انسان هادی علم مکفوف و علم مبذول

فارسی 5400 نمایش |

آنچه در همه جهان پهناور هستی و آفاق بیکران وجود، تحقق پذیرفته است، همه و همه، مصداقهای علم مبذول است، یعنی علمی که متعلق آن مورد مشیت و اراده قرار گرفته و از طریق تعین ارادی و مشیتی در «وعاء مشیت»، در خارج، در ظرف عالم خود هر جا هست، تحقق یافته است. و آنچه سپس نیز اتفاق بیفتد و تحقق بیابد، در قلمرو مصداقهای علم مبذول جای دارد و همین سیر را خواهد داشت. و علم مبذول، به تمام و کمال، به انسان هادی تفویض گشته است. در اینجا تعلیمی رسیده است در حدیثی صحیح، که درخور ژرف اندیشی بسیار است. حدیث از حضرت امام محمد باقر (ع) است:
«إن لله -عز و جل- علمین: علم مبذول و علم مکفوف؛ فأما المبذول فإنه لیس من شیء تعلمه المکلائکه والرسل إلا نحن نعلمه؛ وأما المکفوف فهو الذی عندالله -عز و جل- فی أم الکتاب، إذا خرج نفذ؛ خدای -عز و جل- را دو گونه علم است: علم مبذول (عطا شده به غیر) و علم مکفوف (ویژه ذات متعال) علم مبذول چنان است که هر چه به همه فرشتگان و پیامبران داده باشند به ما نیز داده اند. و علم مکفوف چنان است که نزد ذات الهی است. و آن علم هرگاه به بروز آید، تحقق یابد.»
مقصود از جمله اخیر حدیث «هرگاه به بروز آید تحقق یابد» این است که هر آن که از مرتبه غیب ذات برآمد و متعلق مشیت فعلیه قرار گرفت، وجود خارجی یافته است. این علم، ویژه غیوب ذات و عوالم لایتناهی و بی اسم و نشانه حضرت کبریائی است. ولیکن باید توجه داشت که این علم نیز هرگاه بروز کند و متعلق مشیت فعلیه قرار گیرد، به طبع از نوع «علم مبذول» شود و به «وعاء مشیت» برسد و تحقق یابد. این است که در حدیث دیگری از امام صادق (ع) آمده است:
«إن لله -تبارک و تعالی- علمین: علما أظهر علیه ملائکته و أنبیاءه و رسله فما أظهر علیه ملائکته و رسله و أنبیاءه فقد علمناه؛ و علما استا ثربه، فإذا بدا لله فی شیء منه، أعلمنا ذلک؛ و عرض علی الأئمه الذین کانوا قبلنا؛ خدای متعال را به دو گونه علم است: یکی آن علم که فرشتگان (مقرب) و پیامبران و رسولان را از آن آگاه ساخته است، این علم را ما نیز به خوبی می دانیم. دوم آن علم که ویژه ذات مقدس اوست و کسی جز او آن را نمی داند (علم مستأثر، علم مکفوف). لیکن چون خدا اراده کند که چیزی از همین علم را نیز آشکار گرداند به ما بیاموزد. و امامان پیشین را نیز از آن آگاه سازد.»
پس بنابر آنچه به صراحت در اینگونه احادیث امده است، آنچه از ازل تا ابد، درارتباط با ایجاد و تکوین، و اعطا و تقدیر، و حکمت و تشریع و سلوک وتهذیب، ادب و قرب.... به فرشتگان و پیمبران رسیده وعطا شده است، همه و همه در نزد انسان هادی (پیامبر اکرم و أئمه طاهرین) نیز هست.
اینکه در حدیث امام باقر (ع) آمده است: «علمی که به همه فرشتگان و پیامبران داده باشند به ما نیز داده اند.» به این معنی است که چیزی نیست که آنان بدانند و ما ندانیم، و آنان بتوانند و ما نتوانیم. چون این علم، از سنخ علمهای بشری و فلسفه ها و عرفانها و تجربه ها و صنعتها نیست، بلکه «علم الهی» و «لدنی» و «علم صحیح» است، یعنی مطابق با واقع و حقیقت و مستلزم قدرت. پس سخن بالا چنان می رساند که چیزی نیست که آنان برآن توانایی داشته باشند و ما نداشته باشیم؛ بنابراین، علم زنده کردن مردگان که نزد حضرت عیسای مسیح (ع) بود، و وی آن راز و آن اسم را می دانست و می توانست، ایشان نیز آن را می دانند و می توانند؛ و بر همین قیاس همه چیزهای دیگر...
بلکه باید دانست که در برخی از تعالیم نیز آمده است که مراتبی از علم حقیقتی و قدرت اعطایی، در نزد پیامبر اکرم (ص) و ائمه طاهرین (ع) هست و به آنان عطا شده است که در نزد پیامبران دیگر و فرشتگان مقرب و کروبیین نیست. و مقام علم و قدرتی که خدای متعال به ایشان عطا فرموده است از همه دیگران و جمیع جهانیان (در همه جهانها و عوالم) بالاتر است و والاتر، و مرتبه ای است ویژه، چنانکه از جمله، در دعای مهم پس از «زیارت عاشورا»، بدین حقیقت اعلی و معرفت والا، در ابعاد حقایق و معارف و علمها و شناختها، تصریح گشته است.
و همین واقعیت است که علی (ع) در مقام شناساندن آل محمد «ص» و انبازان قرآن، از آن بدینگونه تعبیر کرده است:
«هم عیش العلم، و موت الجهل؛ آل محمد، زندگی علمند و مرگ جهل.»
یعنی، علم به ایشان زنده است، و ایشانند مایه بروز «علم صحیح»، و ایشانند علم زنده و زنده کننده علم و معرفت و دانایی، و نابود کننده جهل و از بین برنده نادانی.
آری، علم حقیقی و حقیقت علم نزد ایشان است. و با این علم است که جهل، به صورت واقعی و کامل، از میان می رود، و انسان به حقیقت علم می رسد. و این علم، از دقیترین حقایق الهی و اسرار معرفت تا مبانی علم هدایت و فطرت و تربیت و سیاست و عدالت و.... همه را شامل می شود؛ یعنی آنچه ممکن است انسان به آن برسد، و آنچه برای صیرورت تام انسان در همه زمینه ها و استعدادهای متصور ضرورت دارد، و کمال اتم و سعادت اکمل او را تأمین می کند، و او را به مرتبه کامل «البالغ فی السعاده» می رساند، همه و همه، نزد ایشان است، و ایشان محل تجسم تام و تقوم نهایی این مراتب می باشند...
.... و دردا و دریغا که علوم آل محمد (ص) و معارف انسانهای هادی درست شناخته نشد، و درست شناخته نیست، در هر دوره ای به دلیلی، و به واسطه مانعی و حجابی...

منـابـع

محمدرضا حکیمی- کلام جاودانه- صفحه 75- 79

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد