فلسفه مَدرسی
فارسی 4895 نمایش |فیلسوفان اسلامی، از ردة کندی وفارابی و ابن سینا و ابن رشد، در راه تطبیق دین و فلسفه، کوششهای بسیار کردند. بدینگونه این حرکت فکری در اسلام پخته شد و نضج گرفت وکمال یافت و به صورت مکتبی استوار درآمد. وآثاری همانند «آراء اهل المدینه الفاضلة » فارابی والاهیات «اشارات» ابن سینا و «فصل المقال» ابن رشد را پدید آورد. از اینجا متفکرین دینیهود و مسیحیت توانستند بخوبی از اینهمه تلاش و اطلاع بهر برند واز افکار مسلمین در پیریزی فلسفة دینی خویش مددهای فراوان بگیرند. این است که فلسفة اسلامی را سرمشق مسیحیت و پیگذار آن دانسته اند. دراینجا، زیر نام چند تن از فیلسوفان مسلمان، نمونه هایی از مقولة یادشده را می آوریم.
الف- یعقوب بن اسحاق کندی
این فیلسوف درجریانهای فکری و حوزه های فلسفی از چند جهت تأثیر داشته است. یکی کارهای عمده ای که خود درترجمه کرده است. دوم اصطلاحات فلسفی بسیاری که به دست او وضع و پیشنهاد شده است. سوم کوششی که در راه تطبیق معارف دینی و مبانی فلسفی کرده است. اطلاعات وی از دیگر رشته های علوم طبیعی وریاضی نیز سبب بود تا از او حکیمی جامع بسازد. از این رو او را، بجا و بمورد، «فیلسوف – دانشمند» خوانده اند.
وی موسس مکتب فلسفی مشائی اسلامی است. و چندان در دروانهای قرون وسطی ورنسانس درمغرب زمین منزلت داشت که او را یکی از حجتهای علم احکام نجوم می شناختند. و کار دانووی را یکی از دوازده چهرة عقلانی بزرگ بشریت می دانست...
ب- ابونصر فارابی
آراء فارابی [به لاتینی: Alfarabius ] اثر بسیار مهمی در افکار اروپاییان گذاشته است. زیرا کتابهای او را به لاتین نقل و ترجمه کرده اند وغالب آنها در پاریس، از جمله در سال 1638 چاپ شده است. تأثیر فارابی در فلاسفة قرون وسطی از قبیل راهب فرانسوی دومینیکی ونسان، معروف به دو بووه، بخوبی نمایان است. او بعضی از قسمتهای فلسفة فارابی را در تألیفات خود آورده است. نیز تأثیر فارابی در آلبر توس ماگنوس – یا آلبرت کبیر- کاملا مشهود است، که در عرضه کردن فلسفة ارسطو تنها به آثار فارابی رجوع داشته است. و با وجود این نتوانسته است فلسفه رئیس فلاسفة یونان را بهتر از فارابی مورد مطالعه قرار دهد. از کسانی که تحت تأثیر فارابی قرار گرفته اند، رونالد کرومونایی و دمومینیکوس گوند پسالینوس، رئیس اسقفهای ساگون، ودیگران بوده اند، تأثیر فارابی، در فرانسه، بیشتر از جاهای دیگر بوده است. از کوششی که راهبان مدرسة «شارتر» از قرن 12 میلادی نموده در مقام آن شدند که بین فلسفة ارسطو و افلاطون توفیق دهند. این امر کاملا روشن می شود. آنان از راهی رفتند که فارابی در این زمینه انتخاب کرده بود، زیرا سیصد سال پیش از آنان، فارابی در صدد جمع بین فلسفة ارسطو و افلاطون برآمد وبه کیفیتی آنها را گرد آورد ودر کتاب خود «الجمع بین رأیی الحکیمین» بدین کار پرداخت.
ج- ابوالولید ابن رشد
ابن رشد یکی از نیرومندترین متفکران جهان اسلامی است. او از حیث عمق اندیشه و وسعت نظر سرآمد همگان است، و به خاطر گرایش زیادی که به عقل دارد، باید او را «فیلسوف عقل گرای» عالم اسلام خواند.
ابن رشد به «الشارح» معروف شده است. ایت لقب را دانته در کتاب «کمدی الهی» به وی داده است. و او بحق شایستة این لقب است، زیرا او بود که با کوشش خستگی ناپذیر وآگاهانه، فلسفة ارسطو را از عناصر افلاطونی که شارجان اسکندرانی به آن آمیخته بودند پاک کرد.
البته شارح بودن ابن رشد فقط از همین دیدگاه است، یعنی کارهای علمی ودقیقی که درشرح افکار ارسطو کرده است واز خلط وامتزاج آراء فلسفی جلوگیری نموده است. دانته هم به همین ملاحظه او را اینگونه ستوده است: «آنکه شرح بزرگ را نوشته است». اما با مراجعه به کارهای متنی او درفلسفه روشن می شود که او حقیقة قیلسوف اشت نه تنها شارح. این است که مولفان «تاریخ فلسفه در جهان اسلامی » نیز بدان تصریح می کنند، همینطور برخی دیگر ازجمله ارنست رنان.
باری
ابن رشد تألیفات زیادی داشته که اصل عربی قسمت اعظم آنها از میان رفته، ولی ترجمه های عبری و لاتینی بیشتر آنها در دست است. و به سبب همیت ترجمه ها، فلسفة ابن رشد تأثیر زیادی در فلسفة یهودی و فلسفة مسیحی داشته است.
هرچند پس از مرگ حکیم (ابن رشد)، آوازة او مدتها در مشرق خاموش ماند، ولی در مغرب زمین از اوایل قرن دوازدهم میلادی تا قرون اخیر اثری بسزا گذاشت. لازم است گفته شود که قدیس توماس آکویناس، به ابن رشد ایراداتی داشته، ولی روش او را در بجث برگزیده و بسیاری از نظریات او را پذیرفته است.
و این توماس آکویناس(1225-1274م)، همان قدیس وفیلسوف مسیحی ایتالیایی است و بزرگترین شخصیت فلسفة مدرسی، و واضع دستگاه فلسفی که پاپ لئوی سیزدهم، فلسفة رسمی مذهب کاتولیک اعلام کرد. این است که برتراند راسل می گوید:
اهمیت ابن رشد درفلسفة مسیحی بیش از فلسفة اسلامی است.. در فلسفة مسیحی مبدأ وآغاز محسوب می شود..
د- ابوعلی سینا
اهمیت ابن سینا، درعلم وفلسفه و طب وتشریح و داروسازی و ریاضیات وقصه نویسی فلسفی و شعر فلسفی و امثال آن معروف است. تأثیر ابن سینا نیز دردیگر فرهنگها جزو مسلمان است. ترجمة آثار ابن سینا، به زبانهای دیگر، تألیف وتحقیق دربارة ابن سینا وفلسفة او، و نقل مطالب وی در دیگر کتابهای غربیان، اینها همه باعث شد که این متفکر بزرگ اسلامی نیز افزوزندة فروغ عقل و دانایی غریبان گردد.
کتاب «شفا» و «قانون» ابن سینا اوج کمالی است که تفکر قرون وسطی بدان دست یافته ..نفوذ وی ( ابن سینا) بسیار دامنه دار بود و از دیار مشرق گذشته به اندلس رسید، ودر فلسفة ابن رشد و ابن میمون اثر گذاشت، وبه دنیای مسیحی لاتینی وفیلسوفان مدرسی نیز رسید. فراوانی افکرا ابن سینا در فلسفة آلبرتوس ماگنوس [قدیس آلبرت کبیر] و توماس آکویناس حیرت انگیز است. راجر بیکن او را «بزرگترین استاد فلسفه بعد از ارسطو» لقب می دهد. آکویناس که از ابن سینا با احترامی چون افلاطون سخن آورده، دراین زمینه – چنانکه معمول اوست- مجامله نکرده است.
منـابـع
مقام عقل- محمدرضا حکیمی- صفحه: 136تا 141
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها