بررسی تاریخ سیاسی و تعالیم سیاست در یونان

فارسی 4566 نمایش |

در دوران اخیر چه در شرق و چه غرب، یک روش فکری در مقدمه بررسی مسائل علمی فلسفی شایع شده است و آن این است که هر مسئله ای را که مورد بحث و تحقیق قرار می دهند،نخست راهی سرزمین یونان می شوند که ریشه های اصلی آنها را به هر ترتیبی است از افکار فلاسفه و دانشمندان آن سرزمین از تالیس گرفته تا اقلیدس پیدا کند، گاهی همه آنچه را که امروزه مورد تحقیق قرار می دهند، به یونان نسبت می دهند، مانند منطق که تا پیش از دوران معاصر ما، همه آن را به ارسطوی یونان نسبت می دادند، گاهی دیگر بعد یا چند بعدی از ابعاد آنچه را که مورد بررسی است، به یونان نسبت می دهند.
نمی توان در اصل این واقعیت تردید کرد که مقداری از واقعیات تحقیق شده در یونان تا کنون قابل استفاده بوده و بر طبق قاعده قدردانی از ارزش ها باید از آن نوابغ و متفکران قدردانی نموده و نام نیک آنان را همواره در صفحات تاریخ فلسفه و علوم ثبت نمود. ولی لازمه عمل به این قاعده آن نیست که ما نباید اطلاعی از نوابغ و متفکران دیگر جوامع داشته و از زمان ممتد ما بین زمان درخشندگی فلسفی علمی یونان تا زمان معاصر، چشم پوشی کنیم، یکی از آن موارد افراط گری مربوط به قسمت سیاسی علوم انسانی می باشد که چشمگیر بودن درخشش یونان در فلسفه و علوم زمان قدیم موجب شده است که سهم بیشتری به یونان اختصاص داده شود، در عبارت زیر توجه شود:
«به اهمیت این موفقیت بزرگ یونانیان از مقایسه و ملاحظه این نکته می توان پی برد که الحق و الانصاف تا قرنها بعد از حکومت یونان، هیچ ملتی نتوانست ایده آل آزادی انسان را به طوری که تحت نفوذ و تاثیر موسسات سیاسی و فلسفی هیأت حاکمه قرار نگیرد، برای مردم به وجود آورد، این است سرچشمه افتخار فلسفه سیاسی یونان و سیستم حکومت آتن، و امروز که 2500 سال از آن تاریخ می گذرد، و ترقیات صنعتی و فنی و علمی انسان تا این پایه رسیده می بینیم: همان ایده آل ها در جامعه کوچک یونان قدیم بحث و حل شده هنوز مورد تحقیق و بحث قرار دارد.»
واقعیت این است که در یونان باستان مقداری از مفاهیم سیاسی و طرز کاربرد آنها، مورد بحث و تحقیق قرار گرفته است، ولی آیا مسائل سیاسی و مشکلات فراوانی که در آن مسائل از زمان قدیم تا کنون وجود دارد، حل و فصل شده است؟ این سوالی است که صاحبنظران از آن جمله آلفرد نورث وایتهد پاسخ منفی به داده و می گوید: «در خصوص اختلاف نظرهای سیاسی دنیای باستانی، هنوز تاکنون چیزی حل وتصفیه نشده است، تمامی مسائل مورد بحث «افلاطون» امروز هم مطرح است، مع ذلک ما بین نظریات سیاسی قدیم و جدید تفاوت عمده ای وجود دارد، چون ما با قدیمی ها در یک قضیه که آنها همگی در آن اتفاق داشتند اختلاف داریم، در آن دوران، بردگی محور استدلال نظریات سیاستمداران بود، اما امروزه محور استدلال سیاستمداران مسئله آزادیست، در آن روزها افکار نافذ در تطبیق اصول بردگی بر حقایق ساده احساسات اخلاقی و روشهای اجتماعی با مشکلات مواجه می شد، و امروزه تحقیقات اجتماعی ما در تطبیق دادن عقیده راجع به آزادی، با دسته ای دیگر از حقایق آشکاری که به دست آورده، تطبیق ناپذیر و فقط به عنوان ضرورت وحشی تنفرآور تصور می شوند، دچار اشکالاتی می گردد، با این اوصاف، آزادی و مساوات با اختلاطی از اوصاف معیوب که به دنبال دارد، محور استدلال افکار سیاسی جدید را تشکیل می دهد،در حالی که بردگی برای پیشینیان محور استدلال مشابهی بوده با اختلاط به اوصاف معیوب آن.»
عبارتی دیگر از متفکر فوق الذکر دیده می شود که تفکرات حتی قوانین سیاسی را برای همیشه تسلیم اراده دولتمردان می داند: «طبیعت بشری آنچنان گره خورده که ارزش آن برنامه که روی کاغذ برای تنظیم مصالح اجتماع می آید در نزد مرد حاکم، حتی با ارزش همان کاغد باطل هم مساوی نیست.» این همان مضمون است که متفکر بزرگ یونان ارسطو نیز به آن اشاره کرده و می گوید: «حتی خردمندترین زمامداران نمی تواند خود را مطیع قانون شمارد و با آن سازگاری کند» تمدن امروز و اجتماع جدید به واسطه کثرت جمعیت و مشکلات دیگر، هیچ گاه نمی تواند آن احساسات و ایده آل های حیات سیاسی یونان را در مردم امروزه ایجاد نماید. خود احساسات و ایده آل های حیات سیاسی یونان نیز از نواقص بسیار قابل توجیه خالی نبوده است.
متفکر یاد شده چنین می نویسد: «بیشتر افکار و ایده های سیاسی جدید مانند عدالت، آزادی، حکومت مشروطه، احترام به قانون و امثال آن، و لا اقل تعریفات این اصطلاحات از عقاید فلاسفه قدیم یونان درباره دولت یونان قدیم سر چشمه گرفته است، ظهور این نوع عقاید سیاسی در یونان نتیجه تاثیر موسسات موجوده آن زمان در دماغ متفکرین، و انعکاس آن موسسات در افکار عمومی و بالاخره نتیجه افکار فلاسفه قدیم یونان است.»
با قطع نظر از جمله «لا اقل تعریفات این اصطلاحات» که تا حدودی برای عمل به احتیاط خوب است، اسناد بیشتر افکار و ایده های سیاسی، مانند عدالت، آزادی، حکومت مشروط، احترام به قانون و امثال آن، به یونان قدیم کاملا قابل تجدید نظر است، زیرا همه می دانیم که پیش از آنکه فلسفه و علوم یونانی در جوامع اسلامی ترجمه شود، همه آن مفاهیم بلکه زیباتر و عالی تر از آن در منابع اسلامی با کمال صراحت و جدیت مطرح شده است.

منـابـع

محمدتقی جعفری- حکمت اصول سیاسی اسلام- صفحه 50-53

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها