منشأ واقعیت برون ذاتی موسیقی

فارسی 3000 نمایش |

برخی از حکماء و عرفای گذشته معتقد بوده اند که نظم و فن دقیق موسیقی و لذت حاصله از آن و علاقه مردم به شنیدن آن، ناشی از نظم و فن حاکم بر کیهان و از نغمه های موسیقی عالم بالا است.

عبارات مولفان کتاب اخوان الصفا به قرار زیر است:

«از آنچه که متذکر شدیم، معلوم شد که حرکات افلاک و ستارگان نغمه ها و نواهایی دارند که برای اهل خود پاکیزه و فرح انگیزند و آن نغمه ها و نواها برای نفوس بسیط، سرور عالم ارواح را که فوق فلک می باشند، متذکر می شوند آن فلک که جواهر آن شریف تر از جواهر عالم افلاک است، آن مقام عالم ارواح، عالم نفوس و سرای حیات حقیقی است که همه نعمت های آن روح و ریحان در درجات فردوس است، چنان که خداوند در قرآن فرموده است: 
«فاما ان کان من المقربین فروح و ریحان وجنت نعیم»؛ «اما اگر ازمقربان باشد، راحت و خوشی و ریحان و بهشت نعمت ها نصیب او خواهد گشت». (واقعه/90-89)
دلیل بر درستی آنچه که گفتیم و برهان برای حقیقت آنچه که توصیف نمودیم، این است که نغمه های حرکات وسایل موسیقی، سرور عالم قدس را به نفوس جزئی که در عالم کون و فساد به سر می برند، متذکر می شود، چنان که نغمه های حرکات افلاک و کواکب، سرور عالم ارواح را به آن نفوسی که در افلاک هستند، متذکر می گردد.
این قضیه از مقدماتی که در نزد حکماء مقرر شده است، نتیجه گیری گشته است. آنان می گویند: حالات موجودات معلول که در سلسله وجود بعد از علل قرار می گیرند حکایت از حالات موجودات اولیه که علل آنها هستند، می نمایند. این یک مقدمه، مقدمه دیگر اینکه اشخاص فلکی علل اولیه این اشخاصند که در عالم کون و فساد به سر می برند و حرکات این اشخاص معلول ها حرکات آن اشخاص علل را حکایت می کنند، پس ضروری است که نغمه های این معلول ها حکایت کنند نغمه های آن علل را. مثال این پیروی پایین از بالا، حرکات اطفال در بازی هایی است انجام می دهند. آنان اعمال پدران و مادران خود را حکایت می کنند. و متعلمان در اعمال و صنایع خود اساتید و معلمان و اموال آنان را حکایت می کنند. و اکثر عقلاء می دانند که اشخاص فلکی و حرکات منظم آنها در وجود بر جانداران تحت قمر مقدمند و حرکات آنها علت حرکات اینها است. و عالم نفوس در وجود مقدم بر عالم اجسام است، چنان که رساله اللهیولی و رساله المبادی العقلیه بیان نموده ایم. و بدان جهت که در عالم هستی حرکات منظمی به وجود آمده است که نغمه های مناسبی دارد، این خود دلیل آن است که در عالم افلاک، نغمه های متناسب که نفوس آناس را نشاط ببخشد، برای آن حرکات منظم و متصل وجود دارد...
گفته می شود: فیثاغورس حکیم، با صفای جوهر نفسش و نورانیت قلبش، نغمه های حرکات افلاک و کواکب را شنیده و با نیکی فطرتش اصول موسیقی و نغمه های نواها را استخراج نموده است».
این منشأ برون ذاتی را جلال الدین محمد مولوی نیز متذکر شده است:

نالة ســـرنا و تــهدید دهـل *** چیزکی ماند بدان ناقور کل
پس حکیمان گفته اند این لحن ها *** از دوار چــرخ بگــرفتیم ما
بانگ گردش های چرخ است این که خلق *** می سرایندش به تنبور و به حلق
مــومـنان گــویند کآثـار بــهشت *** نـــــغز گـــردانـــید هــر آواز زشت
مــا همه اجـزای آدم بـوده ایـم *** در بهشت آن لحن ها بشنوده ایم


در این نظریه که منشأ برون ذاتی موسیقی عبارت است از نظم و فن حاکم بر کیهان و از نغمه های موسیقی عالم بالا است، مطالبی وجود دارد که ما مقداری از آنها را به طور مختصر متذکر می شویم:

الف- عمده استدلال طرفداران این نظریه، مستند بر دو مقدمه است که در عبارت منقوله از «رسائل اخوال الصفاء» چنین آمده است:
مقدمه یکم- حالات موجوداتی که معلول هستند و در سلسله وجود بعد از علل قرار می گیرند، حکایت از حالات موجودات اولیه که علل آنها هستند می نمایند. باید بگوییم انتقال هر آنچه که در علل وجود دارد (با فرض ارتباطات شدید موجودات و حرکات عالم هستی با یکدیگر،) به معلولات، یک تصور کلی تجریدی است که با فرض فوق سازگاز نیست. برای اثبات این قضیه، موجودات عالم امکان را در نظر می گیریم که بسیار نازل تر و پست تر از مبادی عالم هستی می باشند که به منزله علل آنها هستند. و آن عظمت ها که در آن علل وجود دارند به موجودات امکانی که معلولات آنها هستند، منتقل نمی شوند.

مقدمه دوم- اشخاص فلکی علل اولیه این اشخاصند که در عالم کون و فساد به سر می برند... پس ضروری است که نغمه های این معلول ها حکایت نغمه های آن علل را بنماید. درباره این مقدمه هم این مسأله وجود دارد که مبادی اولیه و آن موجودات که نمایش علل دارند، در حقیقت وسایطی بیش نیستند و فاعل و خالق و صانع حقیقی همه اشیاء ذات اقدس ربوبی است.

ب- اینکه می گوید: «در عالم هستی حرکات منظمی به وجود آمده است که نغمه های مناسبی دارد»، باید گفت: حرکات منظم و جریان قانونمند عالم هستی، اثبات آن نغمه های موسیقی را که بشر از ابزار ساخته اندیشه و دست خود، به وجود می آورد، نمی نماید. نسبت دادن شنیدن چنین نغمه هایی به فیثاغورس حکیم، که او از افلاک شنیده است، نمی تواند مطلبی به این اهمیت را اثبات کند. نظم هستی که جلوه های بسیار گوناگونی در موجودات دارد، نمی تواند بیان کننده نغمه های موسیقی که بشر تأثرات و عواطف خود را به وسیله آنها ابراز می کند و می شنود، بوده باشد؛ زیرا همان گونه که نظم در ترکیب و تشکل تکوینی موجودات وجود دارد، همچنین در تجزیه و متلاشی و تباه ساختن موجودات نیز وجود دارد. قحطی ها، سیل ها، آتش فشان ها، بیماری های متنوع، هرگز خارج از قانون حاکم در عالم هستی نیستند. اگر چه این پدیده ها امور قانونی هستند، ولی خداوند سازنده قانون، به انسان ها دستور داده است که با آنها مبارزه نمایند نه اینکه از نظم و قانون حاکم بر آنها به نغمه های موسیقی بپردازند.

ج- ذکر و تسبیح و سجده موجودات به بارگاه خداوندی همان گونه که در آیات قرآنی آمده است، واقعیت دارند و تردیدی در آنها نیست، اما اینکه این اذکار و تسبیح و سجده ها هستند که منشأ نغمه های موسیقی بشری می باشند، با دریافت های ذوقی قابل اثبات نمی باشد، مخصوصا با نظر به آن آیه شریفه که می فرماید:
«وان من شی الا یسبح بحمده ولکن لا تفقهون تسبیحهم»؛ «هیچ چیزی وجود ندارد مگر اینکه از روی حمد، خداوند را تسبیح می گویند، ولی شما تسبیح آنها را نمی فهمید.»(اسراء/ 44).
به اضافه اینکه اگر آنها برای خود نغمه های موسیقی داشته باشند، بدیهی است که بر مبنای واقعیتی که دارند، آن نغمه ها حقایقی معین می باشند، ولی نغمه ها و نواهای موسیقی در نزد اقوام، و ملل، و حتی برای یک شخص در موقعیت ها و حالات گوناگون مختلف می باشد.

منـابـع

موسیقی از دیدگاه فلسفی و ورانی - علامه محمدتقی جعفری- صفحه: 66تا 71

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها