قرآن و اثبات عصمت پیامبران از راه هدایت مند بودن آنان
فارسی 4407 نمایش |آیاتی که دلالت دارد پیامبران هدایت یافته اند و کردارشان شایسته است و باید از چراغ هدایتشان بهره مند شد و از آنان پیروی کرد و در راه راست آنها گام نهاد؛ همان راهی که پیامبران رفته اند و هدایتی که در برابرش ضلالت و گمراهی است که رهبر آن، شیطان و راهیان آن، گمراهان و دوزخیانند. آیات مرتبط با این مطلب، عبارت است از:
1. «و وهبنا له إسحق ویعقوب کلا هدینا و نوحا هدینا من قبل و من ذریته داود و سلیمان و أیوب و یوسف وموسی و هارون وکذلک نجزی المحسنین* و زکریا و یحیی و عیسی و إلیاس کل من الصالحین* و إسماعیل و الیسع و یونس و لوطا و کلا فضلنا علی العالمین* ومن ابائهم وذریاتهم وإخوانهم واجتبیناهم وهدیناهم إلی صراط مستقیم* ذلک هدی الله یهدی به من یشاء من عباده...* ...* أولئک الذین هدی الله فبهداهم اقتده قل لاأسئلکم علیه أجرا إن هو إلا ذکری للعالمین؛ و به او اسحاق و يعقوب را بخشيديم و همه را به راه راست درآورديم و نوح را از پيش راه نموديم و از نسل او داوود و سليمان و ايوب و يوسف و موسى و هارون را [هدايت كرديم] و اين گونه نيكوكاران را پاداش میدهيم* و زكريا و يحيى و عيسى و الياس را كه همه از شايستگان بودند* و اسماعيل و يسع و يونس و لوط كه جملگى را بر جهانيان برترى داديم* و از پدران و فرزندان و برادرانشان برخى را [بر جهانيان برترى داديم] و آنان را برگزيديم و به راه راست راهنمايى كرديم* اين هدايت خداست كه هر كس از بندگانش را بخواهد بدان هدايت میكند...* ...* اينان كسانى هستند كه خدا هدايتشان كرده است پس به هدايت آنان اقتدا كن بگو من از شما هيچ مزدى بر اين [رسالت] نمیطلبم اين [قرآن] جز تذكرى براى جهانيان نيست» (انعام/ 84-90). پیامبران از سویی اسوه و الگو و انگاره جهان آفرینشند و از طرف دیگر، انحراف از راه آنان گمراهی است.
2- «و من یضلل الله فماله من هاد* و من یهدی الله فماله من مضل؛ و هر كه را خدا گمراه گرداند برايش راهبرى نيست* و هر كه را خدا هدايت كند گمراه كننده اى ندارد» (زمر/ 36-37). یادآور می شویم اضلال خداوند -که در آیه اخیر ذکر شده است- مانند هدایت او نیست؛ زیرا هدایت، دو قسم است؛ هدایت ابتدایی و هدایت پاداشی، ولی اضلال یک قسم است و آن، اضلال کیفری است و هرگز اضلال ابتدایی برای خداوند مطرح نیست.
3. «ألم أعهد إلیکم یبنى ءادم أن لا تعبدوا الشیطان إنه لکم عدو مبین* و أن اعبدونى هاذا صراط مستقیم* و لقد أضل منکم جبلا کثیرا أ فلم تکونوا تعقلون؛ مگر با شما پیمان نبستم اى فرزندان آدم! که عبادت شیطان نکنید که وى دشمن آشکار شماست* و این که تنها مرا بندگى کنید که راه راست همین است؟* و حقا که او بسیارى از شما را به بیراهه کشاند. چرا تعقل نمیکردید؟» (یس/ 60-62). با ضمیمه کردن مفاد هر سه آیه به هم، می توان عصمت پیامبران را در مورد گناه، نتیجه گرفت، زیرا: آیه نخست به حکم مفاد جمله «أولئک الذین هدی الله» می رساند که پیامبران هدایت یافتگان هستند که باید از آنان پیروی نمود. آیه دوم به حکم مفاد جمله «من یهدی الله فماله من مضل» می رساند: افرادی که در پوشش هدایت الهی قرار گیرند، هرگز مضل و گمراه کننده، و یا اضلال و گمراهی به آنان راه ندارد. آیه سوم به حکم جمله «و لقد أضل منکم جبلا کثیرا» می رساند: هر فردی به هر مقداری که خدا را نافرمانی می کند، از راه راست منحرف و گمراه می شود و ضلالت و گمراهی با گناه و نافرمانی توأم و همراه است و هر فردی که خدا را نافرمانی کند، گمراه نیز می باشد.
با توجه به این سه مضمون، به روشنی می توان عصمت پیامبران را از آیات یاد شده استنباط کرد؛ زیرا هرگاه خلاف و نافرمانی نوعی ضلالت و گمراهی باشد و از طرف دیگر، پیامبران هدایت یافتگانی هستند که ضلالت به آنها راه ندارد، در این صورت نتیجه گیری می شود که خلاف و نافرمانی به زندگی آنان راه ندارد و آنها پیراسته از گناه و خلاف می باشند و اگر بخواهیم این مطلب را به شکل منطقی دربیاوریم باید چنین بگوئیم: هر نوع معصیت و گناه، ضلالت و گمراهی است و ضلالت و گمراهی به ساحت پیامبران راه ندارد نتیجه می دهد که معصیت و گناه به ساحت پیامبران راه ندارد.
4. «و من یطع الله و الرسول فأولئک مع الذین أنعم الله علیهم من النبیین و الصدیقین و الشهداء و الصالحین و حسن أولئک رفیقا؛ آنان که خدا و رسول را اطاعت کنند، به یقین با کسانی اند که خدا به آنان نعمت داده و لطف کرده است؛ یعنی با پیامبران و راستگویان و شهیدان و نیکوکاران محشور خواهند شد و اینان در بهشت، چه قدر نیکو رفیقانی هستند!» (نساء/ 69). بنابراین آیه انبیای الهی جزو کسانی هستند که مورد انعام الهی قرار گرفته اند، در آیه دیگر می فرماید که نعمت دادگان، نه مورد خشم و غضب خدایند و نه گمراه: «صراط الذین أنعمت علیهم غیر المغضوب علیهم و لا الضالین؛ راه کسانی که به آنان نعمت داده ای نه راه کسانی که از آنان روی برگردانده ای و نه راه گمراهان» (حمد/ 7). نتیجه این دو آیه، آن است که پیامبران، نه مورد خشم خدا قرار می گیرند و نه گمراهند؛ یعنی هیچ معصیت کار نیستند و کسی که هیچ معصیت کار نباشد، معصوم است. از ضمیمه این دو آیه به روشنی به دست می آید که پیامبران از مصادیق «غیر المغضوب علیهم و لا الضالین» می باشند. و با توجه به اینکه هر نوع معصیت و نافرمانی خدا، نوعی ضلالت و گمراهی است، می توان قاطعانه گفت: از آنجا که پیامبران ضال و گمراه نیستند ، طبعا عاصی و خلافکار نیز نمی باشند و نتیجه آن چیزی جز عصمت و پیراستگی از گناه نیست.
منـابـع
عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- ج 3 صفحه 216
جعفر سبحانی- منشور جاوید- ج 5 صفحه 41 و ج 5 صفحه 43
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها