قرآن معجزه یا برنامه کامل زندگی
فارسی 4901 نمایش |کسانی که بر اثر لجاجت و اصرار در باطل، حاضر نبودند به هیچ قیمتی در برابر بیان مستدل و منطقی قرآن تسلیم شوند، و آوردن کتابی همچون قرآن به وسیله فرد درس نخوانده ای همچون پیامبر (ص) که دلیل روشنی بر حقانیت وی بود بپذیرند، دست به بهانه جویی تازه ای زدند، چنان که قرآن می گوید: «و قالوا لو لا أنزل علیه آیات من ربه؛ آنها (از روی سخریه و استهزاء) گفتند: چرا بر او از جانب پروردگارش (معجزات و) نشانه هایی (همچون معجزات موسی و عیسی) نازل نشده است؟» (عنکبوت/ 50)
چرا او عصای موسی و ید بیضاء و دم مسیحا ندارد؟ چرا او هم دشمنان خود را با معجزات بزرگ نابود نمی کند؟ آن گونه که موسی و شعیب و هود و نوح و ثمود کردند؟
و یا همانگونه که در سوره اسراء از زبان این گروه آمده است چرا پیامبر اسلام، نهرها و چشمه های آب جاری از بیابان خشک مکه ظاهر نمی کند؟ چرا قصری از طلا ندارد؟ چرا به آسمان صعود نمی کند؟ و چرا نامه ای از سوی خدا از آسمان برای آنها نمی آورد!!
بدون شک پیامبر اسلام (ص) معجزات دیگری غیر از قرآن مجید داشته، و تواریخ نیز با صراحت از آن سخن می گوید، ولی آنها با این سخنانشان، دنبال تحصیل معجزه نبودند، بلکه از یک سو می خواستند اعجاز قرآن را نادیده بگیرند و از سوی دیگر تقاضای معجزات اقتراحی داشتند.
لذا قرآن می گوید: «و لو أننا نزلنا إلیهم الملئکة و کلمهم الموتی و حشرنا علیهم کل شیء قبلا ما کانوا لیؤمنوا إلا أن یشاء الله و لکن أکثرهم یجهلون؛ و اگر ما (همه) فرشتگان را به سوی آنها می فرستادیم، و مردگان با آنان به سخن می آمدند، و همه چیز را فوج فوج در برابرشان گرد می آوردیم، باز هم ایمان نمی آوردند، مگر این که خدا بخواهد، ولیکن بیشترشان نمی دانند.» (انعام/ 111)
به هر حال قرآن برای پاسخگویی به این بهانه جویان لجوج، از دو راه وارد می شود نخست می گوید: به آنها بگو: معجزات همه نزد خداست (و به فرمان او نازل می شود، نه به میل من و شما) «قل إنما الآیات عندالله؛ بگو آن نشانه ها پيش خداست.» (عنکبوت/ 50) او می داند چه معجزه ای با چه زمانی و برای چه اقوامی متناسب است، او می داند چه افرادی در صدد تحقیق و پیجویی حقند و باید خارق عادات به آنها نشان دهد، و چه افرادی بهانه گیرند و دنبال هوای نفس؟
و بگو من فقط انذار کننده و بیم دهنده آشکارم. «و إنما أنا نذیر مبین؛ من تنها هشدار دهنده اى آشكارم.» (عنکبوت/ 50) تنها وظیفه من انذار و تبلیغ است و بیان کلام خدا، اما ارائه معجزات و خارق عادات تنها به اختیار ذات پاک او است، این یک پاسخ.
پاسخ دیگر اینکه: آیا همین اندازه برای آنها کافی نیست که ما این کتاب آسمانی را بر تو نازل کردیم که پیوسته بر آنها تلاوت می شود؟ «أو لم یکفهم أنا أنزلنا علیک الکتاب یتلی علیهم؛ آيا براى ايشان بس نيست كه اين كتاب را كه بر آنان خوانده مى شود بر تو فرو فرستاديم.» (عنکبوت/ 51) آنها تقاضای معجزات جسمانی می کنند، در حالی که قرآن برترین معجزه معنوی است. آنها تقاضای معجزه زودگذری دارند در حالی که قرآن معجزه ای است جاویدان، و شب و روز آیاتش بر آنها خوانده می شود.
آیا امکان دارد انسانی درس نخوانده (و حتی اگر فرضا درس خوانده بود) کتابی با این محتوا و این جاذبه عجیب که فوق توانایی انسانها است بیاورد و عموم جهانیان را دعوت به مقابله کند و همه در برابر آن عاجز و ناتوان بمانند؟! اگر راستی منظور آنها معجزه است ما به وسیله نزول قرآن بیش از آنچه آنها تقاضا دارند در اختیارشان گذارده ایم، ولی نه، آنها حق طلب نیستند، بهانه جو هستند.
باید توجه داشت که جمله "أو لم یکفهم؛ آیا برای آنها کافی نیست؟" معمولا در مواردی گفته می شود که انسان کاری مافوق انتظار طرف انجام داده و او از آن غافل است یا خود را به غفلت می زند. مثلا می گوید چرا فلان خدمت را به من نکردی و ما انگشت روی خدمت بزرگتری می گذاریم که او آن را نادیده گرفته و می گوئیم آیا کافی نیست که ما چنین خدمت بزرگی به تو کردیم؟! از همه اینها گذشته معجزه باید هماهنگ با شرائط زمان و مکان و چگونگی دعوت پیامبر باشد، پیامبری که آئینش جاودانی است باید معجزه جاودانی داشته باشد. پیامبری که دعوتش جهانگیر است و باید قرون و اعصار آینده را نیز در بر گیرد باید معجزه روحانی و عقلانی روشنی داشته باشد که فکر همه اندیشمندان و صاحبخردان را به سوی خود جذب کند. مسلما برای چنین هدفی قرآن مناسب است، نه عصای موسی و ید بیضا.
و در پایان آیه برای تاکید و توضیح بیشتر می گوید: در این کتاب آسمانی هم رحمت بزرگی نهفته است و هم تذکر گویایی، برای کسانی که ایمان می آورند. «إن فی ذلک لرحمة و ذکری لقوم یؤمنون؛ در حقيقت در اين [كار] براى مردمى كه ايمان دارند رحمت و يادآورى است.» (عنکبوت/ 51)
آری قرآن هم رحمت است و هم وسیله یادآوری، اما برای گروه با ایمان برای آنها که درهای قلب خود را به روی حقیقت گشوده اند، برای آنها که طالب نورند و خواهان پیدا کردن راه، آنها این رحمت الهی را با تمام وجود خود احساس می کنند و در پرتو آن آرامش می یابند، آنها هر بار که آیات قرآن را می خوانند تذکر تازه ای می یابند.
ممکن است فرق میان "رحمت" و "ذکری" این باشد که قرآن تنها یک معجزه و مایه تذکر نیست، بلکه علاوه بر آن مملو است از برنامه ها و قوانین رحمت آفرین و دستورهای تربیتی و انسان ساز، فی المثل عصای موسی تنها معجزه بود ولی در زندگی روزمره مردم اثری نداشت اما قرآن هم معجزه است و هم برنامه کامل زندگی و مایه رحمت.
منـابـع
ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 16 صفحه 314
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها