پیک آیات برائت
فارسی 2766 نمایش |ابن کثیر شامی که در قرن هشتم اسلامی می زیسته است در تفسیر خود توجیه دیگری را یادآور شده می گوید: «رسم عرب در نقض پیمان هایی که بسته بودند، این بود که شخص خود متعهد و یا کسی که از بستگان اوست، پیمان را لغو کند و چون علی از بستگان پیامبر بود از این جهت وی برای این کار انتخاب گردید.»
این توجیه نیز با حقیقت وفق نمی دهد، زیرا در میان بستگان پیامبر شخصیت هایی مانند عباس (عموی پیامبر) وجود داشت که پیوند خویشاوندی وی با پیامبر کمتر از علی نبود، چرا انجام چنین کاری را بر عهده او ننهاد.
نظر واقع بینانه
دقت در سخن ما را به سه مطلب رهبری می کند:
1- امام علی بن ابی طالب (ع) نزدیک ترین فرد نسبت به پیامبر است و بیانگر این حقیقت جمله ی «أو رجل منک» و جمله های مشابه آن می باشد، که محدثان اسلامی نقل کرده اند.
2- الغاء پیمان و نقض میثاق و عهد، از امور سیاسی و حکومتی است و یک چنین کاری از شئون حاکم و رئیس دولت است و جز او هیچ کس نمی تواند پیمان ببندد و یا پیمانی را لغو کند.
از این جهت خداوند، علی (ع) را قرین و همشأن پیامبر گرامی (ص)، در امور سیاسی و حکومتی می شمارد و می گوید برای این کار جز تو ای پیامبر که رئیس علی الاطلاق هستی و یا فردی که از تو است، کسی صلاحیت ندارد و تلویحا می رساند که کارهای سیاسی و امور مملکتی باید به وسیله ی این دو نفر حل و فصل گردد و اگر روزی حاکم مسلم اسلام از جهان رفت و خورشید رسالت پس از مدتی ناپدید گردید مرجع و مسئول یک چنین کارهای خطیر، شخص علی بن ابی طالب (ع) است و هرگز نباید به غیر او مراجعه کرد.
ارجاع کارهای حکومتی و سیاسی، ازطرف حاکم مسلم، به فرد دیگری عملا نثبیت موقعیت و مقام اجتماعی او است که اگر روزی رئیس از میان رفت، مسئول اینگونه کارها همان فردیست که در حال حیات حاکم اینگونه امور سیاسی را حل و فصل می نمود.
3- شخصی که شایستگی ابلاغ چند آیه از آیات یک سوره را ندارد، هرگز شایستگی آن را ندارد که مجموع نوامیس اسلامی از کتاب و سنت، قضاء و دادرسی، تبلیغ و توسعه ی اسلامی را به او بسپارند و زمام امور مسلمانان را به دست بگیرد و مرجع کارهای دنیوی و اخروی مسلمانان باشد.
منـابـع
جعفر سبحانی- منشور جاوید- جلد 7 صفحه 123
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها