عینیت گرایی پیشوایان دینی در شناخت دشمنان اسلام
فارسی 2280 نمایش |یکی از حقیقتهای اجتماعی که در مبارزات سازنده و روشنگر باید ژرف و پیگیر رعایت شود، روشن کردن ذهن جامعه است نسبت به اعمال جباران و ستم گستران. جامعه اگر ستمگران را از روی تقلید. از عده ای روشنفکر و آگاه بشناسد، این شناخت تقلیدی نیرویی را که باید داشته باشد نخواهد داشت. از اینجاست که یکی از مهمترین وظایف آگاهان، نشر و تثبیت این آگاهی است در توده.
کلی گویی که، اینان جبارند و ستمگر، و بدگویی که آنان ملعونند و پلید، هنگامی که از سوی پاکان و نیکان و آگاهان و باخبران، بیگمان جامعه را تا اندازه ای متنبه می کند. اما این مقدار تقلیدی است، نه اجتهادی، و نه نشر سوء گمان است در مردم نسبت به بدکاران، نه نشر یقین و بصیرت به احوال آنان. و از اینجاست که اگر از سوی مقابل، تبلیغات دامنه دار و فریب گستری صورت گرفت، تا حدود بسیاری آثار آن کلی گویی و بد گویی خنثی می شود.
باید اعمال جباران و خیانت پیشه گان را، جزء به جز تشریح کرد و برشمرد، تا مردم بدانند که آنچه می گذرد چیست و آن خیانتها که می رود کدام است.
در اجتماعی که علی بن ابیطالب یکسو قرار دارد و مقید است و همه اصول عدالت و عصمت، معاویه یکسو قرار دارد و مجسمه ای است از حیله و دروغ و فریب، همین اندازه که گفته شود معاویه خائن است، فاسق است، روش اسلامی ندارد، کافی نیست. بلکه باید شرح داد که معاویه چه کار می کند که خیانت است و غیر اسلامی است و دور است از موازین قرآن و سنن حق.
این اصل (یعنی اصل شرح دادن جزئیات اعمال جباران و خیانت پیشگان)، باید همواره دردرگیریهای اجتماعی مورد توجه و عمل باشد. خوب است در اینجا، به تعلیم، خود امام علی بن ابیطالب (ع) استناد می شود در کتاب صفین تألیف نصربن مزاحم منقری کوفی آمده است. روزی علی شنید که دو تن از یاران بزرگ و ارجمند او، یعنی حجربن عدی و عمروبن حمق، به مخالفان بد می گویند و آنان را نفرین می کنند، فرمود: «کرهت لکم ان تکونوا لغانین شتا مین، تشتمون وتبروون. ولکن لو و صفتم مساوی اعمالهم فقلتم: من سیرتهم کذا و کذا، و من اعمالهم کذا و کذا، کان اصوب فی القول، وابلغ فی العذر؛ هیچگاه دوست نداشتم که شما نفرین کن و دشنامگوی باشید، همی دشنام دهید و همی بیرازی جویید، نه. بلکه اگر شما کارهای بد آنان را وصف کنید، یعنی بگویید: این روش را دارند و این روش، و این کار را کرده اند و این کار... اگر اینگونه عمل کنید، هم سخنان استوارتر است و هم عذرتان پذیرفته تر.»
در سخن امام ژرف بیندیشید، که از سویی بدگویی را نسبت به دشمن نمی پذیرد، و از سویی دیگر، ذکر جزئیات را لازم می شمارد و برای روشن کردن موضع بدان و بدکاران، ضروری می داند. تعبیر «کذا و کذا»، در عربی، برای بیان جزئیات و ذکر آمار است. یعنی باید در این کار راهی استوار در پیش گیرید، و جامعه را به بصیرت و اجتهاد برسانید، تا خود بدانید که آنچه می گذرد چیست و آنچه تکلیف اوست کدام است. با آمار و ارقام سخن بگویید. این اندازه که بگویید، بدند و بد می کنند بس نیست. در مثل اگر صد صفحه را پر کنید از کلمات ناسزا، آن اندازه اثر ندارد که سه صفحه را از آمار و ذکر سند.
بدینسان بیان عاطفه فردی در لعن و نفرین بر بدان و ظالمان امری است، و درگیری اجتماعی با آنان و روشن کردن ذهن مردم درباره اعمال آنان امری دیگر. در موضع اجتماعی آنچه مهم است نشر فرهنگ مبارزه است. و یکی از عمده ترین قسمتهای این فرهنگ، شناخت اجتهادی جامعه است نسبت به تعدی و خیانت و ستم و نقض اصول و محو حقوق و اتلاف اموال.
و این امر از جمله همانها بود که در کردار امام حسن دیده می شد. در مدتی که بر صلح گذشت، جامعه آن روز اسلام خوب شناخت که با چه کسی سر و کار دارد. بنابراین تعلیم یاد شده از امام علی بن ابیطالب نیز، خود یکی از نمونه های جدی عینیت گرایی پیشوایان دینی است.
منـابـع
محمدرضا حکیمی- امام در عینیت جامعه- صفحه 119- 121
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها