خطبه امیرالمؤمنین علیه السلام در روز عید غدیر و بررسی آن

فارسی 1975 نمایش |

در روزی از روزهای خلافت علی، جمعه و عید غدیر (18 ماه ذیحجه) به یک روز افتاده بود. امام در آن روز خطبه ای عجیب خواند و توحیدی شگفت گفت: این خطبه (سخنرانی) را مآخذ چندی نقل کرده اند. در اینجا ترجمه ی آن را می آوریم: امام در آن روز، پنج ساعت از آفتاب بالا آمده، به منبر برآمد. در آغاز خدای را ستایش کرد، آنگونه که چونان ستایشی، از آن پیش، کس نشنیده بود. و ثنایی گفت خداوند را که دیگران بدانسان نیارسته بودند ثنا گفتن. از این خطبه آنچه در خاطر راویان مانده اینست:
خداوند را سپاس، که سپاس را در عین بی نیازی از سپاسگذاران، وسیله ای ساخت برای اذعان خلق به پروردگاری او، و سببی افزونی رحمت را، و راهی روشن، آن کس را، که فضل بیشتر اورا خواهان باشد.
من گواهی می دهم که جز الله، معبودی نیست و اوست یگانه و بی انباز. و نیز گواهی می دهم که محمد بنده ی اوست و فرستاده ی او. در ازل، به علم خویش، او را از میان خلقها همه برگزید و در میان پیامبران نیز مرتبه ای والا بخشید، تا از سوی خداوند امر و نهی کند. خداوند در رساندن احکام خود، محمد را به جای خویش قرار داد. زیرا خداوند خود به چشمها دیده نشود و به خاطرها درنگنجد، و در لایه های پیچیده ی گمانها و پندارهای انسان جای نگیرد. آری خدایی نیست جز همان الله ملک جبار.
خداوند اعتراف به نبوت محمد را با اعتراف به الهیت خود مقرون ساخت و او را به چنان اکرامی ویژه کرد که یکی دیگر از خلق بدان پایه نخواهد رسید. محمد نیز شایسته این ویژگی و عنایت بود چه او خود را ویژه ی خداوند کرده بود و حبیب خدا بود. آری آنکس که هر لحظه به گونه ای باشد به این ویژگی نرسد، و آن دل که دستخوش هر گمانی گردد به مرتبه ی محبت حق نایل آمدن نتواند.
خداوند فرمود که بر او درود فرستیم، تا گرامیداشت بیشتر او باشد، و هم سببی که درخواست درود فرستنده به اجابت رسد. اکنون خدای بر او درود فرستد و او را از این بیش تکریم کند و تشریف بخشد و بزرگی افزاید، تا آنجا که عظمتش پایان یافتن نشناسد و تا جاودان هماره بر جای باشد.
آنگاه خداوند، پس از محمد از میان خلق، تنی چند را ویژه خویش ساخت. این ویژگان را در پرتو اعتلای محمد اعتلا بخشید، و رتبت محمد بدیشان سپرد. تا داعیانی باشند راستین که خلق را به سوی خدای خوانند و مردمان را خداشناسی آموزند. از این دسته در هر قرنی و زمانی که هست. خداوند اینان را در ازل بیافرید، به صورت انواری زبان به ستایش او گشوده، و شکر و تمجید او در دلشان افتاده. آنگاه ایشان را حجتهای خویش کرد بر هر کس که به ربوبیت خدا خستو است و به عبودیت خویش معترف.
خداوند، این ویژگان را به هنگام آفرینش دیگر آفریده ها حاضر داشت و تا آنجا که خود خواست کار را به ایشان سپرد و ایشان را ترجمان خواست و مشیت خویش قرار داد و زبان اراده ی خود ساخت.
اما با این همه ایشان بندگان اویند، بندگانی که بی دستور او سخن نگویند و همواره به فرمان او روند. خداوند خود چگونگی و احوال ایشان را نیک می داند. ایشان برای کس آمرزش نخواهد مگر آن را که خدای پسندد. هیچگاه دل از بیم خدای فارغ ندارد. همی احکام او را به جای آرند و سنت الهی را پیروی کنند. از حدود خدایی درنگذرد و او را فرمان برند.
خداوند (گذشته از این راهنمایان، از جهت دیگر نیز) خلق را در تاریکی و بیراهی نهشت و نابینا و ناشنوا رها نکرد، چراکه به آنان عقل داد. آن را در وجودشان بیامیخت و در کالبدشان بنهاد و در جانشان استوار ساخت. نیروی حواس را خدمتکار عقل کرد و در گوش و چشم و درون جای داد. بدینسان حجت را گریبانگیر همه کرد و راه روشن را به همه نمود. او با قدرت خویش به مردمان زبان گویا داد، تا یافته های حس و اندیشه باز توانند گفت.
پس از این باید بگویم، ای جماعت مؤمنان! خدای –عزوجل- در این روز برای شما دو عید فراهم کرد، دو عید بزرگ سترگ، که یکی از این دو جز به آن دیگری استوار نتواند بود. اینچنین کرد تا نیکی را در حقتان به اتمام رساند و از راه درست آگاهتان کند و در پی روشندلانیتان برد از پرتو هدایت او فروغ یافته و راهسپارتان سازد به راه روشن دین خود و فراوان بر سرتان ریزد از نعمتهای خویش.
بدین روی جمعه را روز اجتماع قرار داد و همه را به شرکت کردن در آن فرا خواند، تا آنچه در روزهای هفته کرده اید تطهیر پذیرد و کژی و کاستیهایی که در کار و کسبتان روا داشته اید، جمعه به جمعه، به هنجار آید و تصحیح شود. هم در این روز است یادکرد مؤمنان یکدیگر را و هم پدیدار شدن بیم پرهیزگاران از خداوند. و در این روز است که خداوند پاداش کردار نیکوکاران را چندین برابر دیگر روزها دهد. اما کار به اینجا تمام نشود، مگر آنکه هرچه را فرموده است به جای آرید و از آنچه نهی کرده است دست بکشید و برای کارهایی که بتأکید امر کرده است فروتنانه کمر اطاعت بندید.
اکنون بدانید که اعتقاد به توحید پذیرفته نیست مگر با اعتراف به نبوت محمد «ص». و هیچ اعتقادی و عملی قبول نیست مگر با قبول ولایت و سرپرستی آن کس که خداوند خود او را ولی و سرپرست قرار داده است.
و آیین طاعت خدا بهنجار نخواهد بود مگر چنگ در زنید به توفیق و نگهداشت خدایی، و نگهداشت آنان که اهل بیت اویند. یعنی کسانی که در روز دوح (غدیر) درباره ی آنان آیت فرستاد و اراده ی خویش را در حق بندگان خاص و گزیدگان خود اظهار داشت. و پیامبر را فرمود تا ابلاغ کند و گمراهان و منافقان را به چیزی نشمرد. و خود ضمانت کرد که او را از بد ایشان نگاه دارد. بدین گونه و با اشاره به (به نگهداشت پیامبر از بداندیشان) درون آنان را که به ریب اندر بودند نمایان ساخت و از باطن آن کسان که راه ارتداد می سپردند پرده افکند. اینجا بود که هم مؤمن و هم منافق آنچه را باید بدانند دانستند. سپس آن کس که بی پروا بود و لاابالی از حق روی گردانید و آن کس که پا برجای بود و استوار بر پذیرفتن حق پای فشرد. و اینجا بود که جهالت پیشگی منافقان و خیره سری نابفرمانان فزونی گرفت. و بس دندان بر دندان فشردند و دست بر دست زدند. یکی سخنی گفت. یکی بانگی کرد و آنکس که نابفرمانی پیشه کرده بود بر همان سر بایستاد و در این میان گروهی نیز اعتراف کردند اما نه از ته دل و نه از سر ایمان، چنانکه گروهی دیگر اعتراف کردند هم به زبان و هم از جان.
بدین سان خداوند دین خویش را کامل کرد. و با کامل کردن دین، چشم پیامبر و مؤمنان و تابعان او را روشن ساخت. و این همان (واقعه ی غدیر) بود که برخیتان خود شاهد آن بودید و به برخی دیگرتان خبر آن رسید. و بدین واقعه، آن وعده ی نیکوی خداوند به شکیبان پیوست. و پرداخته های فرعون و هامان و قارون و سپاه اینان و تختگاهشان را تباه و ویران کرد. اما گروهی گمراه برجای ماندند که در تباه ساختن کار مردمان هیچ فرو نگذارند. اینان را نیز خداوند در همان جایگاههای خود فرو خواهد گرفت. و آثارشان را نابود خواهد ساخت و نشانه هایشان را محو خواهد کرد و از آن پس، دل هاشان را از دریغ و درد خواهد آکند. و به گروهی ملحقشان خواهد فرمود، که دستان ایشان باز هشت و کالبد ایشان نیرومند ساخت و تواناییشان داد. تا بدانجا که (به سوء اختیار و سوء استفاده از مواهب الهی) دین خدا را دگرگون کردند و احکام او را بازگونه ساختند. و بس زودا -اما به هنگام- خداوند دشمنان خویش پیروز گردد. و خدا لطیف است و خبیر.
(لازم نبود این اندازه سخن گویم، چه) اندکتر از این نیز ابلاغ را بسنده بود. اکنون ای مردمان، مشمول رحمت خدای باشید! در آنچه خداوند شما را بدان فرا خوانده و ترغیب کرده است یک بیندیشید، و به سوی دین او روی آورید و راه او بسپرید. راه های پراکنده دیگر در پیش مگیرید تا از راه خدا باز نمانید.
همانا امروز روزی بس بزرگ است.
در این روز، گشایش در رسید، و در این روز منزلت آن کسان که شایسته بودند بلندی گرفت و برهان خدا روشن گشت.
-آری-
-امروز روز روشن کردن حق است و از مقام پاک (رهبر معصوم) به صراحت و «نص» سخن گفتن.
-امروز روز کامل شدن دین است.
-امروز روز عهد و پیمان است.
-امروز روز گواهی و گواهان است.
-امروز روز نمایاندن بنیادهای نفاق و انکار است.
-امروز روز بیان حقایق ایمان است.
-امروز روز راندن شیطان است.
-امروز روز موعود فیصله دادن حق است.
-امروز روز فراموش گشته ی بلند گرایان است.
-امروز روز راه نشان دادن و ارشاد است.
-امروز روز آزمودن مردمان است.
-امروز روز رهنمونی به رهنمایان است.
-امروز روز آشکار ساختن مقاصد پوشیده و زمینه سازیها و تمهیدهای دیگران است.
امروز روز نص (تصریح) بر شخص است، یعنی آنان که ویژه اند رهبری را.
(امام در آن روز، همواره می گفت، امروز... امروز... تا اینکه فرمود:)
اکنون، در اعمالتان مراقب خدای –عزوجل- باشید! و از او بپرهیزید، و با او مکر مکنید و از راه فریب در میایید. با اعتقاد به توحید و یگانگی خداوند و با اطاعت آن کس که شما را به اطاعت او امر کرده است به خدا تقرب جویید. راه گمراهی مسپرید و از پی آنان که گمراه شدند و دیگران را گمراه کردند مروید. خدای عزیز؛ گروهی را نکوهیده است و در کتاب خویش (از قول آنان) چنین فرموده است: «ربنا إنا أطعنا سادتنا وکبراءنا فأضلونا السبیلا. ربنا آتهم ضعفین من العذاب والعنهم لعنأ کبیرا» (احزاب-آیات 67-68)؛ «ما مهتران و بزرگان خویش را اطاعت کردیم و ایشان گمراهمان کردند. پروردگار ما! عذاب ایشان را دو چندان کن و برایشان لعنتی بزرگ فرست».
نیز فرموده است: «و اذیتحاجون فی النار، فیقول الضعفاء للذین استکبروا إنا کنا لکم تبعأ، فهل انتم مغنون عنا من عذاب الله من شیء، قالوا لوهداناالله لهدیناکم»؛ «و آنگاه که در دوزخ مشاجره کنند، پس روان به آنان که «استکبار» کردند و بزرگی فروختند گویند، ما پیرو شما بودیم، آیا اکنون می توانید اندکی از این عذاب را از ما بردارید، آن گردنکشان گویند، اگر ما به ره خدا رفته بودیم شما را نیز به راه می بردیم» (ابراهیم/ 21 و مؤمن/ 47).
اکنون آیا می دانید که این استکبار (که در قرآن آمده است) چیست؟ استکبار، ترک اطاعت آن کس (امام) است که خداوند امر به اطاعت او کرده است، و گردن فرازی است در برابر آن کس که خداوند پیروی او را خواسته است. در قرآن از این گونه سرگذشت مستکبران بسیار آمده است اگر آدمی در این گونه آیات ژرف بیندیشد بیگمان او را از راه بد باز دارد و اندرز دهد.
ای مؤمنان! بدانید که خدای عزوجل- فرموده است: «إن الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفا کأنهم بنیان مرصوص» (صف-آیه ی 4)؛ «خداوند آن کسان را دوست می دارد که در راه او می جنگند، با صفهایی چونان بناهای استوار درهم-پیوسته». آیا می دانید مقصود از «در راه او» (فی سبیله) چیست و راه خدا کیست، و صراط الله و سبیل الله چه کسی است؟
منم صراط خداوند، که هرکس آن را نپیماید (از او اطاعت نکند) در چاه گمراهی فرو افتد.
منم راه خدا، که پس از پیامبر مرا نصب کرده و نشان داده است.
منم قسیم بهشت و دوزخ.
منم حجت خدا، هم بر بدکاران و هم بر نیکوکاران.
یکی از غنودن در غفلت بخیزید، و پیش از فرارسیدن اجل عمل کنید، برای دست یافتن به آمرزش پروردگار بر یکدیگر پیشی گیرید، پیش از آنکه (رستاخیز شود و) با رویی برافرازنده درون آن بهشت و برون آن دوزخ. آنگاه بانگ کنید و بانگتان نشنوند و غریو برکشید و غریوتان به هیچ نگیرید. (به خود آیید) پیش از آنکه فریاد بخواهید و کس به فریادتان نرسد. شتاب کنید در طاعت پیش از گذشتن فرصت! [مپندارید که فرا رسیدن روز پاداش بس دور است، بلکه همین حال] چنین است که گویی هادم لذات (تباه کننده خوشیها-مرگ) در رسیده است، دیگر نه گریزگاه نجاتی هست و نه دور شدگاه خلاصی.
این مجمع اکنون به پایان می رسد و شما همگی روانه ی خانه های خویش می شوید. بروید- خدای بر شما رحمت فرستد- و بر خانواده ی خود فراخ گیرید. به برادران خود نیکی کنید. خداوند را بر این نعمت که شما را بخشیده است سپاس گزارید. متحد شوید تا خدا کمکتان کند. نیکویی کنید تا خدا دوستیتان را پایدار دارد. از نعمتهای خداداد یکدیگر را هدیه فرستید. خداوند در این روز چندین برابر دیگر عیدها پاداش دهد. اینگونه پاداشی را جز در این روز (غدیر) دیگر نخواهید یافت. نیکویی کردن در این روز، نیاز برادران خود را برآورد - پیش از تمنا و درخواست- و با میل و رغبت خوبی کند، پاداش او چنان آن کس باشد که این روز را روزه داشته است و شب آن را با عبادت به بامداد رسانیده. و هر کس در این روز به روزه داری افطاری دهد، چنان است که گویی دسته دسته مردم را افطاری داده است...
همین که به یکدیگر رسیدید همراه سلام، مصافحه کنید و نعمتی را که در این روز نصیبتان شده است به یکدیگر تبریک گویید. باید این سخنان را آن که بود و شنید به آنکه نبود و نشنید برساند. و باید توانگران به سراغ مستمندان روند و قدرتمندان به دنبال ضعیفان. پیامبر- که درود خدا بر او باد- مرا به این چیزها امر کرده است.

در اینجا به چند نکته که در کلام امام علی علیه السلام گذشت اشاره می کنیم:
الف- امام صریح می گوید که خدا خود رهبر را معین کرده است و در این باره آیت فرستاده. این پاسخ یاوه سرایی آن کسان است که گفتند در اسلام امام و خلیفه تعیین نشده است، و در قرآن در این باره سخن نرفته است. بدین گونه دین اسلام را از فلسفه ی سیاسی خالی معرفی کردند. اکنون آیا علی از قرآن و اسلام بهتر خبر دارد و از چگونگی و شأن نزول آیات آن، یا فلان متکلم سنی و قاضی- القضاة وابسته به دربار خلافت، یا فلان مستشرق یهودی مأمور مرموز، یا فلان استاد تاریخ ادبیات، یا فلان دکتر حقوق مدنی، یا فلان به اصطلاح محقق در جامعه شناسی ولی بی اطلاع از اسلام، یا فلان چانه زن بر سر لفظ سمیرم و شمیرم...
ب- امام در سخنان خود به این حقیقت اشاره می کند که جانشینان پیامبر، خلق را به سو ی خدا می خوانند و به مردمان خداشناسی می آموزند، یعنی فلسفه ی رهبری در دین، نشر خداشناسی است و بر پا کردن جامعه ای خدایی-انسانی. حالا آیا کسانی چون مروان و یزید و ولید و حجاج و هارون و متوکل و همانند اینان، معلمان خداشناسی بودند و آیا اینان بودند که خدا رتبه ی جانشینی پیامبر را به آنان بخشید و مبلغ احکام خود قرارشان داد. آیا اغنیان به مردم خداشناسی آموختند و پاسدار رسالت محمد بودند. آیا اینان ترجمان مشیت ازلی و زبان اراده ی الهی بودند؟ و آیا...آیا...
ج- امام در چند مورد از این سخنرانی که در روز عید غدیر و جمعه ادا کرده است، از واقعه ی غدیر به عنوان «نعمت» یاد می کند و می فرماید خدای را بر آن شکر گزارید. و این یادآوری را تکرار می کند. معلوم است که اینهمه یادآوری و تأکید و تکرار به خاطر مضمون غدیر و محتوای آن است، یعنی تأمین حقوق انسان و حدود اسلام.
د- امام خود را «سبیل الله» (راه خدا) می خواند و می گوید قرآن هم گفته است در پیرامون همین مقام، چونان صفی استوار، گرد آیید و پیکار کنید. این تصریح است به اهمیت مقام رهبر دینی در جامعه ی اسلامی و اینکه امت بدون رهبر دینی راه خدا را در پیش ندارد.
ه- امام در این خطبه به صراحت می گوید، اقرار و ایمان به توحید، بی قرار و ایمان به نبوت و بی اقرار و ایمان به امامت پذیرفته نیست. چرا؟ چون منظور از عرضه ی دین الهی بر بشر، تأمین سعادت کلی و رستگاری نهایی انسان است و بلوغ انسانیت است و وصول آدمی به اصل حقیقت در جهت علم، و اصل عدالت در جهت عمل. و این منظور، چنانکه پیداست، نیازمند به علم و عمل است، علم صحیح و عمل درست، یعنی جهان بینی مطابق واقع و رفتار و تصرف مطابق چگونگی که باید و شاید. و پر روشن است که بشر در رسیدن به این مقصود، نیازمند به حق است و کمک حق. و این کمک و راهنمایی جز از طریق پیشوای الهی یعنی امام معصوم که خدا او را تعیین کرده باشد، و گفته و حکم او، گفته و حکم خدا باشد به گونه ای دیگر میسر نخواهد بود. بشر با استعدادها و معلومات بشری خود قادر به طی کردن این راه نیست. پس ایمان به خدا و پیامبر و امام و اطاعت از آنان، همه باهم، لازم است و این هر سه ایمان، هر یک مکمل آن دیگری است. و هر یک بی آن دیگری ناقص است و یکی از فلسفه های لزوم امام همین حتمیت لزوم علم است در رسیدن به سعادت و عمل بر طبق آن علم. چون ممکن است پیامبر، جزئیات و فروع و تفصیلهای همه ی معارف و احکام را –در مدت حدود زندگی خویش- نگفته باشد، به خاطر کشاکشها و گرفتاریهای اصل تأسیس و تبلیغ یا به خاطر تأخر زمانی ظرف بیان یا عدم آمادگی نفوس و امثال این علل که نزد خردمندان روشن است. و اینجاست که تنها امام معصوم تعیین شده از جانب خدا و پیامبر می تواند مرجعی مطمئن باشد و دین و تفاصیل آن را بیاموزد و مربی امت باشد و خلأ وجود پیامبر و انقطاع وحی را پر کند و علمی بیاموزد و حکمی بدهد که علم درست و حکم خداوند باشد.
و همین است که برخی از محققان از جمله ملا محسن فیض کاشانی بدان تصریح کرده اند، فیض می گوید:
فرایض و نوامیس دین از این جهت به وسیله ی ولایت و امامت تکمیل شد که پیامبر علوم و تعالیمی را که خدا به او داده بود به علی آموخت و علی به اوصیاء خود، یکی پس از دیگری. پس چون پیامبر، علی و ائمه، اولاد علی را به جای خویش معرفی کرد و برای امت ممکن گشت که در معرفت حلال و حرام و احکام دین خدا به آنان رجوع کنند و این امر با آمدن هریک از آنان پس از دیگری استمرار توانست یافت، دین کامل گشت و نعمت هدایت تمام –و الحمدالله. و این مطلب را خود امامان ما گفته اند.
بنابراین دیگر علما و فقهایی که نه خود امام معصوم تعیین شده اند و نه علم آنان به امام معصوم- و از طریق او به پیامبر- منتهی می شود، هرچه بگویند نمی توان آن را بقطع و یقین حکم خدا دانست- اگر چه به عنوان حکم ظاهری. پس در پی اینگونه فقها و مفسران و علما رفتن راه را بی راهبر سپردن است و اینسان راهسپردنی مصون از گمراهی نتواند بود، بویژه در راه دین و تربیت نفس و احیاء قلب و انعقاد عقیده، که راه ابدیت است. و آسان گرفتن و اهمال در آن به زیان خود انسان است. و آن منظور نهایی را برای انسان نتیجه نخواهد داد. از نظر اجتماعی نیز مدینه ی قرآنی مقصود، به اینگونه تشکیل نخواهد یافت-چنانکه واضح است.
و- ضمن توضیح گذشته، معنای این سخن امام نیز معلوم شد یعنی اینکه با تعیین شخص رهبر دین در جامعه ی اسلامی کامل گشت. این سخن را پیامبر اکرم نیز فرموده است، «در قرآن کریم» نیز این آیه نازل شده است:
«الیوم الملت لکم دسنکم...» (مائده-آیه ی 3)
-امروز دینتان را کامل کردم.
این آیه بنابر تفسیر معتبر از علمای اهل سنت، در روز غدیر، پس از نصب علی بن ابی طالب به خلافت و امامت نازل شده است. این آیه و آیه ی «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک...» (مائده -آیه ی 67)؛ «ای فرستاده! آنچه پروردگارت بر تو فرستاده است ابلاغ کن!»، مربوط به خلافت و امامت است. زیرا این دو آیه در هفته های آخر عمر پیامبر نازل شده است، یعنی هنگامی که بجز مسئله ی جانشینی، مسائل دیگر را فرموده است.
مورخان و محدثان نوشته اند، روزی طارق بن شهاب کتابی (از اهل کتاب، یهودی یا مسیحی) در حضور خلیفه ی دوم بود، گفت:
اگر این آیه [یعنی آیه ی «الیوم اکملت لکم دینکم»؛ امروز دینتان را کامل کردم...] در دین ما نازل شده بود، روز نزول آن را جشن می گرفتیم.
پس ملاحظه می کنید که به تصریح قرآن کریم و احادیث نبوی و گفته ی امام علی بن ابی طالب که به شهادت علمای اهل سنت برای هر مسلمانی از هر مذهبی که باشد حجت است، دین اسلام، بدون فلسفه ی سیاسی و جهت داشتن نسبت به چگونگی حکومت، کامل نیست. و به تعبیر، امام شناسی (معرفة الامام) نیز جزو اصول دین است. و این راقی ترین فلسفه است که در دینی مسئله ی رهبری و حکومت و معرفت این مقام و صلاحیت و شرط کردن عدالت در آن، جزو اصول دین باشد.

منـابـع

حماسه غدیر، محمدرضا حکیمی، صفحه 63-77

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها