافت کرد. هم عیسی و هم پولس علیه شریعتی بودن مبارزه کردند. عیسی فرمود: «وقتی انسان آنچه در قدرت دارد، انجام می دهد باید خود را غلام بی منفعت بخواند؛ یعنی نباید در انتظار اجر و پاداش باشد.» به علاوه، عیسی می فرماید: «خدا باران خود را بر عادلان و ظالمان می باراند». به اعتقاد الهی دانان مسیحی، هدف خداوند از اعطای شریعت این نبود که مردم به وسیله آن نجات یابند؛ چون انسان در اسارت کامل به سر می برد و قادر نیست شریعت را اجرا کند. در نتیجه شریعت نمی تواند به انسان حیات و عدالت ببخشد، تنها فایده شریعت در این است که انسان را متوجه گناه خود کند و قدوسیت خدا را نشان دهد و گناهکاران را به سوی مسیح رهبری می کند. مرگ عیسی بر صلیب ایمان داران را نه فقط از لعنت شریعت، بلکه از خود شریعت نیز آزاد کرد.
همچنین کسانی که می خواهند به وسیله حفظ دستورات مذهبی نجات پیدا کنند، زیر لعنت خدا قرار دارند؛ چون در تورات نوشته شده لعنت بر کسی باد که حتی یکی از دستورهای کتاب شریعت را بشکند. پس معلوم می شود که هیچ کس نمی تواند از راه حفظ قوانین مذهبی نجات پیدا کند.
نقد نظریه کفاره از دیدگاه مسیحیان
اندیشه ى گناه ذاتى، مانند اندیشه ى تثلیث و تجسد، در مسیر زمان شکل گرفت. با این تفاوت که مباحثات مربوط به تثلیث و تجسد که به شخصیت فوق بشرى مسیح مربوط مى شد، در شرق جهان مسیحیت پى گیرى مى شد و مباحثات مربوط به آموزه ى گناه و فیض الهى در غرب جریان داشت. پرسش مهمى که ذهن اندیشمندان کلیساى غرب را به خود مشغول کرده بود، این بود که آیا در انسان اراده ى آزاد وجود دارد؟ و آیا انتخاب عمل از خود اوست، یا این که اعمال انسان غیر انتخابى و از پیش تعیین شده است؟ پلاگیوس (360ـ 430 م)، روحانى بریتانیایى آغازگر این بحث بود. هنگامى که وى به روم وارد شد از سستى و پایین بودن سطح معنویت در آن جا نگران شد. او مى دید که برخى این ضعف را ناشى از اراده ى خداوند مى دانند و شرارت را حالتى جدا ناشدنى از سرشت انسانى تلقى مى کنند. وى به عنوان مبارزه با فساد، شعار محورى «اگر من موظف هستم پس مى توانم» را مطرح ساخت و اعلان نمود که فیض خداوند به همه ى انسان ها براى نجات کمک مى کند، به این شرط که انسان با تلاش، خود را شایسته ى فیض قرار دهد. پلاگیوس معتقد بود که گناه آدم (ع) تنها در خودش تأثیر داشت و از این ناحیه هیچ ضررى به نوع بشر نرسانده است. روح هر انسانى را خدا مستقیما آفریده است و این روح، آزاد از تمایلات فاسد و بدون گناه است و مى تواند مانند آدم از خدا اطاعت کند. نظریات پلاگیوس موافقت و مخالفت گروهى از روحانیون مسیحى را در پى داشت. در رأس مخالفان او، قدیس اگوستین بود. نهایتا مخالفت ها با نظریه ى پلاگیوس به حدى بالا گرفت که وى به بدعت کار شناخته و از مقام خود خلع شد. پلاگیوس، نجات را خارج از مسیح و کلیساى او قرار مى داد. و تصویرى که از مسیح نشان مى داد صرفا انسانى نمونه بود، نه یک منجى، به گونه اى که انسان، وابسته به فیض مسیح نبود و این نظریات را گروهى نمى توانستند تحمل کنند. بنابراین، نخستین نقدى که خود مسیحیان به نظریه ى «کفاره بودن مرگ مسیح براى گناه ذاتى» مطرح کردند این است که: به چه دلیل انسان هایى که در ارتکاب گناه اولیه هیچ نقشى نداشته اند باید عواقب وخیم این گناه را تحمل کنند و مستحق عذاب خداوند شوند؟ نویسنده اى مسیحى مى نگارد. آزاد اندیشان قرون اخیر عموما اعتقاد به گناه اولیه را رد کرده اند. این به آن معنا نیست که آنها از نقایص موجود در انسان ها بى خبرند؛ ولى معتقدند که بشر به طور ذاتى نقص اصولى ندارد. بین خدا و انسان شکاف عظیمى وجود ندارد; زیرا انسان شبیه خداست. انسان با آموزش و پرورش و پیروى از تعالیم عیسى مى تواند از گناه آزاد شود. پیروان سوسینوس نیز معتقدند که انسان ها مانند حضرت آدم هنوز هم آزادى انتخاب بین نیکى و بدى را دارند و اصولا «گناه ذاتى» آموزه اى خلاف منطق است. آموزه ى «فدا» که براى تبیین نقش اساسى کشته شدن مسیح در نجات بشر تنظیم شده است، ناخواسته تصویرى از خداوند ارائه مى کند که براى ارضاى قدوسیت و عدالت خود چاره اى جز انتقام از گناهکاران ندارد و بخشش و عفو او تنها زمانى ممکن است که تاوان گناه پرداخت شده باشد. حال آن که خداى عهد عتیق (که مورد پذیرش مسیحیان نیز هست) چنین تصویرى از خدا ارائه نمى دهد. خداى عهد عتیق خدایى مهربان و آمرزنده (بدون نیاز به تاوان) است. نویسنده اى کاتولیک به ناصحیح بودن آموزه ى فدا اعتراف مى کند. متکلمان مسیحى عصر ما نظریه ى «آنسلم» را، که به نظریه ى «تعویض» شهرت یافته است، مردود مى شمارند، چون تصویر خشن و زشتى از مفهوم صلاح الهى و عدل خداوندى ارائه مى کند. این نظریه چنین فرض مى کند که خداوند، خون مسیح را که بى گناه از هر خطایى بود، تاوان گناه دیگران ساخت و در این مسیر مسیح را به سخت ترین عذاب و به مرگى دردناک گرفتار نمود. هیچ انسانى چنین رفتار وحشیانه و ظالمانه اى را براى رسیدن به مقصود نمى پسندد؛ پس چگونه مى توان چنین کارى را به خداوند نسبت داد.
منـابـع
جان هیک- فلسفه دین- ترجمه بهزاد سالکی- چاپ اول- تهران- انتشارات بینالمللی الهدی- 1376
هنری تیسن- الهیات مسیحی- ترجمه ط. میکائیلیان- تهران- انتشارات حیات ابدی
براون رابرت مک آفی- روح آیین پروتستان- ترجمه فریبرز مجیدی- چاپ اول- تهران- نشر نگاه معاصر- 1382
ویلیام میلر- مسیحیت چیست؟- ترجمه کمال مشیری- چاپ پنجم- تهران- انتشارات حیات ابدی- 1918
ویلیام هوردرن- راهنمای الهیات پروتستان- ترجمه طه طاووس میکائیلیان- چاپ اول- تهران- شرکت انتشارات علمی و فرهنگی- 1368
حسن طالبی- سایت باشگاه اندیشه- مقاله نجات شناسی از دیدگاه مسیحیت
جلال الدین آشتیانی- تحقیقی در دین مسیح
سید محمد ادیب آل على- مسیحیت- ناشر انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم
محمدرضا زیبایى نژاد- مسیحیت شناسى مقایسه اى- سروش 1384
محمدرضا زیبایى نژاد- درآمدی بر تاریخ و کلام مسیحیت- انتشارات اشراق- قم 137
توماس میشل- کلام مسیحى- ترجمه حسین توفیقی- مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب قم
عبدالرحیم سلیمانى اردستانى- درآمدى بر الهیات تطبیقى اسلام و مسیحیت
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها
بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد
-
اشکالات وارد بر نظریه فداء مسیحیان از دیدگاه علامه طباطبایی
-
آموزه گناه ذاتی در مسیحیت و نقد آن
-
محال بودن وجود فدیه در سلطنت حقیقیه خداوند
-
گناه از دیدگاه مسیحیت
-
مقایسه نجات و رستگاری از دیدگاه مسیحیت و اسلام (گناه)
-
کلام و فلسفه مسیحی (فدا و نجات)
-
کلام و فلسفه مسیحی (فدا و نجات)
-
مفاهیم نجات و موعود (در سنت عهدین)