نظریه ابن سینا در تعریف لذت و مباحث مربوط به آن

فارسی 5210 نمایش |

حسین بن عبدالله بن سینا مباحث با ارزشی را درباره دو پدیده لذت و الم در بعضی از تألیفات خود آورده است که شایسته دقت و بررسی فراوانی است. ابن سینا در کتاب اشارات مسائلی را پیرامون لذت و الم مطرح نموده است که فیلسوفان و حکماء و عرفای بعد از او اهمیت شدید به آنها قایل شده اند.
ابن سینا در تعریف لذت چنین می گوید:
"لذت عبارت است از دریافت و نائل شدن به وصول به چیزی که در نزد درک کننده کمال و خیر است از آن جهت که کمال و خیر است و الم عبارت است از دریافت و نائل شدن به وصول به چیزی که در نزد درک کننده شر و آفت است."
این تعریف چنان که می بینیم جامع مشترک انواع لذت و الم و اصناف آن دو می باشد و از همین جهت می توان گفت: بر اکثر تعاریفی که پیش از ابن سینا و بعد از او درباره دو پدیده مزبور گفته شده است برتری دارد. با این حال دو مسأله مهم درباره تعریف فوق وجود دارد که لازم است مورد تذکر قرار بدهیم:
مساله یکم: آیا این تعریف برای ما ماهیت احساس لذت را ارائه می دهد یا اینکه عامل احساس لذت را؟ به نظر می رسد لذت محصول و نتیجه درک و دریافت چیزی است که در نظر درک کننده کمال و خیر است نه عین آن درک و دریافت.
مساله دوم: آیا هر کسی که چیزی که در نظر او خیر و کمال است دریافت و به وصول به آن نائل شد حتما و بالضروره باید لذت به آن معنی که ما در زندگی خود طعم آن را می چشیم به وجود بیاورد؟ انسان عارف در آن هنگام که در ابعاد روحانی بسیار عالی قرار می گیرد نه تنها لذت از دیدگاه عقلی و وجدانی او ناپدید می گردد بلکه اصلا «خود طبیعی» او که لذت و سودجویی هدف اعلای آن است چنان از فعالیت می افتد که گویی اساسا خود طبیعی برای او وجود ندارد و آنچه که برای او قابل درک است یک شهود عالی کمال مطلق است که خدا است جل شأنه، چه رسد به احساس لذت که از خمیدن بر روی خویشتن پدیدار می گردد. کسی که در جستجوی لذت است و به آن عشق می ورزد مسلم است که به دور خویشتن طواف می کند آن خویشتن که وقتی قبله آدمی قرار می گیرد نخستین حقیقتی که از درون او ناپدید می گردد اشعه انوار الهی است. برای قابل درک ساختن صعود (گام گذاشتن) به «فوق لذت» تحول «خود طبیعی» به «من اعلای انسان- الهی» که در اصطلاح قرآن مجید نفس مطمئنه از آن تعبیر شده است اولین گام ضروری است.

با حرکت برای قرار گرفتن در جاذبیت ربوبی است که احساس لذت تدریجا جای خود را به ابتهاج (شکوفایی) می دهد
شخص سالک در مسیر حرکت به سوی کمالات والا از آنجا به قرار گرفتن در جاذبیت کمال ربوبی، به طور تدریجی با لذتی که در آغاز حرکت برای سالک هدف اعلا تلقی می شود وداع می کند تا آنجا که من عالی خود را کم کم از هدف بودن لذت نجات می دهد. به این ترتیب که تا مدتی اگر سلوک ادامه پیدا کند همزمان با پیشرفت در مراحل سلوک مانند سایه همراه سالک می گردد که گاهی لذت مورد احساس قرار می گیرد و گاهی توجهی به آن نمی شود. و سپس به کلی ناپدید می گردد و جای خود را به ابتهاج و انبساط فوق لذت های معمولی می دهد.
یکی از جالب ترین پدیده هایی که در این حرکت شخص سالک آن را در می یابد این است که هرچه او در حرکت به سوی کمالات پیش می رود این حقیقت را شهود می کند که پیشرفت به طرف ابتهاج و انبساط فوق لذت از متن ذات من اعلای او بر می خیزد نه اینکه آن پیشرفت از یک عامل خارجی به من اعلای سالک اضافه می شود. ای کاش مربیان بشریت این حقیقت عظمی را به انسانها تعلیم داده و آنان را برای وصول به دریافت چنین حقیقتی توجیه و تحریک نمایند ای کاش چنین باد. این همان جمله مورد توصیه همه حکماء و عرفا و مذهبیون وارسته تاریخ است که می گویند:
"مت بالازاده تحیی بالطیعه؛ با اراده و اختیار غرایز حیوانیت را مهار کن و از این راه خود طبیعی را به من (من عالی انسانی) مبدل بسازد و با طبیعت آن (من عالی) که جاودانگی در ابدیت است به حیات حقیقی گام بگذارد."

انقسام لذت و الم از دیدگاه ابن سینا به حیوانی طبیعی، عقلی و روحانی
"برای ما شایسته نیست سخن کسی را بشنویم که می گوید: (اگر ما در موقعیتی قرار بگیریم که در آن نخوریم و نیاشامیم و ازدواج نکنیم، چه سعادتی برای ما وجود دارد؟) کسی که چنین سخنی را می گوید، باید او را بینا ساخته و به او گفته شود: ای بینوا، شاید حالیکه برای فرشتگان و مافوق آنها وجود دارد لذیذتر و ابتهاج انگیزتر و ملایم تر از حال حیوانات است بلکه اصلا چه نسبتی قابل اعتنا مابین آن دو قابل تصور است!!!"
سپس ابن سینا این بحث را با این سخنش تکمیل می کند که:
گاهی خیر و شر با مقایسه با موارد مختلف می شود چیزی که در موقع میل و اشتها خبر است مانند طعام ملائم و لباس مناسب است و چیزی که در هنگام غضب خیر است پیروزی است و آنچه که در نزد عقل خیر است و گاهی با یک اعتبار حق است و گاه دیگر و با اعتباری دیگر، زیبایی است. و در مقوله عقلیات مورد سپاسگزاری شدن و فراوانی مدح و تکریم و ستایش است و خلاصه همت ها و مقاصد عقلاء گونه گون است.
ابن سینا در وهم و تنبیه یکم با شرحی مبسوط تر چنین می گوید:
"در ذهن بعضی از مردم عوام که در توهم غوطه ورند چنین سبقت کرده است که لذات نیرومند و مسلط بر انسان همان لذات حسی است و غیر از آنها لذات ناچیز و همه آنها خیالات غیرحقیقی است. ممکن است بعضی از این اشخاص ممیز را آگاه ساخته و به او گفته شود: آیا از جمله بهترین لذایذ که شما توصیف می کنید منکوحات (ازدواج و هم خوابگی با زنها) و خوراکی ها و اموری از همین قبیل نیست؟ در حالی که شما می دانید که گاهی شخص پیروزمند ولو در امور پست مانند شطرنج و نرد با عام و مساله جنسی رویاروی می شود آن را برای لذات پیروزی وهمی دور می اندازد و گاهی برای انسانها عفیف و طالب ریاست طعام و مساله جنسی در نزد زیردستانش عارض می گردد او با داشتن بدن سالم از آن لذایذ رویگردان می شود به جهت مراعات حشمت و جلال خود پس مراعات حشمت و آبرو لذیذتر و مقدم تر است از لذایذ طبیعی فوق... و هم چنین شخصیت های بزرگ گرسنگی و تشنگی را برای حفظ ابرو مقدم می دارند و مرگ و سختی های شدید را در مواقع گلاویزی با هماوران و مبارزان حقیر می شمارند."
ابن سینا تا اینجا درباره اثبات دو نوع لذت مطالبی را بیان کرد. اکنون می پردازیم به نظریه او درباره لذت روحانی که عالی ترین لذایذ است او می گوید:
عارفانی که به مقام تنزیه و تهذیب رسیده اند در آن هنگام که کثافت ارتباط با بدن مادی آنان از بین رفت و از اشتغالات و علایق مادیات تاریک رها شدند؛ با کمال خلوص رو به عالم قدس و سعادت می برند و با دریافت کمال اعلا به اهتزاز نشاط روحانی توفیق می یابند و برای آنان لذت عالی دست می دهد.

منـابـع

محمدتقی جعفری- پیام خرد- صفحه 39-43

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد