طبقات راویان حدیث غدیر از علماء قرن دهم
فارسی 8721 نمایش |1- کمال الدین حسین بن معین الدین یزدى- میبدى؛ شارح دیوان منسوب به أمیرالمؤمنین (ع) در سال 890 شرح مزبور را نوشته و کتابى در حکمت و فلسفه در سال 897 تألیف نموده، و در شرح حدیث غدیر کتابى دارد که در سال 908 آن را تألیف نموده، و بنابراین تاریخ وفات او را که در بعضى از کتب تذکره و شرح حال به سال 870 اشعار داشته اند بى مورد است، و تألیفات او نمودار از مشارکت و اطلاع او است بر علوم، حدیث او در داستان تهنیت و آیه اکمال دین روایت شده است.
2- حافظ- جلال الدین عبدالرحمن بن کمال الدین مصرى سیوطى شافعى؛ متوفاى 911، عبدالحى در جلد 8 «شذرات» ص 51- 55 شرح حال او را ثبت و درباره او گوید: «مسند محقق با دقت، صاحب تألیفات عالى و سودمند» بسیار او را ستوده و تألیفاتش را تعداد نموده و گفته که: «نامبرده هفتاد و چند بار پیغمبر (ص) را در بیدارى دیده و کرامت طى الارض براى او قائل و حکایت نموده که همسفر خود را از قرافه به مکه برد و رفتن و برگشتن او با برداشتن چند گام انجام یافت.» و ابن عیدروس در «النور السافر» ص 54- 57 او را نام برده و مورد ستایش قرار داده و بعض از کرامات و تألیفات او را ذکر نموده، حدیث او در موضوع مناشده امیرالمؤمنین (ع) در روز شورى و در رحبه به حدیث غدیر و در باب نزول آیه تبلیغ و آیه اکمال دین درباره على (ع) پیرامون واقعه غدیر آمده است.
3- نورالدین على بن عبدالله بن احمد حسنى- مدنى- سمهودى- شافعى؛ متوفاى 911، عبدالحى در جلد 8 «شذرات الذهب» ص 50 شرح حال او را ثبت و گفته: «نامبرده به مدینه منوره آمده و در آنجا سکنى گرفته و عالم و مفتى و مدرس و مؤرخ شافعى و پیشواى مورد احترام و حجت صاحب فنون در مدینه بوده.» سپس استادان و تألیفات او را تعداد نموده و آنها را ستوده، و ابن عیدروس در «النور السافر» ص 58- 60 او را نام برده و استادان او را ذکر و تألیفات او را تعداد و مورد ستایش قرار داده، و شوکانى در جلد 1 «النور الطالع» ص 470 شرح حال او را درج نموده، روایت او در احتجاج عمر بن عبدالعزیز به حدیث غدیر و در داستان تهنیت نقل شده است.
4- حافظ- احمد بن محمد بن ابى بکر ابوالعباس قسطلانى- مصرى- شافعى؛ متوفاى 926، شرح حال او در «النور السافر» ص 113- 115 موجود است و استادان و تألیفات او تعداد و ذکر شده، و گوید: «نامبرده پیشوائى بوده حافظ و با اتقان و جلیل القدر و داراى تقریر و تحریر نیکو و لطف اشاره و عبارات رسا و گردآورى و تألیف او نیکو و منظم و آراسته، نامبرده زینت اهل زمان خود و برگزیده مردم عصر خود بوده.» و از جمله تألیفات او «المواهب اللدنیه فی المنح المحمدیه» و «شرح صحیح بخارى» را نام برده، (هر دو کتاب در نزد مؤلف «الغدیر» موجود است)، و شوکانى در جلد 1 «النور الطالع» ص 102 شرح حال او را ذکر نموده، لفظ نامبرده در حدیث غدیر به نقل از «المواهب اللدنیه» در سخنان پیرامون سند حدیث غدیر روایت شده است.
5- سید عبدالوهاب ابن محمد رفیع الدین احمد حسینى- بخارى؛ متوفاى 932، شرح حال و ستایش او و توصیف او از حیث علم و عمل در «اخبار الاخیار» شیخ عبدالحق دهلوى و در «تذکرة الابرار» سید محمد موجود است، روایت او به نقل از تفسیرش در نزول آیه تبلیغ درباره على (ع) پیرامون واقعه غدیر آمده است.
6- حافظ عبدالرحمن بن على- معروف به (ابن الدبیع) ابو محمد شیبانى- شافعى؛ (در سال 866 متولد و در 944 وفات یافته)، ابن عیدروس در «النور السافر» ص 212- 221 شرح حال او را درج و او را ستایش بسیار نموده و تألیفات او را ذکر و درباره او گفته: امام. حافظ. حجت با اتقان- شیخ الاسلام- علامة الانام- پیشواى دقیق و با تشخیص- مسند دنیا- فرمانده اهل ایمان در حدیث سید المرسلین- خاتمة المحققین- استاد استادان مبرز ما، و شوکانى در جلد 1 «البدر الطالع» ص 335 او را نام برده و استادان او را در فقه و حدیث و تفسیر و حساب و هندسه تعداد کرده و تألیفات او را در جلد 3 «تیسیر الوصول الى جامع الاصول» ص 271 ذکر نموده.
7- حافظ- شهاب الدین احمد بن محمد بن على بن حجر هیتمى- سعدى- انصارى- شافعى؛ (در سال 909 متولد و در سال 974 در مکه مکرمه وفات یافته)، ابن عیدروس در «النور السافر» ص 287- 292 در شرح حال او بسط کلام داده و درباره او گوید: شیخ- پیشوا- شیخ الاسلام- خاتمه اهل فتوى و تدریس، در علم فقه به منزله دریائى است که با دلو جد و جهد نمی توان از زلال تحقیق او بهره گرفت- به طوری که عارفین اجماع و اتفاق بر آن دارند، که نامبرده امام الحرمین است و فضایل او در میان هر گروه مشهور و تعداد شده، پیشوائى است که پیشوایان به او اقتدا نموده اند، بزرگوارى است که قلوب عموم مردم اقلیم حجاز متوجه و منصرف به او بوده تصنیفات او در زبان خود آیتى است که هم عصران او از آوردن مانند آن ناتوانند، سپس استادان او و تألیفاتش را تعداد و آنها را ستوده، و در جلد 1 «البدر الطالع» ص 109 نیز شرح حال او موجود است.
8- متقى على بن حسام الدین بن قاضى عبد الملک قرشى هندى؛ به مکه مشرفه آمده و در آنجا در سال 975 وفات یافته، صاحب کتاب گرانبها و بزرگ «کنز العمال»، در «النور السافر» ص 315- 319 شرح حال مفصل و کافی از او موجود است، در آنجا درباره او گوید: نامبرده از علماء عاملین و از بندگان صالح خداوند بوده و از جهت ورع و تقوى و کوشش در عبادت و ترک ما سوى الله مقام بزرگى را دارا بوده، مصنفات عدیده دارد و شهرت حالات پسندیده او زبان زد مردم بوده و از جمله مناقب او، گفتار پیغمبر را ذکر نموده، که در عالم خواب فرموده: او افضل خلق است در زمان خود، سپس گوید: مؤلفات او بسیار و از کوچک و بزرگ در حدود یکصد مجلد است، محاسن اخلاق و مناقب او به قدرى است که علامه عبدالقادر بن احمد فاکهى مکى تألیف لطیفى مخصوص و مشتمل بر مناقب و فضایل او ترتیب داده و آن را «القول النقى فی مناقب المتقى» نامیده و در آن سیره و روش پسندیده او و ریاضت هاى بزرگ و کوشش هاى دشوار و حیرت انگیز او را ذکر نموده... تا آنجا که گوید: خلاصه سخن آنکه این مرد، نیست جز یکى از نیکوئى هاى زمان و خاتمه اهل ورع و از مفاخر هند، و شهرت او از توضیح شرح حال مستغنى و بزرگى او در قلوب از ستایش بى نیاز.
9- شمس الدین محمد بن احمد (در شذرات: محمد ذکر شده) شربینى- قاهرى- شافعى؛ متوفاى 977، صاحب دو تألیف بزرک و مهم: تفسیر او موسوم به «السراج المنیر» که در سال 968 تألیف شده و در چهار مجلد به چاپ رسیده و «الاقناع فی حل الفاظ ابى شجاع» که در دو مجلد به چاپ رسیده. و در کتب تذکره و شرح احوال علما حدیث، تألیفات چاپ شده او هشت جلد تعداد شده. عبدالحى در جلد 8 «شذرات» ص 384 شرح حال او را ذکر کرده و درباره او چنین گوید: خطیب- امام- علامه- شربینى در «الکواکب» گفته: از شیخ احمد برلسى اخذ حدیث نموده، سپس استادان او را تعداد کرده تا اینکه گوید: «مشایخ او به او اجازه افتاء و تدریس دادند و او در زمان حیات استادانش تدریس نمود و فتوى داد و خلق بى شمارى از وجود او منتفع شدند و همه اهل مصر به صلاحیت او معتقد و او را به علم و عمل و زهد و ورع و بسیارى عبادت و نماز توصیف کردند.» سپس بعض از تألیفات و و گامهائى را که در راه اصلاح برداشته ذکر نموده و بالاخره درباره او گوید: او آیتى از آیات الهى و حجتى از حجج خداوند بر خلقش بود، حدیث نزول آیه "سأل سائل" درباره على (ع) پیرامون واقعه غدیر خم در تفسیر او آمده است.
10- ضیاء الدین ابو محمد احمد بن محمد وترى شافعى؛ در عشره هشتم بعد از سال 900 در مصر وفات یافته، حدیث ولایت را در کتاب خود «روضة الناظرین» ص 2 به طور ارسال مسلم ذکر نموده است.
11- حافظ- جمال الدین محمد طاهر ملقب به (ملک المحدثین) هندى- فتنى؛ در سال 986 کشته شد، و از شاگردان ابن حجر هیتمى و استاد- على متقى هندى بوده، ابن عیدروس در «النور السافر» ص 361 شرح حال او را ثبت و در ستایش او مبالغه بسیار نموده و گروهى از استادان او را تعداد نموده و گوید: نامبرده در علوم عدیده تسلط یافت و بر اقران خود برترى گرفت تا آنجا که دیگر احدى از علماء گجرات به نظر نرسید که در علم حدیث به مرتبه او رسیده باشد، بعضى از بزرگان ما چنین ذکر کرده اند، نامبرده را تصنیف هاى سودمندی است، از جمله کتاب موسوم به (مجمع بحارالانوار فی غرائب التنزیل و لطایف الاخبار) و شرح حال او در حواشى (الفواید البهیه) ص 164 موجود است، در آنجا بعد از ستایش نسبت به او گوید: از جمله کتب او که مطالعه نمودم کتاب «مجمع البحار فی غریب الحدیث» و «المغنى فی ضبط اسماء الرجال» و «قانون الموضوعات فی ذکر الضعفاء و الوضاعین» و «تذکرة الموضوعات فی الاحادیث الموضوعه» می باشد و تمام این کتب مشتمل بر فواید بزرگى است، و عبدالحى در جلد 8 «شذرات» ص 410 از او نام برده و استادان او را ذکر نموده و درباره او گوید: نامبرده مردى بوده عالم و عامل و محیط و متبحر در علوم و موصوف به ورع و او را مصنفاتى است، که از جمله آنها مجمع بحارالانوار است: تا آخر... نامبرده آنچه را که ابن اثیر در پیرامون حدیث غدیر خم در «النهایه» گفته در کتاب مزبور «مجمع البحار» ذکر نموده است.
12- میرزا مخدوم بن عبدالباقى؛ متوفاى حدود 995، نامبرده تواتر حدیث غدیر را در تألیفش «نواقص الروافض» ذکر نموده و جزم و قطع به دلالت حدیث مزبور را بر امامت امیرالمؤمنین (ع) نفى نموده است.
13- شیخ عبدالرحمن بن عبدالسلام صفورى شافعى؛ مؤلف کتاب «نزهة المجالس» که در مصر چند بار چاپ شده، روایت او در باب نزول آیه "سأل سائل" درباره على (ع) که از قرطبى نقل نموده، مطرح است.
14- جمال الدین عطاء الله بن فضل الله حسینى شیرازى؛ متوفاى 1000، کتاب «الاربعین فی مناقب امیرالمؤمنین (ع)» و کتاب «روضة الاحباب فی سیرة النبى (ص) و الال و الاصحاب» از او است، کاتب چلبى در جلد 1 «کشف الظنون» ص 582- تفصیل فصول کتاب اخیر الذکر او را ذکر نموده، حدیث غدیر از نامبرده در ص 98 گذشت که در «اربعین» خود به لفظ: حذیفة بن اسید مذکور در ص 56 روایت نموده گذشت، و حدیثی از او در باب نزول آیه تبلیغ درباره على (ع) و حدیثی در باب رکبان و تصریح او به تواتر حدیث در کلمات پیرامون سند حدیث غدیر نقل شده است.
منـابـع
علامه عبدالحسین امینی- ترجمه الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب- جلد 1 بخش اول صفحه 214
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها