فرق اسلام و ایمان

فارسی 5378 نمایش |

خداوند کریم در آیه زیر به بیان حقیقت ایمان پرداخته، چنین‏ میگوید: «قالت الأعراب آمنا قل لم تؤمنوا و لکن قولوا أسلمنا و لما یدخل الإیمان فی قلوبکم؛ اعراب بادیه ‏نشین گفتند: ایمان آورده ‏ایم، به آنها بگو: شما ایمان نیاورده ‏اید، بگوئید اسلام آورده ‏ایم، ولى هنوز ایمان وارد قلب شما نشده است!» (حجرات/ 14). طبق این آیه تفاوت اسلام و ایمان در این است که اسلام شکل ظاهرى قانونى دارد، و هر کس شهادتین را بر زبان جارى کند در سلک مسلمانان وارد میشود، و احکام اسلام بر او جارى می‏گردد. ولى ایمان یک امر واقعى و باطنى است و جایگاه آن قلب آدمى است، نه زبان و ظاهر او. اسلام ممکن است انگیزه‏ هاى مختلفى داشته باشد، حتى انگیزه ‏هاى مادى و منافع شخصى، ولى ایمان حتما از انگیزه‏ هاى معنوى، از علم و آگاهى، سرچشمه میگیرد، و همان است که میوه حیات بخش تقوى بر شاخسارش ظاهر میشود. این همان چیزى است که در عبارت گویایى از پیغمبر گرامى اسلام (ص) آمده است: «الاسلام علانیة، و الایمان فى القلب؛ اسلام امر آشکارى است، ولى جاى ایمان دل است» و در حدیث دیگرى از امام صادق (ع) میخوانیم: «الاسلام یحقن به الدم و تؤدى به الامانة، و تستحل به الفروج، و الثواب على الایمان؛ با اسلام خون انسان محفوظ، و اداى امانت او لازم، و ازدواج با او حلال میشود، ولى ثواب بر ایمان است»
و نیز به همین دلیل است که در بعضى از روایات مفهوم اسلام منحصر به اقرار لفظى شمرده شده، در حالى که ایمان اقرار توأم با عمل معرفى شده است: «الایمان اقرار و عمل، و الاسلام اقرار بلا عمل».‏ همین معنى به تعبیر دیگرى در بحث اسلام و ایمان آمده است، فضیل بن یسار میگوید: از امام صادق (ع) شنیدم فرمود: «ان الایمان یشارک الاسلام، و لا یشارکه الاسلام، ان الایمان ما وقر فى القلوب، و الاسلام ما علیه المناکح و المواریث و حقن الدماء؛ ایمان با اسلام شریک است، اما اسلام با ایمان شریک نیست (و به تعبیر دیگر هر مؤمنى مسلمان است ولى هر مسلمانى مؤمن نیست) ایمان آن است که در دل ساکن شود، اما اسلام چیزى است که قوانین نکاح وارث و حفظ خون بر طبق آن جارى میشود». ولى این تفاوت مفهومى در صورتى است که این دو واژه در برابر هم قرار گیرند، اما هر گاه جدا از هم ذکر شوند ممکن است اسلام بر همان چیزى اطلاق شود که ایمان بر آن اطلاق میشود، یعنى هر دو واژه در یک معنى استعمال گردد.
سپس خداوند کریم در ادامه می‏افزاید: «و إن تطیعوا الله و رسوله لا یلتکم من أعمالکم شیئا إن الله غفور رحیم؛ اگر از خدا و رسولش اطاعت کنید ثواب اعمالتان را به طور کامل می‏دهد، و چیزى از پاداش اعمال شما را فروگذار نمی‏کند، همانا خداوند غفور و رحیم است» (حجرات/ 14). «لا یلتکم» از ماده لیت (بر وزن ریب) به معنى کم گذاردن حق است جمله ‏هاى اخیر در حقیقت اشاره به یک اصل مسلم قرآنى است که شرط قبولى اعمال ایمان است، میگوید، اگر شما ایمان قلبى به خدا و پیامبر داشته باشید که نشانه آن اطاعت از فرمان خدا و رسول او است، اعمال شما ارزش مییابد، و خداوند حتى کوچکترین حسنات شما را میپذیرد، و پاداش می‏دهد، و حتى به برکت این ایمان گناهان شما را می‏بخشد که او غفور و رحیم است. و از آنجا که دست یافتن بر این امر باطنى یعنى ایمان کار آسانى نیست در آیه بعد به ذکر نشانه‏ هاى آن می‏پردازد، نشانه ‏هایى که به خوبى مؤمن را از مسلم، و صادق را از کاذب، و آنها را که عاشقانه دعوت پیامبر را پذیرفته‏ اند، از آنها که براى حفظ جان و یا رسیدن به مال دنیا اظهار ایمان می‏کنند جدا میسازد، می‏فرماید: «إنما المؤمنون الذین آمنوا بالله و رسوله ثم لم یرتابوا و جاهدوا بأموالهم و أنفسهم فی سبیل الله أولئک هم الصادقون؛ مؤمنان واقعى تنها کسانى هستند که به خدا و رسولش ایمان آورده ‏اند، سپس هرگز شک و ریبى به خود راه نداده، و با اموال و جانهاى خود در راه خدا به جهاد پرداخته ‏اند اینانند که راست کردارند» (حجرات/ 15).
آرى نخستین نشانه ایمان عدم تردید و دودلى در مسیر اسلام است، نشانه دوم جهاد با اموال، و نشانه سوم که از همه برتر است جهاد با انفس (جانها) است. به این ترتیب اسلام به سراغ روشنترین نشانه‏ ها رفته است: ایستادگى‏ و ثبات قدم، و عدم شک و تردید از یک سو، و ایثار مال و جان از سوى دیگر. چگونه ممکن است ایمان در قلب راسخ نباشد در حالى که انسان از بذل مال و جان در راه محبوب مضایقه نمیکند. و لذا در پایان آیه مى ‏افزاید: چنین کسانى راستگو هستند و روح ایمان در وجودشان موج میزند «أولئک هم الصادقون». این معیار را که قرآن براى شناخت مؤمنان راستین از دروغگویان متظاهر به اسلام بیان کرده، منحصر به فقراى طایفه بنى اسد نیست، معیارى است روشن و گویا براى هر عصر و زمان، براى جداسازى مؤمنان واقعى از مدعیان دروغین، و براى نشان دادن ارزش ادعاى کسانى که همه جا دم از اسلام می‏زنند و خود را طلبکار پیامبر میدانند ولى در عمل آنها کمترین نشانه‏ اى از ایمان و اسلام دیده نمیشود. در مقابل، کسانى هستند که نه تنها ادعایى ندارند، بلکه همواره خود را مقصر می‏شمرند، و در عین حال در میدان ایثار و فداکارى از همه پیشگام ترند. و اگر این معیار قرآنى را براى سنجش مؤمنان واقعى به کار بریم معلوم نیست از انبوه میلیونها میلیون مدعیان اسلام چه اندازه مؤمن واقعى هستند، و چه مقدار مسلمان ظاهرى؟!

منـابـع

ناصر مکارم شیرازی- تفسير نمونه- ج‏ 22 صفحه 210-214

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد