سیری در احوال و آثار میرزا ابوالحسن جلوه

فارسی 19686 نمایش |

اجداد و انساب جلوه

حکیم الهی میرزا ابوالحسن جلوه یکی از دانشوران جهان تشیع است که در عصر قاجار چون ستاره ای فروزان در آسمان حکمت درخشید و با تلاشی ارزشمند و کوششی وافر مشعل حکمت را در این عصر روشن نگاهداشت. حکیم جلوه از لحاظ نسب به سلسله ای از سادات طباطبا انتساب دارد که از طریق پدر به امام حسن مجتبی (ع) و از طریق مادر به حضرت امام حسین (ع) می رسد و یکی از اجداد او سید بهاءالدین حیدر است که در قرن هفتم در زواره می زیست و زمانی که قوم وحشی مغول به این شهر یورش آوردند این سید وارسته چون شیر شجاع رهبری دفاع مردم این شهر در مقابل مهاجمان را عهده دار گردید و سرانجام به دست خونخواران مغول به شهادت رسید و در خانه اش دفن گردید و مرقدش اکنون زیارتگاه مردم می باشد. نسب جلوه پس از شش واسطه به متکلم و حکیم مشهور میرزا رفیعای نائینی می رسد و جلوه خود در نامه دانشوران ناصری ذیل شرح زندگانی خویش به این نکته اشاره دارد. رفیع الدین طباطبایی یکی از حکمای معروف شیعه است که با استفاضه از محضر علمایی چون شیخ بهائی، میرفندرسکی و شیخ شوشتری در اقیانوس اندیشه به غواصی پرداخت و ثمره تلاشهای علمی او تالیفات ارزشمندی چون حاشیه بر صحیفه سجادیه، شرح اصول کافی و ثمره شجره الهیه می باشد که از عمق تفکرش حکایت دارد. علامه مجلسی از او به عنوان سومین استاد اجازه، حدیث ذکر می کند.

دوران کودکی و نوجوانی

سید محمد مظهر پدر جلوه از شعرا و حکمای دوره قاجاریه است که برای تکمیل دانسته های طبی و ادبی خویش راهی هندوستان گردید و مدتها در این سرزمین اقامت داشت و در سال 1238 ق. در احمد آباد گجرات هند صاحب فرزندی شد که او را ابوالحسن نامید، همان شخصی که بعدها به میرزا ابوالحسن جلوه مشهور گردید. «مظهر» به تقاضای برادرش میر محمدحسین دوم که انسانی فاضل و پروا پیشه بود همراه خانواده از هند به اصفهان آمد و غالبا در مولد و موطن خود یعنی زواره اقامت داشت تا آنکه به سال 1252 ق. در این شهر دارفانی را وداع گفت و در جلو بقعه پدرش - فقیه نامدار میر محمدصادق طباطبایی مدفون گردید. در این هنگام جلوه دوران نوجوانی را سپری می نمود و چهارده سال داشت. او تحصیلات مقدماتی، قرائت و ادبیات فارسی و بخشی از علوم عربی و حتی خط و کتابت را در زواره فرا گرفت و با وجود آنکه در این دوران از دست دادن پدر روانش را آزرده ساخته بود از کسب دانش دست بر نداشت.

تحصیل در اصفهان و تهران

آن عنصر سخت کوش با وجود آنکه امکاناتی نداشت به منظور پیگیری تحصیلات، موطن خود را به قصد اصفهان ترک گفت. مدرسه ای که حکیم جلوه در آن اقامت گزید از بناهای امیر محمدمهدی معروف به حکیم الملک (از نوادگان سید روح الله طباطبائی اردستانی) است. حجره ای که جلوه در این مدرسه انتخاب کرد و در آن بیتوته نمود همان جایی است که سید حسین طباطبائی متخلص به مجمر شاعر زواره ای در سال 1209 در آن اقامت داشت. در این حال شوق تحصیل، تقکر و تحقیق در سراپای وجود جلوه موج زد و طبق حقیقت جویی او با اندیشه های دینی بخصوص افکار فلسفی و عرفانی آشنا گردید. چنانچه خود می نویسد: «چون فطرتها در میل به علوم مختلف است خاطر من میل به علوم عقلیه کرد و در تحصیل علوم معقول از الهی و طبیعی و ریاضی اوقاتی صرف کردم.»
جلوه در اصفهان از محضر علمایی چون میرزا حسن نوری، میرزا حسن چینی و ملا عبدالجواد تونی خراسانی بهره برد و اصولا در پیمودن طریق حکمت به موازات شرکت در دروس این اساتید مطالعات شخصی داشت و در این راه آنی نیاسود و در بحثهای فلسفی و عرفانی با طلاب کاملا موفق بود. در سال 1273 ق. در حالی که جلوه 35 بهار را پشت سر نهاده بود اصفهان را ترک کرد و به قصد تهران عزیمت نمود. مدرسه ای که در تهران جلوه به منظور اقامت در آن برگزید دارالشفا نام داشت که نخست به دستور فتحعلی شاه برای بیمارستان ساخته شد ولی بعدها به صورت مدرسه در آمد.
جلوه در این مدرسه به مدت 41 سال به تدریس حکمت و فلسفه و ریاضیات مشغول بود و در عصر نامبرده آقا محمدرضا قمشه ای و آقا علی مدرسی و جلوه سه استاد کامل فلسفه و حکمت به شمار می رفتند که کاروانی از دانشوران و مشتاقان معرفت از حوزه تدریس آنان استفاده می کردند و با رحلت آن دو حکیم در دوره ناصری علوم عقلی به مجلس ‍ درس جلوه انحصار یافت و بعد از حاج ملاهادی سبزواری در مکتب وی فلسفه جان تازه ای یافت. او در گوشه این مدرسه پارسا و بی پیرآیه، فروتن و اندیشمند می زیست و می کوشید تا جانهای تاریک را به نور حکمت روشن کند. فارغ از نام و نشان زندگی زاهدانه ای را می گذراند و در حدود نیم قرن پرتوی از اندیشه های خود را در اختیار شاگردانی قرار داد که خود بعدها در عصر خویش دانشوران مشهوری به حساب می آمدند.

شاگردان حکیم

حکیم جلوه طی نیم قرن تدریس شاگردان زیادی را تربیت کرد که برجسته ترین آنان به شرح زیرند:
1. میرزا محمد طاهر تنکابنی: وی پس از وفات آخوند محمدرضا صهبا قمشه ای به درس میرزا ابوالحسن جلوه رفت و کتاب تمهیدالقواعد ابن ترکه را نزد وی خواند. تنکابنی درباره روش درسی جلوه می نویسد: میرزا را عادت بر این بود که تا کتابی را تصحیح نمی کرد شروع به بحث در آن نمی نمود. آن تمهیدالقواعد که زند آقا محمد رضا قمشه ای خوانده بودیم گاهی سطر به سطر افتاده داشته و او به نیروی بیان عرفانی مطالب کتاب را تقریر می نمود، لیکن مرحوم جلوه ابتدا تمام کتاب را اصلاح می نمود سپس درس می گفت و از این مقایسه کوچک طرز دقت و تحقیق میرزای جلوه نسبت به نحوه تدریس مرحوم قمشه ای کاملا آشکار بود. میرزا محمد طاهر تنکابنی از اساتید مسلم فلسفه در دوران اخیر است و احاطه نامبرده به متون و آراء فلاسفه سلف شگفت انگیز بوده است و در ریاضیات، هیئت، نجوم و طب نیز مهارت داشت. از سال 1310 ش. دوران مشقات این حکیم آغاز شد و از پی تبعیدها و زندانها (به دلیل مبارزه با رضاخان) سر انجام در سال 1320 از دار غرور به سرای سرور کوچ نمود، و در جوار قبر استادش جلوه مدفون شد.
2. آیت الله العظمی میرزا محمد علی شاه آبادی: این فقیه عارف پس از فراگیری مقدمات و علوم نزد پدر و برادر بزرگ خود آیت الله شیخ احمد بید آبادی و علامه میرزا محمدهاشم چهارسوقی هنگامی که پدرش مورد غضب ناصرالدین شاه قاجار واقع شد و تبعید گردید در سال 1304 ق. به همراه والد بزرگوار خویش راهی تهران شد و تحصیل علوم اسلامی را پی گرفت و فلسفه، حکمت و عرفان اسلامی را پی گرفت و فلسفه، حکمت و عرفان را نزد حکیم جلوه آموخت و پس از 16 سال اقامت در تهران به نجف اشرف رفت و در آنجا از محضر آخوند ملا محمدکاظم خراسانی استفاده کرد. در سامرا نزد میرزای شیرازی نیز شاگردی کرد و پس از 8 سال اقامت در عراق به تهران آمد و در خیابان شاه آباد سابق سکونت گزید. به همین دلیل او را شاه آبادی گویند. وی در مدت 17 سال اقامت در تهران به نشر معارف مذهب حقه تشیع و مبارزه با نظام جور از طریق جلسات درس و سخنرانی همت گماشت و قبل از به قدرت رسیدن رضاخان کرارا چهره مزدورانه وی را افشا می نمود. در محضر آیت الله شاه آبادی دانشورانی چند تربیت شدند که برجسته ترین آنها حضرت امام خمینی (ره)، حضرت آیت الله مرعشی نجفی و آیت الله میرزا هاشم آملی می باشد که در قم از محضر این عارف متشرع فیض بردند. از تالیفات گرانقدر نامبرده شذرات المعارف، رشحات البحار و مفتاح السعاده درخور ذکرند.
3. آقا سید حسین بادکوبه ای: وی متولد 1293 ق. در یکی از روستاهای بادکوبه جمهوری آذربایجان است. پس از تحصیل مقدماتی به تهران آمد و فلسفه و ریاضیات را نزد جلوه فرا گرفت. پس از مدتی عازم نجف شد و در این شهر مقدس نزد آخوند خراسانی و شیخ حسین مامقانی فقه و اصول را آموخت. فیلسوف معاصر و مفسر کبیر علامه طباطبایی ریاضیات و الهیات شفا را نزد این حکیم در نجف تحصیل نمود.
4. ملا محمد آملی: آن مرحوم از فقها و مجتهدین پرهیزکار و مشاهیر مراجع روحانی است که به منظور دفاع از مشروطه مشروعه با شیخ فضل الله نوری همکاری داشت. وی پس از نشو و نما در آمل و فراگیری علوم مقدماتی در این شهر روانه تهران گردید و از افاضل این شهر خصوصا حکیم جلوه استفاده کرد و خود به تدریس و انجام وظایف شرعی و خدمات دینی پرداخت و از مراجع عظام محسوب گردید. وی در سال 1336 به رحمت ایزدی پیوست و جنازه اش با تجلیل و احترام فراوان در جوار مقبره جلوه دفن گردید.
5. میرزا حسن کرمانشاهی: نامبرده که از شاگردان مسلم و مبرز جلوه است یکی از ارکان مهم انتقال فلسفه به طبقات متاخر می باشد. شاگردان زیادی تربیت نموده که مشهورترین آنها فیلسوف فاضل سید موسی زرآبادی است، از تالیفات وی حواشی فراوانی است که بر شرح اشارات و اسفار و شفای ابوعلی سینا نوشته است.
دیگر شاگردان جلوه عبارتند از: حکیم میرزا ابراهیم حکمی زنجانی، حکیم ملا محمد هیدجی زنجانی، عبدالرسول مازندرانی، ضیاء الحکمای زواره ای، میرزا مهدی آشتیانی، میرزا علی اکبر حکیم یزدی، میرزا محمود مدرس کهکی قمی، حاج شیخ عبدالنبی نوری، سید عباس شاهرودی، سید محمود حسینی مرعشی نجفی (پدر حضرت آیه الله مرعشی نجفی) حاج میرزا عبدالکریم سبزواری فرزند حاج ملا هادی سبزواری و...

آثار و اندیشه های جلوه

جلوه از اوان جوانی روان خود را با حکمت و فلسفه آشنایی داد و از سرچشمه «یوتی الحکمه من یشاء» کامروا و سراب گردید. آفتاب حکمت بر ذهنش تابید و به نور معرفت آراسته گردید. قدرت کم مانند وی در مباحثه و مناظره و تسلط عالی به آثار فلسفی، احاطه بر اندیشه های حکمای سلف به همراه فروتنی و مهربانی و کلام شیوا و شیرین، جلسه درسش را در مدرسه دارالشفاء با هیجان و پر ازدحام نمود. بر اندیشه های فلسفی وقوف داشت و اقوال مخالف و موافق را در ابحاث حکمی و عرفانی بررسی می کرد. از دالان تردید سریع عبور می کرد و شوارع سالم تر را برای عبور از مباحث فلسفی بر می گزید. تخصصی ویژه در تدریس اندیشه های ابوعلی سینا داشت و در فلسفه مشاء استادی نامور بود.
تالیفات ابن سینا را ارزشمند دانسته، به تدریس آنها افتخار می کرد. آثار ملاصدرا را نیز تدریس می نمود و ماخذ بعضی نقل قولهای مندرج در اسفار اربعه را مشخص می نمود. تقریبا اکثر عمر با برکت این حکیم صرف مطالعه، تحقیق و تفکر شد و اگر به این امور اشتغال نداشت به راز و نیاز با خدای خویش و امور عبادی می پرداخت. با وجود تواناییهای فکری و اندیشه های عالی در هنگام نوشتن به ساحت مقدس اهل بیت عصمت و طهارت توسل می جست و آن روانهای پاک و مقدس را به امداد می طلبید تا مبادا از خود نوشته ای بر جای نهد که عبث باشد یا خوراکی شبهه ناک را متوجه اذهان نماید. جلوه را در پاره ای از تذکره ها و کتب تراجم به مدرس و مبلغ فلسفه مشاء و بی توجه و حتی مخالف حکمت اشراق معرفی نموده اند اما با بررسی گرایشها و برخی نوشته ها و خصوصا اشعارش این واقعیت آشکار می شود که آن آرامش روحانی را که خاطرش از آغازین دوران بحث و تحقیق در آثار فلسفی جویای آن بود به دست نمی آورد و این گونه مباحث فلسفی شکلهایی را برایش پدید آورده که شناخت عرفانی و اقبال به سلوک روحانی و سیر معنوی او را از این دالان تردید می رهاند. او که با صمیمیت و جدیتی وافر در جستجوی حقیقت بود در دهه های آخر زندگی راه قلب را برای رسیدن به این مقصد بر می گزیند و از این طریق به استقبال نفخه های روحانی می رود. و در مطلع غزلی می گوید:
ندانم کجاست بارگه و کوی دوست *** به دل می رسد از همه سو بوی دوست
و در بیتی دیگر گفته است:
دل همه شوق بهشت بود به عمر *** روی تو دیدم نماند شوق بهشت
یکی از آثاری که پرتوی از اندیشه های عرفانی جلوه را به ثبوت می رساند تعلیقه ای است که آن حکیم بر مقدمات شرح فصوص الحکم قیصری نوشته است که نسخه ای عکسی از آن در اختیار است.
اهم آثار جلوه به شرح زیرند: 1. حاشیه بر شفاء. 2 - حواشی بر کتاب اسفار ملاصدرا. 3. اثبات الحرکه الجوهریه که رساله ای است به زبان عربی درباره اثبات این مطلب که حرکت علاوه بر اعراض در جوهر نیز وجود دارد. 4 رساله ای در بیان ربط حادث به قدیم که در حواشی شرح هدایه ملاصدرا در تهران چاپ شده است. 5- حواشی بر مشاعر ملاصدرا که به انضمام رساله عرشیه ملاصدرا در تهران طبع گردیده است. 6- حواشی بر مبداء و معاد ملاصدرا (نشر یافته در سال 1313 ق. )7- رساله ای در ترکیب و احکام آن. 8- رساله در وجود و اقسام آن که تقریر جلوه و تحریر شاگردش حاج سید عباس شاهرودی می باشد. 9- حاشیه بر شرح هدایه الاثیریه ابهری (متوفای 660 ق.). 10- تعلیقه بر رساله دره الفاخر، نسخه ای از این تعلیقه به خط نستعلیق سید عباس شاهرودی مذکور که در سال 1306 ق. تالیف شده در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است. 11- حاشیه بر شرح مخلص چغمینی (چاپ شده در سال 1311 ش.)
12- تعلیقات بر مقدمه شرح فصوص قیصری. 13- حاشیه بر شرح منظومه حاج ملاهادی سبزواری که نسخه مخطوطی از آن در کتابخانه مجلس شورای اسلامی ضبط است. 14- جسم تعلیمی، رساله ای است در حکمت که سید علی اکبر طباطبایی در شعبان 1311 ق. آن را به خط شکسته نستعلیق نوشته است. 15- وجود الصور النوعیه که رساله ای است در فلسفه و طی آن جلوه اثبات می کند که صور نوعیه در اجسام، جوهر و موجود می باشد. 16- انتزاع مفهوم واحد، که در آن انتزاع مفهوم واحد را از حقایق متباینه مورد بحث قرار داده است. 17- القضیه المهمله هی القضیه لطبیعیه که موضوع آن در منطق است و در این رساله از طریق استدلال ثابت شده است که قضیه مهمله همان قضیه طبیعیه می باشد. 18- بیان استجابت دعا، در آغاز این رساله جلوه ماهیت را بر سه قسم تقسیم کرده و دعا را از قسم دوم می داند و موثرترین وسیله استجابت آن را شناخت کامل پروردگار دانسته است. 19- دیوان جلوه، آن حکیم خود به جمع و تدوین آثار منظوم خویش رغبتی نشان نمی داد و بعدها یکی از شاگردانش (میرزا علی خان عبدالرسولی) در سال 1348 ق. اشعار وی را که مشتمل بر قصاید، غزلیات و مثنویات بود جمع و تدوین نمود که به سعی و اهتمام احمد سهیلی خوانساری در تهران به طبع رسید.

اخلاق و رفتار حکیم

جلوه اندامی تکیده و نحیف اما قامتی بلند داشت و هاله ای از روحانیت بر سیمای پر جذبه اش پرتو افکنده بود. نگاه نافذش که اغلب آکنده از محبت و آمیخته با وقار و شکوه بود افراد را جلب می کرد. با وجود تواضع و وارستگی هیبتی داشت که سبب می شد مردم به دیده احترام او را نگریسته، تکریمش کنند. جامه اش با وجود سادگی و ارزانی پاکیزه و نظیف بود. پاپوشی سبک، ساده و راحت داشت. در واپسین سالهای حیات پر برکت خویش که توان جسمی آن حکیم به تحلیل رفته بود عصایی ساده وی را در راه رفتن کمک می کرد. با وجود آنکه حکیمی برجسته بود و از نظر علمی مقام والایی داشت هر کس او را می دید کوچک ترین نشانه ای از برتری طلبی و تشخص در وی نمی یافت. خوش برخورد و شیرین گفتار و کم مراوده بود. در برخورد با افراد به مصداق «کلم الناس علی قدر عقولهم» به تناسب با آنها عمل می کرد به نحوی که وقتی از او جدا می شدند شادمان و مسرور به نظر می رسیدند.
ساده و بی تکلف زندگی می کرد و در مواقعی برای آسایش دیگران خود را رنج می افکند. از مال دنیا چیزی نیندوخت و تنها دارایی او کتابهای ارزشمند بود که به وسیله آنها اندیشه خود را صفا می داد و روان خویش را التیام می بخشید. محل زندگیش حجره ای تو در تو واقع در مدرسه دارالشفاء بود که در نهایت سادگی در آن بیتوته می نمود. زهد و قناعت نیازهایش را تقلیل داده و به نسبت کاستن از خواستنها خویشتن را از قید اسارت امور دنیوی رهانیده بود و لذا با عزت نفس و مناعت طبع زیست و هرگز از کسی تقاضایی نکرد و به احدی برای تامین امور مادی زحمت نمی داد. با وجود اینکه پذیرایی او را هر کس به جان خریدار بود کمتر به مجلس این و آن مراوده می کرد. با این نصیب اندک از این دنیای فانی برکات زیادی را از خود بروز داد که نمونه آن مرزبانی از اندیشه های اسلامی و نشر معارف تشیع و تربیت ده ها دانشور و فاضل است که هر یک خود ناشر افکار و معارف دینی بودند.
او که از همان اوان جوانی به تزکیه و تصفیه دل پرداخت رابطه اش با اهل بیت (ع) نیز پیوندی قلبی و توام با عشق و علاقه بود که از شناختی عمیق و آگاهی وسیع سرچشمه می گرفت. به همین دلیل جاذبه ای از محبت اهل بیت (ع) به سوی او رو نمود که در جذب و جلب معنویات برای او بسیار موثر بود. وی عقیده داشت که مهر به خاندان عصمت و طهارت انسان را از آلودگی ها پاک میکند

افول کوکب حکمت

رفته رفته فرتوتی و رنجوری، این استوانه اندیشه را بر بستر بیماری افکند و او را از توان انداخت. یکی از شاگردان و نزدیکان جلوه (شیخ عبدالرسولی) وقتی استاد را بیمار دید که پرستاری ندارد او را با کمال میل به خانه خویش ‍ برد و چون پدری مهربان از جلوه پرستاری نمود. اما حال آن حکیم لحظه به لحظه رو به وخامت می رفت و چراغ حیات دنیویش رو به خاموشی می گرایید عبدالرسولی در مقدمه دیوان جلوه نوشته است: در شب جمعه ششم ذیقعده 1314 ق. که شب وفاتش بود هنگام خواب پدرم را خواست. پدرم تا نماز مغرب گزارد و به بالین او رفت از حال رفته بود و توانایی سخن گفتن نداشت. قدری با طرف چشم و نوک زبان الحاح و تضرع کرد و جان شیرین به بخشاینده جانها تسلیم کرد. صبح آن روز جنازه را به مسجد میرزا مولا که در آن نزدیکی است بردند و از آنجا طی تشییع با شکوهی که جمعی از حکما و دانشوران تهرانی حضور داشتند وی را در ابن بابویه دفن نمودند. مراسم عزاداری آن حکیم نه تنها در تهران بلکه در شهرستانها با شکوه و عزت تمام برگزار گردید و یاد آن حکیم، گرامی داشته شد. ناگفته نماند که آرامگاه جلوه به تازگی با حفظ معماری سنتی به طرز زیبا و باشکوهی بازسازی گردیده و در جوار بارگاه شیخ صدوق مورد احترام و زیارت دوستداران معرفت است.

منـابـع

غلامرضاگلى زواره- گلشن ابرار- جلد 1

پایگاه اطلاع رسانی حوزه

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها