حاج علی اصغر عابدزاده خراسانی
فارسی 8873 نمایش |حاج علی اصغر عابدزاده خراسانی (1290- 1365 ش)، از رجال دینی برجسته و فعال خراسان به شمار است؛ در فاصله سی سال، از حدود سال 1327 ش تا آغاز انقلاب که بیمار گشت، و پس از هشت سال بیماری به سال 1365 درگذشت. وی، به تقریب، پس از شهریور بیست وارد حوزه علمیه شد و پس از در تحصیل مقدمات، به طور عمده از محضر عالم آگاه بزرگوار، مرحوم حاج شیخ هاشم قزوینی کسب فیض کرد، و به استاد گرانقدر و گرانمایه ارادتی عمیق داشت،که تا آخر بر جای بود. در ضمن به کسب و کار نیز اشتغال داشت و کارخانه کوچکی داشت که در آن آیینه های کوچک جیبی با قاب حلبی منقش (که در گذشته مرسوم بود) می ساختند.
حاجی عابدزاده در همان سالها، انجمنی دینی به نام «انجمن پیروان قرآن» تأسیس کرد که دارای شعبه هایی بسیار (ظاهرا با 60 شعبه) شد. او سپس از سرمایه شخصی خود به ساختن بنای «مهدیه» (در محله خیابان علیای مشهد، کوچه شمالی باغ نادری) اقدام کرد. این بنا به دلیل انتسابش به ساحت قدس حضرت ولی عصر حجة بن الحسن المهدی (ع)، مورد توجه خاص توده ها قرار گرفت و رونقی ویژه یافت. در این بنا شبها کلاسهای درس عربی دایر بود تا کسانی که می خواهند از ادبیات عرب و زبان «قرآن کریم» آگاه شوند و روزها فرصتی ندارند، شبها در این محل حاضر شوند و به تحصیل بپردازند. و چنین هم بود و بسیاری در آنجا عربی آموختند، و از وجود این بنای مذهبی بهره مند گشتند.
در بنای «مهدیه» مراسم مذهبی نیز برگزار می شد، از جمله مجلس عزاداری ایام عاشورا، عصرها، که مردم بسیاری، از طبقات مختلف، در آن شرکت می کردند، و بسیار باشکوه و باعظمت برگزار می شد، و خود حاجی عابدزاده، که منبری و سخنوری توانا نیز بود، به منبر می رفت و موعظه می کرد، و گاه مرحوم مغفور، حاج عبدالرضا غنیان (م: 1370ش، از شخصیتهای دینی محترم و متعهد مشهد مقدس و از امنای آستان قدس پس از انقلاب)، که در ایام از برجسته ترین اعضای انجمن مزبور و از یاران نزدیک حاجی عابدزاده بود، با صوتی خوش و با وقاری خاص، به خواندن مرثیه می پرداخت. شبهای شنبه نیز جلسه ای در «مهدیه» برپا بود که حاجی عابدزاده خود در آن جلسه سخنرانی مختصری می کرد. و شرکت کنندگان در این جلسه اغلب اعضای خود انجمن بودند.
در بنای «مهدیه» گاه گاه، در اوقات مناسب، اطعام نیز می شد. همچنین از طریق انجمن و مرکز «مهدیه» گاه به محرومان اعانه هایی داده می شد. لیکن مشهورترین مراسم مذهبی که در بنای «مهدیه» برگزار می گشت و آوازه ای وسیع نیز داشت، جشن باشکوه نیمه شعبان بود.
اعضای انجمن که بسیار بودند، شاید بیش از یک ماه برای آماده سازی «مهدیه» تلاشی گسترده می کردند، و این بنای بزرگ را از دهنه وسیع کوچه که به خیابان متصل بود (خود کوچه پهن و باروح بود و درختان کهن اشن و چنارهای باغ نادری بر صفای آن می افزود)، تا انتهای «مهدیه» که مسیری و مساحتی بسیار بود، به صورتی مجلل و به سبک چراغانیهای سنتی (طاق نصرت و تزییناتی از اینگونه)، با انواع آرایه ها می آراستند و آماده می ساختند. سپس با پخش دعوتنامه هایی آبرومند، طبقات مختلف مردم به این جشن عظیم دعوت می شدند. پذیرایی در چندین نوبت، با کیفیتی بسیار خوب و بسیار محترمانه، انجام می یافت، و از عصر روز چهاردهم ماه شعبان آغاز می گشت، سپس شب عید بعد از نماز، و روز نیمه شعبان، صبح و عصر، و شب، و همینگونه تا چندین نوبت، و در هر نوبت، طبق دعوتنامه هایی که توزیع شده بود، یک صنف و یک دسته از مردم شرکت می کردند و پذیرایی می شدند: فرهنگیان، دانش آموزان دبستانها و دبیرستانها، روحانیون، بازاریان، ارتشیان، کارمندان، ورزشکاران و....
در ضمن پذیرایی وزین و محترمانه، سرودهای مذهبی بسیار زیبا، با صوت پرلطف نوجوانان تمرین دیده خوانده می شد. از جمله مربیان این دانش آموزان سرود خوان، مرحوم دبیر فاضل و متعهد، شهید حسین آستانه پرست بود، که در نخستین سالهای پس از پیروزی انقلاب به شهادت رسید.
به هنگام آغاز نهضت ملی شدن صنعت نفت به رهبری مرحوم آیه الله کاشانی (م: 1340ش) و مرحوم دکتر محمد مصدق (م: 1346 ش)، بنای «مهدیه» مرکز فعالیتهای بسیار گسترده و موثر گشت. این نهضت در مشهد مقدس به طور عمده از مسجد گوهرشاد آغاز شد و به وسیله روحانیون قوام یافت، و سپس «جمعیتهای مؤتلفه اسلامی» تشکیل گردید و بسیاری از هیئتهای مذهبی و انجمها و جمعیتها در این ائتلاف شرکت کردند. استاد محمدتقی شریعتی و یارانشان و اعضای «کانون نشر حقایق اسلامی» نیز که در نهضت شرکت داشتند، به ائتلاف پیوستند، و این ائتلاف عظیم به وسیله علامه مجاهد، حاج شیخ محمود حلبی (م: 1376ش)، استاد محمدتقی شریعتی (م: 1368)، و مرحوم حاج علی اصغر عابدزاده (م: 1365)، رهبری می شد. و بنای «مهدیه» با درخششی خاص، مرکز این نهضت بزرگ بود در خراسان.
همچنین در حدود سال 1332 که شهید بزگوار حضرت «سید مجتبی نواب صفوی» (ش: 1334)، با چندین تن از فداییان اسلام به مشهد مشرف گشت، به بنای مهدیه و بر حاجی عابدزاده و «انجمن پیروان قرآن» وارد شد. حاجی عابدزاده، سالیانی شبهای جمعه در «مسجد گوهرشاد» دعای کمیل می خواند (در شبستان غربی)، و صبحهای جمعه دعای ندبه (در شبستان جنوبی). حضرت نواب صفوی در همان سفر، صبح جمعه، در دعای ندبه حاجی عابدزاده در مسجد گوهرشاد نیز شرکت کرد.
حاج علی اصغر عابدزاده، مردی دیندار، زهدپیشه، سخنور، علاقه مند به دین و ترویج دین، پرنیرو و با اراده بود و در میان توده مردم محبوبیتی ویژه و احترامی خاص داشت.
وی سپس در صدد برآمد تا به نام هر یک از حضرت چهارده معصوم (ع) بنای مخصوص بسازد، و آن را مرکز کوششهای فرهنگی دینی و آموزشهای مذهبی و محل بزگراری مراسم اعیاد و سوگواریها و نشر مواعظ قرار دهد، به طوری که در طول سال کلاسهایی برای تربیت و تعلیم نوجوانان در آنها دایر باشد، و مراسم جشن ولادت و عزاداری هریک از معصومین (ع) برگزار گردد. البته بعدها اعلام کرد که در صورت اتمام ساختمان این چهارده بنا، دو بنای دیگر به نام «زینببیه» و «عباسیه» خواهد ساخت. وی از مجموعه بناهای مذهبیی که در نظر داشت بسازد، پس از بنای «مهدیه» (خیابان علیا- شیرازی)، به ساختن این بناها موفق گشت:
- «عسکریه»، پایین خیابان (خیابان نواب صفوی)
- «نقویه»، خیابان امام رضا (ع)
- «جوادیه»، خیابان طبرسی
- «کاظمیه»، خیابان علیا (بالا خیابان - کوچه زردی)
- «جعفریه»، خیابان شهید شیرودی
- «باقریه»، خیابان امام رضا (ع)
- «سجادیه»، خیابان خواجه ربیع
- «حسینیه»، بازار سرشور
- «حسنیه»، خیابان آزادی جنوبی
- «فاطمیه»، خیابان نواب صفوی
- «علویه»، خیابان مطهری جنوبی
بناهای مهدیه ای که بعدها در تهران و جاهای دیگر به وجود آمد، با الهام از اقدام حاج علی اصغر عابدزاده خراسانی و بنای مهدیه او بود.
در هر حال، حاج علی اصغر عابدزاده را باید از نظر فعالیتهای دینی و اجتماعی و سیاسی و اخلاقی، (نه در مقامات بالای علمی و حضور در شناختهای مترقی زمانی)، یکی از رجال بزرگ دینی و اجتماعی خراسان، در نیمه اول قرن چهاردهم هجری دانست.
حاجی عابدزاده، پس از شروع حرکت انقلاب اسلامی، در سال 1357، به همراه مردم در راهپیماییها شرکت می کرد، تا روز دهم دیماه 57، روزی مشهور در تاریخ انقلاب (مانند جمعه سیاه تهران/ 17 شهریور 1357)، که سربازان طاغوت با تانکها به مردم حمله بردند، و از جمله چنانکه گفته اند، شماری از بانوان را در زیر تانکها به شهادت رسانیدند، و پیکرهای آنان را در کف خیابانها له کردند...
وی پس از اطلاع از این حادثه دژخیمانه و جانخراش و بس سهمگین، دچار شوک و سکته ناقص می شود، و حافظه خویش را از دست می دهد.... و پس از 8 سال که با همان حال می گذراند، در سال 1365، از این جهان می گذرد.
مردم شهر مقدس مشهد، پیکر او را با تشیعی شکوهمند، به حرم مطهر می بردند و طواف می دهند. و پس از ادای مراسم مذهبی (بنابر وصیت خود ایشان) جنازه را در بنای «مهدیه» در قبری که سالها پیش، در سردابی، جلو ایوان رو به قبله «مهدیه»، برای خود آماه کرده بود (و گفته می شد، گاه شبها درآن سرداب به نماز و راز و نیاز می پرداخته است)، به خاک می سپارند. حشره الله تعالی، مع موالیه المعصومین (ع).
منـابـع
محمدرضا حکیمی- عقل سرخ- صفحه 188-193 و 199
کلیــد واژه هــا
1 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها