صفات خداوندی در مکتب خلفا
فارسی 4598 نمایش |برخی از مسلمانان چنین پندارند که:
1- خداوند آدم را به صورت خود آفرید
در صحیح بخاری و صحیح مسلم و توحید ابن خزیمه از ابوهریره روایت کنند که گفت: رسول الله (ص) فرمود: «خداوند آدم را به صورت خود آفرید و طول قامت او شصت ذراع بود، و پس از آفریدن به او فرمود: برو و بر آن گروه فرشتگان نشسته سلام کن و سلام و تحیت آنان را بشنو که آن، تحیت و سلام تو و فرزندان تو باشد، آدم چنان کرد و به ایشان گفت: سلام بر شما. و آنان در پاسخش گفتند: سلام بر تو و رحمت خدا نیز، و کلمه «رحمة الله» را بر سلام او افزودند. پس، هر که داخل بهشت می شود به صورت آدم باشد. و از آن پس تاکنون، همواره آدمیان کوچک و کوچکتر می شوند.»
و نیز، در صحیح مسلم از «ابوهریره» روایت کنند که گفت: «رسول الله (ص) فرمود: هرگاه یکی از شما با برادر خود درستیزد، از زدن بر چهره و صورت برگریزد که خداوند آدم را به صورت خود آفریده است.»
2- «یده الله» در مکتب خلفا
در صحیح بخاری و صحیح مسلم و سنن ابوداوود و توحید ابن خزیمه از «ابوهریره» روایت کنند که گفت: رسول الله (ص) فرمود: «آدم و موسی با یکدیگر مناظره کردند. موسی گفت: ای آدم! پدر ما هستی، ناامیدمان کردی و از بهشت بیرونمان آوردی، و آدم گفت: تو موسایی! خداوند تو را به سخن گفتن با خود برگزید و (تورات) را با «دست خود» برایت نوشت. آیا مرا بر چیزی سرزنش می کنی که خداوند چهل سال پیش از خلقت من مقدر فرموده است؟» سپس پیامبر فرمود: «آدم و موسی مناظره کردند و آدم بر موسی پیروز شد.»
و نیز، در صحیح بخاری و مسلم و سنن ترمذی و ابوداوود و تفسیر طبری و تفسیر ابن کثیر و تفسیر زادالمسیر ابن جوزی و تفسیر سیوطی از «عبدالله بن مسعود» روایت کنند که گفت: دانشمندی از یهود خدمت رسول الله (ص) آمد و گفت: «ای محمد و ای ابوالقاسم! خداوند تعالی در روز قیامت آسمانها را بر یک انگشت نگه می دارد و سپس آنها را می جنباند و می گوید: منم مالک و صاحب اختیار.» رسول الله (ص) از گفته این دانشمند درشگفت آمد و خندید و او را تصدیق کرد و این آیه را تلاوت فرمود: «و ما قدروا الله حق قدره و الأرض جمیعا قبضـته یوم القیامة و السموات مطویات بیـمینه سبحانه و تعالی عما یشرکون؛ خدا را آنچنان که شایسته مقام اوست، نشناختند. زمین در روز قیامت یکجا در قبضه اوست و آسمانها درهم پیچیده در ید قدرت اویند. منزه است و برتر از آنچه شریک او می پندارند.» (زمر/ 67)
و نیز، در صحیح بخاری و کنزالعمال از «ابوهریره» روایت کنند که گفت: رسول الله (ص) فرمود: «دست خدا پر و انباشته است و انفاق و برداشت شب و روز از آن نکاهد. و فرمود: مگر نه آنکه از ابتدای آفرینش آسمان و زمین انفاق کرده و چیزی از آنچه در دست اوست کاسته نشده است. و فرمود: عرش او بر آب قرار گرفته و به دست دیگر اوست، و میزان پایین و بالا می رود.»
و نیز، از «ابوهریره» روایت کنند که گفت: از رسول الله (ص) شنیدم که می فرمود: «خداوند زمین را قبضه کرده و آسمانها را در ید قدرت خود درهم می پیچد و می گوید: منم سلطان و صاحب اختیار. پادشاهان و سلاطین زمین کجا هستند؟»
و نیز، در کتاب توحید ابن خزیمه در باب «اثبات دست برای خداوند جلیل» آمده است: خداوند متعال- همان گونه که در آیات محکم قرآنی ما را آگاه فرموده- دارای دو دست است. او سپس به مجموعه ای از آیات – از جمله آیات زیر- استشهاد کرده است:
1- «و قالت الیهود یدالله مغلوله غلت أیدیهم و لعنوا بما قالوا بل یداه مبسوطتان ینفق کیف یشاء؛ و یهود گفتند دست خدا بسته است. دستهای خودشان بسته باد که با این گفته ملعون گشتند. دستهای خدا گشاده است. به هر گونه که بخواهد انفاق و بخشش می کند.» (مائده/ 4)
2- «فسبحان الذی بیده ملکوت کل شیء و إلیه ترجعون؛ پس، پاک و منزه است آن خدایی که ملکوت و زمام هر چیزی به دست اوست و همه به سوی او باز گردانده می شوید.» (یس/ 83)
3- «تعز من تشاء و تذل من تشاء بیدک الخیر إنک علی کل شیء قدیر؛ هر که را بخواهی عزت بخشی و هر که را بخواهی ذلت دهی. همه نیکیها به دست توست و تو بر هر کاری توانایی.» (آل عمران/ 26)
3- «ساق» و «قدم» خداوند در مکتب خلفا
در صحیح بخاری و صحیح مسلم و مسند احمد و توحید ابن خزیمه و تفاسیر طبری و ابن کثیر و سیوطی از «ابوهریره» روایت کنند که گفت: رسول خدا (ص) فرمود: «بهشت و جهنم با یکدیگر به مناظره و مباهات پرداختند. جهنم گفت: من برای پذیرایی متکبران و جباران برگزیده شده ام، و بهشت گفت: مرا چه شده که تنها ضعیفان و عاجزان و افتادگان مردم وارد من می شوند. خداوند به بهشت فرمود: تو رحمت من هستی؛ و به وسیله تو هر یک از بندگانم را که بخواهم، مورد رحمت خویش قرار می دهم. و به جهنم فرمود: تو عذاب من هستی؛ و به وسیله تو هر یک از بندگانم را که بخواهم، عذاب خواهم کرد؛ و هر دوی شما پر و انباشته شوید ولی جهنم سیر نمی گردد تا خداوند قدم خویش بر آن نهد و جهنم ندای: بس است! بس است! سر دهد.»
و نیز، در صحیح بخاری و صحیح مسلم و سنن ابی داوود و مسند احمد از «ابوسعید» روایت کنند که گفت: شنیدم که رسول خدا می فرمود: «پروردگار ما ساق خود را نمایان کند و همه مردان مؤمن و زنان مؤمنه سجده اش نمایند مگر آنکه در دنیا برای ریا و شهرت سجده کرده که تا می رود سجده کند، پشت او سیخ و راست گردد و نتواند سجده نماید.»
مشروح این روایت در صحیح بخاری، کتاب التوحید، از قول ابوسعید خدری چنین است:
گوید: به رسول خدا (ص) عرض کردیم: آیا ما پروردگارمان را در روز قیامت می بینیم؟ فرمود: «....روز قیامت ندای کننده ای ندا دهد که هر قومی باید به سوی آنچه پرستش کرده برود.. تنها خداپرستان – نیکوکار و بدکار بر جای می مانند. بدانها گفته می شود: چه چیز شما را نگه داشته، همه مردمان که رفتند. می گویند: ما از آنها جدا شدیم، و ما امروز به او (خداوند) نیازمندتریم. ما شنیدم که ندا کننده ای ندا در داد که هر قومی باید به آنچه پرستیده بپیوندد. و ما منتظر پروردگارمان هستیم. فرمود: پس از آن، خداوند جبار نزد ایشان آید و گوید: من پروردگار شما هستم. آنها می گویند: تویی پروردگار ما، و جز پیامبران با او سخن نگویند. گوید: آیا میان شما و او نشانه ای هست که با آن او را بشناسید؟ می گویند: «ساق»! پس خداوند «ساق» خود را نمایان سازد و همه مؤمنان او را سجده نمایند.»
4- «مکان» خدا و «عرش» او در مکتب خلفا
برخی از مسلمانان عقیده دارند که خداوند دارای مکان بوده و از مکانی به مکان دیگر منتقل می گردد و بر روی عرش خود می نشیند و به زمین فرود می آید و به آسمان بالا می رود: در سنن ابن ماجه و سنن ترمذی و مسند احمد از «ابورزین» روایت کنند که گفت: به رسول خدا (ص) عرض کردم: یا رسول الله! پروردگار ما پیش از آنکه خلق خود را بیافریند، در کجا بود؟ فرمود: «در عماء بود- یعنی چیزی با او نبود – پایین او هوا و بالای او هوا بود و هیچ مخلوقی در آنجا نبود و عرش او بر آب قرار داشت.»
و در روایت دیگری آمده است که آن حضرت فرمود: «عرش او بر بالای آسمانها این چنین است: - و انگشتان خود را به شکل قبه و گنبد درآورد – و فرمود: (بر اثر سنگینی خداوند بر آن) همانند جهاز شتر به صدا درمی آید.»
و در صحیح بخاری و صحیح مسلم و سنن ابو داوود و سنن ترمذی و ابن ماجه و دارمی و موطأ مالک و مسند احمد از «ابوهریره» روایت کنند که گفت: رسول خدا (ص) فرمود: «خداوند در اواخر شب به آسمان دنیا فرود می آید و می فرماید: چه کسی از من درخواست می کند تا اجابتش نمایم، و چه کسی از من می خواهد تا عطایش بخشم.»
و نیز فرمود: «در شب نیمه شعبان به آسمان دنیا فرود می آید و می بخشد.»
و نیز، درباره قیامت فرمود: «به جهنم گفته می شود: آیا سیر و پر شدی؟ می گوید: آیا زیادتی هست؟ که خداوند متعال «قدم» خود را بر آن می نهد و جهنم فریاد می زند: بس است! بس است!»
و در روایت دیگری است که: «اما جهنم سیر و پر نمی شود تا آنگاه که خداوند «قدم» خود را برنهد و جهنم فریاد زند: بس است! بس است! در این هنگام سیر و پر و درهم و برهم می شود.»
5- دیده شدن خدا در قیامت و در بهشت
راویان مکتب خلفا روایت کرده اند که رسول خدا (ص) در قیامت پروردگار خود را می بیند. می گویند: آن حضرت فرموده است: «پس از آنکه پیامبران همه از شفاعت سرباز می زنند، مؤمنان به نزد من می آیند. من نیز حرکت کرده و برای ورود به درگاه پروردگاری کسب اجازه می کنم و چون اجازه می یابم و پروردگارم را می بینم به سجده می افتم...» تا آخر حدیث»
و نیز فرموده: «خداوند متعال در روز قیامت به سوی بندگان فرود می آید تا در میان آنان قضاوت و داوری نماید.»
و نیز فرموده: «شما به زودی پروردگار خود را آشکارا مشاهده می کنید.»
و نیز: «مسلمانان در روز قیامت پروردگار خود را می بینند. همان گونه که ماه را می بینند و ازدحام و فشردگی ایجاد نمی کنند.»
و خداوند در آن روز می فرماید: «هر کس هر چه را پرستیده در پی آن برود. پس برخی به دنبال خورشید می روند و گروهی در پی ماه، و برخی در عقب طاغوتها. و این امت با منافقان خود بر جای می مانند که خداوند با چهره ای ناشناس غیر آنچه می شناسند نزد آنان می آید و می گوید: من پروردگار شما هستم. آنان می گویند: از تو به خدا پناه می بریم! ما در اینجا بر جای خود باقی می مانیم تا پروردگارمان نزد ما آید، و هرگاه بیاید او را می شناسیم. پس، خداوند با همان چهره ای که او را می شناسند نزد آنان آید و گوید: من پروردگار شما هستم و آنان گویند: تو پروردگار مایی و پیرویش نمایند.»
در روایت دیگری گوید: «(هرکس به دنبال معبود خود رود) تا آنگاه که جز عبادت کنندگان خدا – نیکوکار و بدکار - برجای نمانند، پروردگار عالمیان با صورتی نزدیک به آنچه او را در آن دیده اند، نزد ایشان آید و به آنان گفته شود: منتظر چه هستید؟ هر امتی به دنبال آنچه می پرستیده روان شود. می گویند:....ما منتظر پروردگار مورد پرستش خود هستیم. خداوند می فرماید: من پروردگار شما هستم. آنان دو یا سه بار می گویند: ما چیزی را شریک خدا قرار نمی دهیم. می فرماید: آیا میان شما و او نشانه ای هست که او را با آن بشناسید؟ می گویند:....«ساق» را نمایان می کند و آنان سجده می کنند. سپس سرهای خود را برمی دارند و می بینند خداوند به همان صورتی که اول بار دیده اند در آمده و می گوید: من پروردگار شما هستم. و آنان می گویند: تویی پروردگار ما.»
منـابـع
سیدمرتضی عسگری- بر گستره کتاب و سنت- صفحه 351-358
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها