قیس بن اشعث

فارسی 6706 نمایش |

از فرماندهان و سرسپردگان بنی امیه و سپاه عمر بن سعد.
پدرش «اشعث بن قیس کندی» و برادرش «محمد بن اشعث» که هر کدام جداگانه پرونده سیاهی در دشمنی با «آل الله» داشتند.
جعده نیز خواهر او بود که قاتل و همسر امام حسن مجتبی امام دوم شیعیان است.
نام قیس در واقعه قیام امام حسین (ع) در چند مقطع تاریخ مطرح است. سال 60 هـ.ق، او به همراه عده ای دیگر به امام حسین (ع) نامه نوشت و آن حضرت را به کوفه دعوت و آمادگی خود را برای یاری آن حضرت اعلام کرد. ولی بعد به لشگر شام پیوست و این مکاتبه و دعوت را انکار نمود و روزی که امام حسین (ع) فریاد زد که: «ای شیث بن ربعی و ای حجار بن ابجر و ای قیس بن اشعث و ... مگر شما نبودید که به من نامه نوشتید که میوه ها رسید و باغ ها سبز شده و بر لشگری آماده یاری تو، وارد شو!!» قیس بن اشعث گفت: «ما نمی دانیم که تو چه می گویی! به حکم پسرعمویت «عبیدالله بن زیاد» سر فروآور، که از جانب آنها نیکی می بینی یا چیزی را که دوست داشته باشی.»
امام (ع) فرمود: «نه به خدا قسم چون ذلیلان دست در دست شما نمی نهم و مانند بندگان نگریزم.»
وی در شب دهم محرم سال 61 هـ.ق، (شب عاشورا)، آنگاه که امام (ع) و یارانش یک شب را از سپاه عمربن سعد مهلت خواستند تا به راز و نیاز با خدا بپردازند، و عمربن سعد در این امر تردید داشت، به او گفت: «درخواست آنها را اجابت کن به جان خودم سوگند که آنها صبح فردا با تو خواهند جنگید.»
روز عاشورا (دهم محرم سال 61 هـ.ق) به عنوان فرمانده قبیله کنده و ربیعه در سپاه عمربن سعد بود و با حسین بن علی (ع) و یارانش جنگ سختی کرد.
پس از شهادت حسین (ع) که کوفیان به غارت اموال و خیمه های آن حضرت پرداختند، این مرد خبیث، قطیفه خز (رولباسی) امام را برداشت و سرقت کرد. از همین جهت به او «قیس القطیفه» می گفتند.
بعد از عاشورا و شهادت حسین (ع) و یارانش، عمربن سعد دستور داد تا سرهای اصحاب و یاران آن حضرت توسط شمربن ذی الجوشن و عمروبن حجاج و او «قیس» به کوفه فرستاده شد.
روایتی است بر اینکه قبایل مختلف، آن سرها را بین خود تقسیم کردند تا به این وسیله (ج2/ ارشاد مفید) نزد عبیدالله بن زیاد و یزیدبن معاویه، تقرب جویند و از این رو، قبیله کنده که رئیس آنها «قیس» بود 13 سر را برداشتند.

پایان شوم زندگی
به روایت خوارزمی و دیگران، وی به مرض «جذام» مبتلا شد و آنقدر بر خانواده اش ناهموار بود که آنها از او دوری کرده، و از خانه بیرونش انداختند و در مزبله (جائی که مدفوع انسان و حیوانات را می ریزند) افکندند و در حالی که زنده بود سگ ها گوشتش را می خوردند.
در برخی اقوال آمده که او که در دوران قیام مختار ثقفی متواری بود، مأموران مختار دستگیرش کرده و به قتل رساندند. (فرهنگ عاشورا محدثی)

 

منـابـع

حاج شیخ عباس قمی- منتهی‌الامال

محمدتقی سپهر کاشانی- ناسخ‌التواریخ

عبدالرزاق مقرم- مقتل الحسین مقرم

سیدمحمدتقی آل بحرالعلوم- مقتل‌الحسین بحرالعلوم

جواد محدثی- فرهنگ عاشورا

دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی

گروه حديث پژوهشكده باقرالعلوم- موسوعة‌الامام الحسین به نقل از بسیاری منابع.

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها