جایگاه کتاب مقدس و وحی در الهیات یهود (تاریخ و سنت)

فارسی 10102 نمایش |

تاریخ و سنت

با آنکه ماهیت بخش هاى عمده اى از کتاب مقدس عبرى تفسیر (الاهیاتى) تاریخ و وقایع تاریخى است اما نه در دین کتاب مقدس و نه در یهودیت حاخامى توجهى به تاریخ، به معناى جدید و امروزین آن، نشده است. توجه یهودیت به سرمشق هاى کتاب مقدس بوده و به جمع آورى و تأمین داده هاى عینى تاریخى علاقه اى نداشته است. ارزش تاریخ محتواى دینى و اخلاقى آن بود و تلاش ناچیزى براى تمییز بین واقعیت و تعبیر انجام مى شد. الاهى دانان یهود، گذشته را همیشه براى آن تفسیر مجدد مى کردند که بر اندیشه هاى دینى عصر حاضر نورى افشاند. در تفسیر ربى ها پهلوانان دین کتاب مقدس الگوهاى دیندارى حاخامى دانسته مى شدند. این راهبرد نسبتا غیر جدى نسبت به گذشته، که نمونه آن را مى توان در تفسیرهاى میدراشى کتاب مقدس یافت تا به امروز جزو ماهیت تفکر یهودى بوده است.
ممکن است گهگاه نوادرى از متفکران یهود کوشیده باشند تا ساختار ذاتا موعظه اى اگادا را به منظور کشف مبناى واقعى آن مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند اما اینها استثنا بوده اند نه قاعده. یوسفوس، مورخ یهودى قرن اول، همانند بسیارى از معاصران غیر یهودیش، در نقل سخنانى طولانى از زبان شخصیت هاى تاریخى که درباره آنها چیز مى نوشت عیبى نمى دید; به همین دلیل و به همان نحو، حکیمان تلمودى نیز در مباحثات رایجشان درباره اندیشه هاى دینى به نقل سخنان گذشتگان مى پرداختند. چون تلمود منزلتى تقریبا شبیه کتاب مقدس یافته بود و در نتیجه از اعتبار قابل توجهى نزد یهودیت قرون وسطا برخوردار بود، کنار گذاشتن تاریخ نگارى حاخامى به بهانه عادى دانستن خطاهاى تاریخى موجود در آن مى توانست نوعى بى دینى به حساب آید. متفکران یهودى که براى چنین موضوعاتى، راهبردى مستقل از امور دینى صرف داشتند به انتقاداتى سخت از آن نوع تاریخ نگارى برخاستند; ولى از جانب محافظه کارانى که برایشان هر کلمه اى از تلمود داده اى مقدس بود به الحاد متهم مى شدند.

عواقب مشاجرات قرون وسطا

عواقب مشاجرات قرون وسطا به دوره جدید نیز سر ریز کرده است. گذشته از این، این واقعیت که یهودیت به عمل مشیت گونه خداوند در تاریخ بشر بیشتر توجه داشته تا به جزئیاتى از آن تاریخ که گاه دردسر بیشترى هم مى آفریدند، خود باعث بروز مشکلاتى براى الاهیات معاصر یهود شده است. به نظر برخى روشنفکران راست کیش اعتبارى که گذشته، و به ویژه گذشته تلمودى، از آن برخوردار است آنان را به دیدگاهى درباره تاریخ عالم، و نژاد بشر، و قوم و دین یهود ملتزم مى کند که با اندیشه هاى جدید درباره این موضوعات قابل جمع نیست. حاخام منحم اشنیرسون (1902-1994) رهبر اخیرا در گذشته گروه حاسیدیان لوباویچ بنیاد گذاشته شده در نیویورک، که خود در دانشگاه مهندسى خوانده بود، اخیرا این دیدگاه قرن نوزدهمى را احیا کرده است که جهان با پیکرهاى فسیل شده حیوانات ماقبل تاریخى خود و با لایه هاى زمینى مختلف خود یکجا و کامل خلق شده است. از آنجا که بر طبق محاسبه یهودیان، جهان فقط کمى بیش از 5700 سال عمر دارد همه یافته هاى علمى اى که به نظر مى رسد نافى این جنبه اند بر یک مقدمه غلط مبتنى هستند. بر این مقدمه غلط که فسیل ها و داده هاى مربوط به شاکله زمین نشانه تغییرات زمانى واقعیند.

تفاوت دیدگاه یهودیت راست کیش و یهودیت محافظه کار
یکى از خطوطى که یهودیت راست کیش را از یهودیت محافظه کار و اصلاح گرا متمایز مى گرداند همین امر است که گستره قبول لفظى مفاهیم سنتى یهودى تا کجاست. دو گروه اخیرالذکر، با درجاتى متفاوت بدان تمایل داشتند که دیدگاه هاى حاخامى و قرون وسطایى را براى یهودیان جدید با آنکه آگاهى هاى مهمى برایشان در بر دارند لازم الاجرا ندانند. راست کیش ها به سبب خود ماهیت اعتقادى که به مرجعیت و اعتبار تلمود و متون ما بعد تلمودى دارند به چنان تغییراتى کمتر راه مى دهند. در حالى که برخى متفکران راست کیش خواسته اند که تفسیرى غیر لفظ گرا براى گزارش سفر پیدایش از خلقت ارائه دهند و حتى قرائتى تعدیل یافته از نظریه تکامل را که با تعالیم معارض نباشد پذیرفته اند، اما هیچ کس قادر نبوده است دیدگاه هاى جدید در باب نوشته هاى کتاب مقدس یا تاریخ یهود را با تعالیم سنتى وفق دهد.
در اوایل دهه 1960 مشاجراتى که بر سر دیدگاه هاى حاخام دکتر لوئیس جیکوبز، یکى از اعضاى تشکیلات حاخامى، در گرفت جامعه یهود بریتانیا به ولوله افتاد. نظریات وى با نوعى دیدگاه انتقادى- تاریخى در باب کتاب مقدس همخوانى داشت. نظام حاخامى راست کیش ها در لندن، نامزدى جیکوبز براى پست ریاست «دانشگاه یهودیان» را که براى آموزش حاخام هاى راست کیش بنیاد گذاشته شده بود از آن رو که دیدگاه هاى وى با اعتقاد سنتى یهود ناسازگارى داشت رد کرد.

دیدگاه سسیل راث تاریخدان
در 1964 که سسیل راث تاریخدان، از یهودیان نو راست کیش، در دانشگاه برایلان سمتى یافت داستان مشابهى در اسرائیل رخ داد. راث در یکى از آثارش در باب تاریخ یهود هر دو دیدگاه سنتى و انتقادى- تاریخى را بدون آنکه مدعى دفاع از نظریه انتقادى ـ تاریخى شده باشد مطرح کرده بود. با این حال برخى از رهبران حاخام هاى اسرائیلى در مقابل انتصاب او به اعتراض برخاستند و دانشگاه برایلان که نهادى راست کیش است تحت فشار بسیار زیادى قرار گرفت تا پیشنهاد استادى به او را پس بگیرد. سرانجام راث کناره گیرى کرد و اسرائیل را ترک گفت تا پیشنهاد کارى را در ایالات متحده آمریکا بپذیرد. یکى از موانعى که هنوز راست کیشى در پیش روى دارد تعیین موضع نسبت به مجموعه مطالعات جدید در باب کتاب مقدس است.
دو راه مى توان پیش گرفت یا پدید آوردن نوعى ترکیب بین دیدگاه هاى سنتى و جدید، و یا دفاع از مواضع سنتى با استفاده از ملاک هاى تاریخى و علمى اى که قبول عام یافته اند. تا کنون راست کیشى ارائه طرحى سطحى و ساده از مسئله را برگزیده است، و فقط معدودى از دانشمندان راست کیش در جستوجوى استدلالى براى مواضع سنتى از روش یادشده بهره گرفته اند. اما اینها نیز مستقیم از این راه نمى روند. این مسئله را باید با تلاش هاى روشنفکران راست کیش متجددترى مقایسه کرد که در صددند بین تئورى هاى مربوط به عمر جهان یا تکامل حیات و اعتقادات یهودى تلفیقى به وجود آورند.

وحى و اعتبار کتاب مقدس و سنت از نظر راست کیشان

مسئله نقد کتاب مقدس، در همه جوانب آن موضوعى بسیار حساس است. هر یک از حاخام ها ممکن است دیدگاه شخصى خاصى داشته باشد اما تلقى عموم آن است که موضع راست کیشى در باب وحى و اعتبار کتاب مقدس و سنت با پذیرش مفروضات انتقادى ـ تاریخى احتمالا سست خواهد شد. هر حاخام راست کیش که طرفدار چنین باورى است آشکارا پا از دایره راست کیشى بیرون نهاده است.
حتى مطالعه تفننى اندیشه هاى تحقیقات جدید مربوط به کتاب مقدس، به ویژه آن اندیشه هایى که انکار مى کنند، موسى نویسنده اسفار خمسه باشد، از جانب بیشتر متفکران راست کیش مطرود بوده است; بنابراین، راه مطالعه این گونه اندیشه ها و دفاع از دیدگاه سنتى مربوط به تاریخ تألیف کتاب مقدس و مؤلف آن بر روى ایشان بسته مانده است. یکى از حاخام هاى مهم راست کیش از نسل اخیر، از اینکه به چالش هاى ناشى از تحقیقات انتقادى، از جانب همراهان راست کیشش جوابى داده نشده است این چنین شکوه دارد: «دانشمندان جدید مته انتقاد را خصوصا در برابر مهمترین کتاب جهان، توراى کامل خدا به دست گرفته اند تا با آن به عمق سنت موروثى ما بروند و پایه هاى آن را سست گردانند... آثار ولهاسن و کیتل به عبرى ترجمه مى شوند و بدبختانه این سخنان سمى و مخرب گوش هاى شنوایى مى یابند... حتى در میان خودمان، در بین جوانانى که تعالیم سنتى دیده اند... اما بدبختانه یکى از حکیمان بزرگ اسرائیل هم قد علم نکرده... تا جنگى مقدس بر ضد اینانى که مى خواهند همه چیز را در هم ریزند برپا کند.»

دیدگاه الاهى دانان یهودى «مترقى»
در مقابل، الاهى دانان یهودى «مترقى» که از دید انتقادى- تاریخى، کتاب مقدس را مجموعه اى از سنت هایى مى دانند که در طى دوره طولانى از زمان تدوین شده و بازتاب انواع گوناگونى از دیدگاه هاى دینى است، با مشکل تعیین چارچوبه جدیدى براى مفهوم وحى مواجهند. اگر الگوى سنتى یهودیان درباره خدا که مى گوید او کتاب مقدس را شفاها، کلمه به کلمه، به موسى و پیامبران وحى کرده است نفى شود سؤالات مربوط به اعتبار کتاب مقدس و ربط و نسبت دستورهاى آن با انسان جدید عمده خواهد شد. هنوز متفکران از هر دو گروه یهودیان محافظه کار و اصلاح گرا با این سؤالات کلنجار مى روند و هیچ راه حلى از ایشان نیز، تا کنون قبول عام نیافته است. در مورد یهودیت راست کیش، به سبب همین سیال بودن احکام اعتقادى، این مشکل پیچیده تر مى شود اما در عین حال آمادگى و پذیرایى بیشترى نیز براى حل از خود نشان مى دهد. بدین جهت است که مى بینیم در حالى که تلمود اظهارات زیادى درباره وحى و نبوت دارد، و حتى فهرست مى کند که کدام کتاب ها و یا کدام بخش هاى کتاب مقدس را کدام یک از انبیا نوشته اند، از موسى تصویرى ارائه مى کند که گویى قادر نیست یهودیت قرن دوم را بفهمد: «وقتى موسى بالا رفت دید که قدوس متبارک نشسته است و علائم تاگین بر حروف تورا مى نگارد. موسى به او گفت: سرور کائنات! چرا چنین مى کنى؟ او پاسخ گفت: کسى هست که پس از چند نسل دیگر به دنیا خواهد آمد، نامش عقیوا بن یوسف است، و به کمک علم تفسیر از اندک نشانه اى انبوهى احکام استخراج خواهد کرد.
موسى به او گفت: سرور کائنات! او را به من نشان ده. او پاسخ داد: به عقب برگرد. موسى رفت و در آخر ردیف هشتم نشست ولى نمى فهمید که آنها چه مى گفتند. احساس عجز مى کرد. وقتى به مسئله خاصى رسیدند، شاگردان به او (ربى عقیوا) گفتند: ربى! از کجا این را فهمیدید؟ او به آنها گفت: این از قوانین موسى است که از سینا رسیده است. خیالش یعنى خیال موسى راحت شد.»
این داستان آشکارا از آن حکایت مى کند که یهودیت دچار تحولات دینى است. همچنین حاخام هاى تلمودى فهمیده بودند که یهودیت در کوره دوره میشنایى آن چنان تغییر کرده بود که حتى براى پیشینیان آن، که در کتاب مقدس از آنان یاد شده، است، قابل فهم نبود. این داستان را باید در کنار تعالیم دیگرى قرارداد که درباره ماهیت دین وحى شده به موسى مدعى است نه تنها موسى اسفار پنج گانه را از خدا دریافت کرده، بلکه میشنا، مباحث تلمود، اگادا، و حتى جزئیاتى را که شاگردى عاقل و پخته در نزد استادش در زمان هاى آینده بیان خواهد داشت، همه و همه را موسى در کوه سینا دریافت داشته است.

کتاب مقدس مسیحیان و کتاب مقدس یهودیان

کتاب مقدس عبرى کم و بیش همان عهد عتیق از مجموعه رسمیت یافته مسیحى است. برخى فرقه هاى مسیحى آثارى مانند اسدراس، مکابیان، طوبیت، یهودیت و جز آن را که جزء مجموعه قانونى و رسمى یهودى نیست در شمار مجموعه قانونى و رسمى مسیحى محسوب مى دارند. این آثار آپوکریفا نام گرفته اند و به حساب آمدنشان بدین جهت است که در نسخه هفتادی، یعنی اولین ترجمه یونانی از کتاب مقدس ،که بر بحث های مسیحیان درباره قانونی شمردن کتاب ها و رسمیت دادن به آنها تاثیر گذاشت، وجود داشته اند. «عهد عتیق» اصطلاحی وی‍ژه مسیحیان است،زیرا کتاب مقدس عبرانیان را مقابل عهد جدید مسیحیان قرار می دهد. استفاده از این دو اصطلاح بدین معناست که عهد میان خدا و اسرائیل قدیم (یهودیت) که در عهد عتیق آمده است جای خود را به عهد با اسرائیل جدید (مسیحیت) داده که در عهد جدید موجود است. بدین جهت این اصطلاح به ندرت توسط یهودیان مورد استفاده قرار می گیرد و آنان تعابیر غیر ارزشی تر مانند کتاب مقدس عبری یا تنخ را ترجیح می دهند. اصطلاح اخیر از حرف های اول نام بخش های سه گانه متون مقدس یهود:تورا (اسفار پنج گانه)،نویئیم (پیامبران) و کتوویم (نوشته هاى مقدس) درست شده است. اصطلاحات دیگرى نیز براى کتاب مقدس وجود دارند و در میان یهودیان رایجند، مثل نوشته هاى مقدس و یا تنها تورا در معناى عام آن که به کل مجموعه کتب آسمانى یهود راجع است.

کتاب مقدس در دوران میشنایى

مفهومى به نام مجموعه رسمى کتاب مقدس در یهودیت قدیم یافت نمى شود، در دوران میشنایى، یعنى تا پایان قرن دوم میلاد، به نظر مى رسد که درباره مجموعه مکتوباتى که مقدس خوانده مى شدند درجات مختلفى مطرح بوده است. دسته اى از نوشته ها که با عنوان نوشته هاى مقدس شناخته مى شدند از جهت درجه الهامى بودن در یک سطح به حساب نمى آمدند و دیگر نوشته ها که به کتاب هاى خارجى شهرت داشتند در مقابل اینها قرار مى گرفتند. نوشته هاى اخیرالذکر یا آثار بدعت آمیزى بودند که ادعا مى شد الهامیند و یا مشتمل بر آثارى بودند که عقل انسان به تنهایى آنها را به وجود آورده بود و ماهیتى کاملا غیر قدسى داشتند. در نتیجه حاخام ها بر ضد برخى از این گونه آثار بسیار سخن مى راندند تا مخصوصا از اختلاط کتاب هاى بدعت آلود با نوشته هاى قدسى جلوگیرى کنند. برخى آثار ساخته عقل بشر، و در رأس همه کتاب حکمت بن سیرا، یا مجموعه، على رغم تردیدى که در پذیرفتن آنها به عنوان الهام الاهى وجود داشت، غالبا حکیمان از آنها استفاده و نقل قول مى کردند; اما آثار بدعت آلود بى درنگ طرد مى شدند. برخى از پیش نویس هاى انجیل هاى مسیحى نیز مسلما از جمله اینها بوده اند. مسئله تمیز دادن متون «مقدس» از متون «خارجى» در ادوار میشنایى هم هنوز مورد بحث بود. به علاوه، این مطلب هم محل مناقشه بود که آیا باید بگذاریم تا همه نوشته هاى مقدس آزادانه منتشر شوند یا برخى را باید از دسترسى خارج ساخت.

مناقشه نوع اول
مناقشه نوع اول از بحثى که در میشنا درباره ناپاک شدن دست ها در تماس با نوشته هاى کتاب مقدس مطرح است پیدا است: همه نوشته هاى مقدس دست ها را شرعا ناپاک مى سازند. غزل غزل ها و کتاب جامعه دست ها را آلوده مى کنند. ربى یهودا مى گوید: «غزل غزل ها دست ها را آلوده مى سازد اما در مورد کتاب جامعه تردید است.» ربى یوسه مى گوید: «کتاب جامعه دست ها را ناپاک نمى کند اما درباره غزل غزل ها بحث است...» ربى شیمعون بن عزاى گفته است: «من روایتى دارم... که غزل غزل ها و کتاب جامعه هر دو دست ها را آلوده مى سازند.»
ربى عقیوا گفته است: «خدا نکناد! هیچ یک از افراد اسرائیل هرگز درباره غزل غزل ها تردید نکرده و مدعى نیست که دست ها را آلوده نمى کرده است; زیرا تمام جهان ارزش روزى را که غزل غزل ها به اسرائیل اعطا شد ندارد; زیرا همه متون، مقدسند اما غزل غزل ها قدس الاقداس است. اگر بحثى بوده درباره کتاب جامعه بوده است.»
منازعه اى که ذکر آن در میشنا آمده است این بود که آیا کتاب جامعه و غزل غزل ها الهام الاهى، و در نتیجه نوشته هاى مقدسند یا آنکه صرفا حکمتى بشریند و از جانب نویسندگان آنها به وجود آمده اند. هر دو اثر مشکل زا بودند. به نظر مى رسد که کتاب جامعه مبلغ بدبینى است و مضامین غزل غزل ها نوعى عشق بازى دنیوى درخود دارد. در دوره ربى عقیوا، در قرن دوم، غزل غزل ها از جانب برخى گروه ها به عنوان تمثیلى از عشق بین اسرائیل و خدا پذیرفته شده بود، و ربى عقیوا به همین جهت به دفاع شدید ازآن برخاست. کتاب جامعه هم سرانجام به گونه اى تفسیر شد که آن را به عنوان متنى مقدس مقبول ساخت در مورد کتاب استر که به نحوى کاملا دنیایى نوشته شده بود، مشکل مشابهى پیدا شد، اما عاقبت آن را محصول الهام الاهى دانستند.

مناقشه نوع دوم
موضوع دوم، یعنى جواز دست به دست شدن آزادانه برخى متون الهام الاهى، درباره نبوت هاى یحزقل نبی مطرح شد. اگرچه کتاب یحزقل یکی از نوشته های مقدس فرض می شد اما برخی از تعالیمش در ظاهر با تعلیمات یهودی در تعارض بودند. و حکیمان می خواستند آن را در گنیزا گذارند، یعنى در جایى دور از دسترس نگهداریش کنند. فقط زحمات حننیا بن حیزقیا، یکى از رهبران مکتب شمایى در قرن اول، بود که انضمام کتاب یحزقل به مجموعه رسمى را تضمین کرد، زیرا حننیا عبارات مشاجره آفرین آن را چنان تفسیر کرد که با دیدگاه هاى مقبول موافق در مى آمد. همانند این قضیه، زمانى نیز خوف آن مى رفت که سرشت متفاوت و ناسازگار آیات مختلفى از کتاب امثال سلیمان این اثر را در محاق گنیزا اندازد.

دو جنبه برای مجموعه رسمى یهود
بنابراین، براى مشخص کردن مجموعه رسمى یهود دو جنبه مطرح بود: اول اینکه آیا هیچ یک از آن آثار تحت تأثیر الهام الاهى نوشته شده اند یا نه; دوم آنکه آیا باید اجازه دست به دست شدن چنین اثر الهامى را داد یا که باید دور از دسترس نگاهش داشت تا مبادا فهمى نادرست به بار آورد. شرایط غالب زمانه، مقتضى وجود مجموعه اى رسمى بود که دقیقا مشخص و معین باشد و نه آنکه تعدادى از متون مقدس و نیمه مقدس، و غیر مقدس سست و سیال در کنار هم قرار گیرند. وقتى آثارى رواج دارند که اندیشه هایى شرک آمیز ارائه مى دهند و مدعى شأنى همچون کتب مقدسند به ناچار ترسیم مرزى میان متون الهامى و آثار خارجى ضرورت مى یابد. اگر آثارى که الهامى شمرده مى شوند به تفاسیرى راه دهند که با سنت متفاوتند، ناگزیر باید قدم بعدى را که بیرون بردن آن آثار از حیطه مراجعات عادى است برداریم. با به سر آمدن قرن دوم، هر دوى این ملاحظات به انجام رسیده بود و یهودیت مجموعه رسمى کتاب مقدس را در صورت نهایى خویش که تا به امروز نیز باقى مانده است تثبیت کرد.

 

منـابـع

آلن آنترمن- باورها و آیین های یهودی- مترجم رضا فرزین- مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب- 1385

لوئیس جیکوبز- مقاله الاهیات یهودى- ترجمه بهروز حدادى- فصلنامه هفت آسمان- شماره 38

دن کوهن شرباک- فلسفه یهودی در قرون وسطا- مترجم علیرضا نقدعلی- مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب- 1383

آدین اشتاین سالتز- سیری در تلمود- مترجم باقر طالبی دارابی- مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب- 1383

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد