اسلام آيين صلح و صفا
English فارسی 3424 نمایش |خداوند کریم در قرآن کریم آیه 208 سوره بقره همه مؤمنان را مورد خطاب ساخته، میفرماید: «یا أیها الذین آمنوا ادخلوا فی السلم کافة؛ اى کسانى که ایمان آورده اید! همگى در صلح و آشتى درآئید». سلم و سلام، در لغت به معنى صلح و آرامش است و بعضى آن را به معنى اطاعت تفسیر کرده اند، و این آیه همه افراد باایمان را به صلح و سلام و تسلیم بودن در برابر فرمان خدا دعوت میکند. از مفهوم این آیه چنین استفاده میشود که صلح و آرامش تنها در پرتو ایمان امکانپذیر است، و تنها به اتکاء قوانین مادى هرگز جنگ و ناامنى و اضطراب از دنیا برچیده نخواهد شد، زیرا عالم ماده و علاقه به آن، همواره سرچشمه کشمکشها و تصادمها است، و اگر نیروى معنوى ایمان، آدمى را کنترل نکند، صلح غیرممکن است. بلکه میتوان گفت از دعوت عمومى این آیه، که همه مؤمنان را بدون استثناء از هر زبان و نژاد و منطقه جغرافیایى و قشر اجتماعى، به صلح و صفا دعوت میکند، استفاده میشود که در پرتو ایمان به خدا، تشکیل حکومت واحد جهانى که صلح در سایه آن همه جا آشکار گردد امکانپذیر است.
اصولا در مقابل عوامل پراکندگى (زبان و نژاد و...) یک حلقه محکم اتصال در میان قلوب بشر لازم است، و این حلقه اتصال تنها ایمان به خداست که مافوق این اختلافات است. ایمان به خدا، و تسلیم در برابر فرمان او، نقطه وحدت جامعه انسانیت، و رمز ارتباط اقوام و ملتها است، و نمونه جالبى از آن را در مراسم حج میتوان مشاهده کرد که چگونه انسانهایى با رنگهاى مختلف، از نژادهاى متفاوت و داراى زبان و قومیت و منطقه جغرافیایى ناهماهنگ، همگى برادروار در کنار هم قرار گرفته و در آن مراسم بزرگ روحانى شرکت دارند، و در نهایت صلح و صفا به هم مینگرند، و اگر آن را با نظامى که بر کشورهاى فاقد ایمان به خدا حاکم است که چگونه ناامنى از نظر جان و مال و عرض و ناموس، حاکم میباشد، مقایسه کنیم، تفاوت میان جوامع باایمان و بى ایمان از نظر سلم و صلح و سلام و آرامش، روشن میشود.
اسلام دین صلح یا جنگ؟
این مطلب معقول نیست که بگوییم یک دین یا یک سیستم (هر چه میخواهید اسمش را بگذارید) اگر قانون جنگ را مجاز میداند معنایش این است که (آن را) در تمام شرایط (لازم میداند) و در هیچ شرایطی صلح و به اصطلاح همزیستی یعنی متارکه جنگ را جایز نمیداند، کما اینکه نقطه مقابلش هم غلط است که یک کسی بگوید اساسا ما دشمن جنگ هستیم به طور کلی و طرفدار صلح هستیم به طور کلی. ای بسا جنگها که مقدمه صلح کاملتر است وای بسا صلحها که زمینه را برای یک جنگ پیروزمندانه، بهتر فراهم میکند.
اسلام نه صلح را به معنی یک اصل ثابت میپذیرد که در همه شرایط (باید) صلح و ترک مخاصمه (حاکم باشد) و نه در همه شرایط جنگ را میپذیرد و میگوید همه جا جنگ. صلح و جنگ در همه جا تابع شرایط است، یعنی تابع آن اثری است که از آن گرفته میشود. مسلمین چه در زمان پیغمبر، چه در زمان حضرت امیر، چه در زمان امام حسن و امام حسین، چه در زمان ائمه دیگر، و چه در زمان ما، در همه جا باید دنبال هدف خودشان باشند، هدفشان اسلام و حقوق مسلمین است، باید ببینند که در مجموع شرائط و اوضاع حاضر، اگر با مبارزه و مقاتله بهتر به هدفشان میرسند، آن راه را پیش بگیرند، و اگر احیانا تشخیص میدهند که با ترک مخاصمه بهتر به هدفشان میرسند، آن راه را پیش بگیرند. اصلا این مسئله که جنگ یا صلح؟ هیچکدامش درست نیست. هر کدام مربوط به شرائط خودش است.
منـابـع
ناصر مکارم شیرازی- تفسير نمونه- ج 2 صفحه 85 و 82
مرتضی مطهری- سیری در سیره ائمه اطهار- صفحه 75-74 و 70
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها