عوامل نابودی اعمال؛ تکبر و طغیان
فارسی 3510 نمایش |بیگانگان چنانچه کارهاى خیر و عامه المنفعه به جا آورند و مصلحت عمومى نیز دربر داشته باشد از نظر این که اعمال خیر آنان ارتباط با ساحت پروردگار ندارد و از شرک و کفر سرچشمه گرفته و شعار آن شرک است بیهوده خواهد بود مانند ذرات خاک و خاکستر که در معرض تندباد قرار بگیرد و پراکنده مى شود عمل نیک بیگانه نیز این چنین خواهد بود. زیرا هر عمل اختیارى حرکت وجودى و سیر روانى است بر این اساس عمل خیر درباره بیگانه خودستائى و پیمودن طریقه شرک و عناد خواهد بود و از هنگام صدور عمل بیهوده و بى ارزش و مورد حبط بوده گرچه خود بدان توجه نداشته و چنین پندارد که عمل نیک وى آثارى دربر خواهد داشت و نظر به این که دنیا در عمل و سیرت آن پنهان است در صحنه برزخ و قیامت که هنگام شهود است سیرت روان ننگین خود را مى یابد و در پرتو آن اعمال خیر خود را نیز بیهوده و پراکنده مشاهده خواهد نمود. در بیان علت و چگونگی نابودی اعمال این افراد در قرآن آمده است که: «و قال الذین لا یرجون لقاءنا لو لا أنزل علینا الملائکة أو نرى ربنا لقد استکبروا فی أنفسهم و عتوا عتوا کبیرا؛ آنها که امیدى به لقاى ما ندارند (و رستاخیز را انکار مى کنند)، مى گویند چرا فرشتگان بر ما نازل نمى شوند، و یا پروردگارمان را با چشم خود نمى بینیم آنها در مورد خود تکبر ورزیدند و گرفتار غرور و کبر و خود بینى شدند و طغیان کردند، چه طغیان بزرگى؟» (فرقان/ 21).
«عتو» (بر وزن غلو) به معنى خوددارى از اطاعت و سرپیچى از فرمان توأم با عناد و لجاج است. تعبیر «فی أنفسهم» ممکن است به این معنى باشد که آنها در مورد خود به کبر و خودبینى گرفتار شدند و نیز ممکن است به این معنى باشد که آنها کبر و غرورشان را در دل پنهان کردند و این بهانه ها را آشکار! در عصر و زمان ما نیز کسانى هستند که منطق مشرکان پیشین را تکرار مى کنند و مى گویند تا خدا را در محیط آزمایشگاه خود نبینیم و تا روح را در زیر چاقوى جراحى مشاهده نکنیم باور نخواهیم کرد! و سرچشمه هر دو یکى است استکبار و سرکشى. اصولا تمام کسانى که تنها ابزار شناخت را حس و تجربه مى دانند به طور ضمنى همین سخن را تکرار مى کنند، و همه ماتریالیستها و مادیون در این جمع داخلند، در حالى که حس ما تنها توانایى درک قسمت ناچیزى از ماده این جهان را دارد.
سپس به عنوان تهدید مى گوید اینها که تقاضا دارند فرشتگان را ببینند سرانجام خواهند دید: «یوم یرون الملائکة لا بشرى یومئذ للمجرمین و یقولون حجرا محجورا؛ روزى که فرشتگان را مى بینند روزى است که در آن روز بشارتى براى مجرمان نخواهد بود و مى گویند ما را امان دهید، ما را معاف دارید» (فرقان/ 22)؛ چرا که روز مجازات و کیفرهاى دردناک اعمال آنها است. آرى در آن روز از دیدن فرشتگان خوشحال نخواهند شد، بلکه چون نشانه هاى عذاب را همراه مشاهده آنان مى بینند بقدرى در وحشت فرو مى روند که همان جمله اى را که در دنیا به هنگام احساس خطر در برابر دیگران مى گفتند بر زبان جارى مى کنند. آیه بعد وضع اعمال این مجرمان را در آخرت مجسم ساخته، مى گوید: «و قدمنا إلى ما عملوا من عمل فجعلناه هباء منثورا؛ ما به سراغ تمام اعمالى که آنها انجام دادند مى رویم و همه را همچون ذرات غبار پراکنده در هوا مى کنیم!» (فرقان/ 23).
در آن روز به اعمال کافران مى پردازیم
راغب در مفردات مى گوید: عمل، عبارت از هر فعلى است که از جاندارى با قصد انجام شود، پس عمل اخص از فعل است، چون فعل به کارهایى هم که از حیوانات بدون قصد سر مى زند، اطلاق مى شود، و حتى گاهى در جمادات نیز اطلاق مى شود، ولى کلمه ی عمل کمتر در اینگونه موارد اطلاق مى گردد، و عمل در حیوانات به کار نمى رود، مگر در گاو که به گاوهاى کارى مى گویند بقر العوامل. و نیز درباره کلمه ی «هباء» مى گوید: به معناى خاک بسیار نرم و غبارى است که در هوا پراکنده مى شود، و جز در هنگام تابش نور خورشید از پنجره دیده نمى شود، و کلمه ی نثر به معناى پاشیدن است. و معناى آیه این است که ما به یک یک اعمالى که کرده اند مى پردازیم، -و عمل چیزى است که در نشاه بعد از مرگ مایه معیشت آدمى است- پس آن را طورى از هم مى پاشیم، که چون غبار نابود شود، و دیگر از آن بهره مند نشوند. و این طرز سخن بر اساس تمثیل است، مى خواهد قهر الهى را بر جمیع اعمال کفار که به منظور سعادت حیات انجام داده اند برساند، و بفهماند که چگونه مى تواند آنها را باطل سازد، به طورى که اثرى در سعادت زندگى ابدى ایشان نداشته باشد، خداى تعالى را تشبیه به سلطان قاهرى مى کند که وقتى بر دشمن غلبه مى کند تار و پود زندگى اش را به باد مى دهد، اثاث خانه و زندگى اش را مى سوزاند، به طورى که اثرى از آن باقى نماند. و میان این آیه که دلالت مى کند بر حبط اعمال کفار در آن روز، با آیاتى که مى فهماند اعمال کفار به خاطر کفر و جرمهایشان در دنیا حبط مى شود، منافات نیست، براى اینکه معناى حبط کردن بعد از مرگ این است که بعد از مرگ حبط را درک مى کنند، بعد از آنکه در دنیا از درکشان مخفى بود
آفات اعمال صالح
تعبیر «هباء» نشان مى دهد که اعمال آنها بقدرى بى ارزش و بى اثر خواهد شد که اصلا گویى عملى وجود ندارد، هر چند سالیان دراز تلاش و کوشش کرده باشند.
این آیه نظیر آیه 18 سوره ابراهیم است که مى فرماید: «مثل الذین کفروا بربهم أعمالهم کرماد اشتدت به الریح فی یوم عاصف؛ اعمال کسانى که به پروردگارشان کافر شدند همچون خاکسترى است در برابر تندباد در یک روز طوفانى!»، دلیل منطقى آن هم روشن است، زیرا چیزى که به عمل انسان شکل و محتوا مى دهد، نیت و انگیزه و هدف نهایى عمل است، افراد باایمان، با انگیزه الهى و توحیدى، هدفهاى مقدس و پاک، و برنامه صحیح و سالم به سراغ انجام کارها مى روند در حالى که مردم بى ایمان غالبا گرفتار تظاهر ریاکارى و تقلب و غرور و خودبینى هستند، و همین سبب بى ارزش شدن اعمال آنها مى شود. به عنوان نمونه ما مسجدهایى را از صدها سال پیش سراغ داریم که گذشت قرنها کمترین تاثیر بر آنها نگذاشته است، و به عکس خانه هایى را مى بینیم که با گذشت یک ماه یا یک سال شکستها و نقصهاى فراوان در آن ظاهر مى شود، اولى چون انگیزه الهى داشت از هر نظر محکم و با بهترین مصالح با پیش بینى تمام حوادث آینده ساخته شده، اما دومى چون هدف تهیه مال و ثروتى از طریق تظاهر و فریب بوده است تنها به رنگ و آبش توجه شده است.
اصولا از نظر منطق اسلام، اعمال صالح آفاتى دارد که باید دقیقا مراقب آن بود: گاه از آغاز ویران و فاسد است، همچون عملى که براى ریا انجام مى گیرد. گاه انسان در حین عمل گرفتار غرور و عجب و خودبینى مى شود و ارزش عملش به خاطر آن از بین مى رود. و گاه بعد از عمل به خاطر انجام کارهاى مخالف و منافى، اثرش محو و نابود مى گردد، مانند انفاقى که پشت سر آن منت باشد، و یا اعمال صالحى که پشت سر آن کفر و ارتداد صورت گیرد. و حتى طبق بعضى از روایات اسلامى گاه انجام گناهانى قبل از انجام عمل روى آن اثر مى گذارد، چنان که در مورد شرابخوار مى خوانیم که تا چهل روز اعمال او مقبول درگاه خدا نخواهد شد. به هر حال اسلام برنامه اى فوق العاده دقیق و باریک و حساب شده در باره خصوصیات عمل صالح دارد. در حدیثى از امام باقر (ع) مى خوانیم: «روز قیامت خداوند گروهى را مبعوث مى کند در حالى که نورى در مقابل آنان همچون لباسهاى سفید و درخشنده است (این نور همان اعمال آنها است) سپس به آن اعمال فرمان مى دهد: همگى ذرات پراکنده غبار شوید (و به دنبال آن همه محو مى گردند)»، سپس فرمود: «انهم کانوا یصومون و یصلون و لکن کانوا اذا عرض لهم شى ء من الحرام اخذوه و اذا ذکر لهم شى ء من فضل امیر المؤمنین انکروه!؛ آنها نماز و روزه را بجا مى آوردند ولى هنگامى که حرامى به آنها عرضه مى شد آن را مى چسبیدند و موقعى که از فضائل امیر مؤمنان على (ع) براى آنها بیان مى گشت انکار مى کردند!»
منـابـع
سید محمدحسین طباطبائی- ترجمه المیزان- ج 15 صفحه 277
ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- ج 15 صفحه 55-61
محمد حسینی همدانی- انوار درخشان- ج 11 صفحه 454
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها