رشادت های امیرالمؤمنین علیه السلام در احد
فارسی 6946 نمایش |در بخش های گذشته ثابت نمودیم که بجز امیرالمومنین علی (ع) الباقی صحابه از مهاجرین ولو برای مدت کوتاهی از صحنه جنگ گریخته اند. در اینجا در حد توان از رشادت ها و دلاوری های امیرالمومنین (ع) سخن می گوییم.
1- تصمیم به جنگ تا شهادت:
قاضی دحلان یکی از مورخان اهل سنت روایت کرده است که علی (ع) فرمود: در آن حال به اطراف خود نگریستم و رسول خدا (ص) را ندیدم در میان کشته شدگان نیز نظر کردم او را ندیدم. با خود گفتم: «به خدا سوگند پیغمبر کسی نیست که از جنگ فرار کند در میان کشته شدگان هم که نیست پس ممکن است خدای تعالی به خاطر رفتار ما او را به آسمان برده باشد و از این رو من هم جنگ می کنم تا کشته شوم» و با همین تصمیم غلاف شمشیرم را شکستم و شروع به جنگ کردم و دشمن که چنان دید، جلوی مرا باز کرد ناگاه چشمم به رسول خدا افتاد که در جای خود ایستاده. و در روایت دیگر آمده است که: علی پیش آمد و شروع کرد دشمنان را از اطراف پیغمبر دور کردن، رسول خدا (ص) چشمش را گرداند و علی را دید و از او پرسید: «مردم کجا رفتند؟» پاسخ داد: «پیمان ها را شکستند و گریختند»، فرمود: «تو چرا با آنها فرار نکردی؟» علی (ع) عرض کرد: «کجا بروم و تو را رها کنم؟ به خدا از تو جدا نخواهم شد تا کشته شوم یا اینکه خدا تو را پیروز گرداند» فرمود: «پس این دشمنان را از من دور کن» علی (ع) برای دفاع از آن حضرت بر هر سو حمله می کرد تا شمشیرش شکست و رسول خدا (ص) در آن حال ذوالفقار را به دست او داد و گفت: «با این شمشیر بجنگ» امیرالمومنین (ع) مشغول جنگ شد تا آنجا که راویان شیعه و اهل تسنن مانند طبری و ابن اثیر و دیگران (رجوع شود به السیره الحلبیه ج 2 ص 517 و سیره ابن کثیر ج 4 ص 707 و روض الانف ج 3 ص 288 و مجمع البیان ج 2 ص 497 و سیره ابن هشام ج 3 ص 106 و تاریخ طبری ج 2 ص 65 و شرح النهج ج 14 ص 251 و در شرح النهج معتزلی ج 14 ص 106 و 107، ابن ابی الحدید گفته: «این خبر را جماعتی از رسول خدا (ص) فرمود: «نعم انه من و انا منه» جبرئیل گفت: «و انا منکما» و در این هنگام صدایی شنیده شد که چند بار گفت: «لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار» جبرئیل به رسول خدا (ص) عرض کرد: «این عملکرد علی و اینچنین ایثارگری او نسبت به تو بدرستی که نهایت درجه مواسات و برادری است، رسول خدا فرمود: «آری البته او از من و من از اویم» جبرئیل گفت: «و من از شما دو تن هستم» و در این فاصله صدایی شنیده شد که چند بار گفت: جوانمردی جز علی و شمشیری جز ذوالفقار وجود ندارد (این عبارت از باب مبالغه است، یعنی آنقدر جوان مردی و برادری علی (ع) عالی بوده و به اوج رسیده که جوانمردی های دیگر در کنار آن دیده نمی شود.)
2- زخم های کاری: طبق نقلهای مختلف در این جنگ امیرالمومنین زخمهای کاری متعددی برداشت، که طبق برخی از منقولات هفتاد ضربه طبق برخی دیگر نود ضربه و... بود. بعنوان مثال، علی ابن ابراهیم در تفسیرش آورده است: در آن گیر و دار نود جراحت و زخم بر سر و صورت و سینه و دست و پای علی (ع) وارد شد و در سیره ازمخشری نقل شده است که خود علی (ع) فرمود: «در آن روز شانزده ضربت به من خورد که چهار بار به زمین افتادم و در هر بار مردی خوش صورت و خوش بو می آمد و بازوی مرا می گرفت و از زمین بلندم می کرد و می گفت: «پیش برو و در راه پیروی و اطاعت خدا و رسول او شمشیر بزن که آن هر دو از تو خشنودند» و بعدها وقتی توصیف آن مرد را برای رسول خدا (ص) کردم، فرمود: «او را نشناختی؟» گفتم: «نه ولی شبیه دحیه کلبی بود» فرمود: «او جبرئیل بوده است» و در تفسیر مجمع البیان از انس ابن مالک روایت شده است که علی (ع) در آن روز بیش از نود زخم و جراحت از شمشیر و نیزه و تیر بر بدنش رسیده بود و رسول خدا (ص) پس از جنگ دست بر آن زخم ها می کشید و به اذن خدای تعالی التیام می یافت.
3- غضب الهی: علی ابن ابراهیم از عمر ابن خطاب نقل می کند: «در آن گیر و دار وقتی ما دیدیم در برابر مشرکین نمی توانیم مقاومت کنیم رو به فرار نهادیم، ناگهان علی (ع) را دیدم که همچون شیر خشمناکی به این سو و آن سو حمله می کند و چون چشمش به ما افتاد مشتی ریگ برداشته و به صورت ما پاشید و گفت: «رویتان سیاه باد، به کجا فرار می کنید؟ به سوی دوزخ؟» و ما همچنان به عقب می رفتیم که دوباره علی (ع) در حالیکه شمشیر پهنی در دست داشت و از آن خون می چکید به سوی ما آمد و گفت: «پیمان بستید و آن را شکستید؟ به خدا سوگند شما سزاوارترید به کشته شدن از این کسانی که من دارم می کشم» (به نقل از کتاب زندگانی حضرت محمد نوشته رسولی محلاتی).
آری امیرالمومنین چنین بود و چنین می جنگید، انشاء الله در بخشهای بعدی مقتولین بدست امیرالمومنین و برخی شجاعت های آن حضرت را بیشتر بازگو خواهیم کرد.
منـابـع
ابن کثیر- سیره ابن کثیر- جلد 4
ابن هشام- سیره ابن هشام- جلد 3
محسن طایی- الفتح المبین فی غزوات
کلاعی- الاکتفاء بما تضمنه من مغازی رسول الله (ص)
ابوالقاسم السهيلي- روض الانف
حلبی- السیره الحلبیه- جلد 2
سيد علي اكبر قرشي- از هجرت تا رحلت
کلیــد واژه هــا
1 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها