هماهنگی مهر و قهر یا جلال و جمال خداوند
فارسی 5992 نمایش | جلال و جمال که از اسماء الهی اند مظاهر گوناگون دارند ولی چون جلال حق در جمال وی نهفته است و جمال وی در جلال او مستور است، چیزی که مظهر جلال الهی است به نوبه خود واجد جمال حق بوده و چیزی که مظهر جمال خداست به نوبه خویش دارای جلال الهی خواهد بود.
نمونه بارز استتار جمال در کسوت جلال را می توان از آیات قصاص و دفاع استنباط نمود. یعنی حکم قصاص، اعدام، اماته، خونریزی، قهر، انتقام، غضب، سلطه، استیلا، چیرگی و مانند آن که از مظاهر جلال و جنود ویژه آن به شمار می روند، احیاء، صیانت دم، مهر، تشفی، خشنودی و نظایر آن را که از مظاهر جمال و سپاهیان خاص آن شمرده می شوند به همراه دارد چنانکه خداوند صاحب جلال و جمال چنین می فرماید: «ولکم فی القصاص حیاة یا أولی الألباب؛ و اى خردمندان شما را در قصاص زندگانى است.» (بقره/ 179)
یعنی این اعدام ظاهری احیاء را در درون خود داشته و مانع از بین بردن ظالمانه دیگران است و این مرگ فردی حیات جمعی جامعه را تأمین می نماید و این قهر زود گذر مهر مستمر را به دنبال دارد... چنانکه درباره دفاع مقدس و پیکار در برابر تهاجم بیگانگان نیز می فرماید: «یا أیها الذین آمنوا استجیبوا لله وللرسول اذا دعاکم لما یحییکم؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، چون خدا و پیامبر، شما را به چیزی فرا خواندند که به شما حیات می بخشد، آنان را اجابت کنید.» (انفال/ 24)
این آیه در سیاق آیات قتال و دفاع نازل شده است و برای دفع توهم کسانی که مرگ در راه خدا را نابودی دانسته و جهاد و دفاع را زوال می پنداشتند سند گویایی است و عصاره مضمون آن این است که جنگ در برابر زور و قیام در قبال قهر و اقدام در صحنه نبرد با باطل، گر چه مظهر جلال الهی است لیکن صلح با حق و تسلیم در برابر قسط و عدل و تأمین حیات خود و دیگران را که همگی از مظاهر جمال خدا به شمار می آیند، به همراه دارد. البته تمام دستورهای آسمانی حیات بخش بوده و حیات بخشی اختصاصی به جهاد و دفاع ندارد لیکن آیه مزبور در جریان جنگ با باطل و ایثار در راه حق نازل شده است که هنگام بسیج نیرو به صحنه پیکار می فرماید: "پذیرش دعوت منادیان دفاع، زندگی شما را تثبیت می نماید." چنانکه بعد از قیام و اقدام و جهاد و اجتهاد و حضور در صحنه ستم ستیزی و نیل به مقام شامخ شهادت می فرماید: «و لاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون؛ هرگز کسانی را در راه خدا کشته شده اند، مرده مپندارید، بلکه زنده اند که نزد پروردگاشان روزی داده می شوند.» (آل عمران/ 169)
پس دفاع که مظهر جلال خداست عامل تضمین کننده حیات فردی و جمعی و ضامن زندگی سالم دنیا و آخرت خواهد بود و این همان استتار جمال در جامه جلال و اشتمال کسوت جلال بر هسته مرکزی جمال است.
توجه به این نکته لازم است که هماهنگی قهر و مهر و همبستگی جلال و جمال اختصاصی به مسائل یاد شده از قبیل قصاص و دفاع ندارد بلکه در سراسر شریعت نهفته و در سراسر شئون آن مشهود است. به طوری که هر ارادتی در کراهت نهفته است و هر اشتیاقی در انزجار مستتر است لذا گاهی می فرماید: «کتب علیکم القتال و هو کره لکم و عسی أن تکرهوا شیئا و هو خیر لکم؛ بر شما کارزار واجب شده است در حالى که براى شما ناگوار است و بسا چیزى را خوش نمیدارید و آن براى شما خوب است.» (بقره/ 216)
یعنی قتال که ظاهرا شر شمرده می شود و مایه کراهت است، خیر را در درون خود دارد و پایه ارادت شما خواهد بود و در مسائل خانوادگی نیز تحمل برخی از مصائب اخلاقی ظاهرا شر به شمار می آید لیکن خیر بی شمار را که همان تحکیم خانواده و حراست از کیان آن است در درون خود خواهد داشت چنانکه می فرماید: «فعسی ان تکرهوا شیئا و یجعل الله فیه خیرا کثیرا؛ پس چه بسا چیزى را خوش نمیدارید و خدا در آن مصلحت فراوان قرار میدهد.» (نساء/ 19)
خلاصه آن که تکلیف الهی گرچه با کلفت و رنج همراه است و به نوبه خود نشانه جلال خداوند است، لیکن درون آن جز تشریف که آیت جمال خداست، نخواهد بود لذا هر مکلفی مشرف خواهد شد و این کلفت و رنج زودگذر امتثال دستورهای الهی، شرف پایدار را به ارمغان خواهد آورد. از این رهگذر قرآن کریم بعد از دستور وضو و غسل و تیمم می فرماید: خداوند می خواهد شما تطهیر کند یعنی این تکلیف ظاهری، تطهیر معنوی که جمال دل را تضمین می نماید به همراه دارد: «.... وما یرید الله لیجعل علیکم من حرج ولکن یرید لیطهرکم ولیتم نعمته علیکم لعلکم تشکرون؛ خدا نمی خواهد بر شما تنگ بگیرد، لیکن می خواهد شما را پاک، و نعمتش را بر شما تمام گرداند، باشد که سپاس او بدارید.» (مائده/ 6)
چنانکه زکات مال ظاهرا مایه نفاد و نقصان آن است لیکن درون آن نمو و رشد تعبیه شده است: «یمحق الله الربا و یربی الصدقات؛ خدا از برکت ربا می کاهد، و برصدقات می افزاید.» (بقره/ 276)
«و ما آتیتم من زکاة تریدون وجه الله فأولئک هم المضعفون؛ آنچه را از زکات می دهید و خشنودی خدا را بدان خواستارید پس آنان فزونی یافتگان اند.» (روم/ 39)
و شاهد استتار جمال در کسوت جلال همان است که بهشت در درون رنجها و دشواریهای سیر و سلوک و صبر و استواری جهاد اصغر و اوسط و اکبر جا گرفته است: " حفت الجنه بالمکاره ". همانطوری که جلال در درون برخی از جمالها واقع شده است: " حفت النار بالشهوات ". زیرا شهوتها و لذتها و نشاطها و نظایر آن مظاهر جمالند و اگر تعدیل نشوند و از مرز حلال بگذرند و جنبه حیوانی محض بگیرند، در درون خود قهر خدا را به همراه دارند.
مهمترین نمونه اختفای جمال در چهره جلال، و بهترین شاهد نهان بودن جمال در جامه جلال و استتار مهر در کسوت قهر، تبیین وضع دوزخ یا عذابهای دردناک دیگر است. چنانکه در «سوره الرحمن» که برای یادآوری نعمتهای ویژه الهی نازل شده و مکررا از همه مکلفان اعتراف طلب می نماید و راه هر گونه تکذیبی را برای آنها مسدود می کند، دوزخ و شعله های گدازنده آن به عنوان نعمتهای خاص الهی اعلام شده و از همگان اقرار گرفته می شود که تکذیب آنها روا نیست و نمی توان اصل وجود آنها و همچنین نعمت بودن آنها را دروغ دانست: «هذه جهنم التی یکذب بها المجرمون، یطوفون بینها و بین حمیم آن، فبأی آلاء ربکما تکذبان؛ این است همان جهنمی که تبهکاران آن را دروغ می خوانند، میان آتش و میان آب جوشان سرگردان باشند.» (الرحمن/ 43- 44)
همانطوری که عذاب دوزخ هماهنگی جلال و جمال را به همراه دارد عذاب استیصال و تدمیر دنیا نیز پیام هماهنگی قهر و مهر و هماوردی نقمت و نعمت راه به همراه دارد چنانکه می فرماید: «و انه هو رب الشعری و انه اهلک عادا الأولی و ثمودا فما أبقی، و قوم نوح من قبل انهم کانوا هم أظلم و أطغی، و المؤتفکة اهوی، فغشاها ما غشی فبأی الا ربک تتماری؛ و هم اوست پروردگار ستاره شعری، و هم اوست که عاد قدیم را و ثمود را هلاک کرد و چیزی باقی نگذاشت و پیشتر از آنها قوم نوح را، زیرا آنان ستمگرتر و سرکش تر بودند، و شهرهای موتفکه را فرو افکند، پس پوشاند بر آن شهرها آنچه پوشند پس به کدام یک از نعمت های پروردگارت تردید روا می داری؟» (نجم/ 49 – 55)
در این آیات سرنگونی طاغیان و براندازی نظام طغوی و تعدی را از آلاء و نعمتهای الهی شمرده و هیچگونه مریه و شک در آن را روا نمی داند، گرچه انکار نعمتهای خدا و کفران آنها کیفری چون کیفر اقوام یاد شده دارد لیکن ظاهر آیه های مزبور آن است که براندازی نظام ظلم بر اساس مهر الهی به محرومان است یعنی آن مهر و جمال در جامه قهر و جلال ظهور کرد، و رفع محرومان با وضع مستکبران در آمیخت تا کوثر صبر و شکیبایی بر تکاثر بطر و أشر پیروز آید.
این امتزاج قهر و مهر در هر موجودی برابر با سعه موجود ظهور دارد. یعنی در موجودهای مجرد تام قوی تر از موجودهای مستکفی است و در موجود مستکفی نیرومندتر از موجودهای ناقص است و در ذات اقدس خداوند که فوق تمام است، به کمال محض می رسد.
نشئه کثرت و منطقه ماده چون ظهور جمعی آن کم است، هماهنگی و اتحاد این دو وصف و جمال و جلال محسوس نیست بلکه چنان می نماید که برخی فقط مظهر قهر بی مهرند و بعضی مدار بی قهرند لیکن برهان و عرفان، حاکمان بر حس اند و نقض احساس را با تحلیل یا تجلیل شهودی ترمیم می نماید. زیرا ممکن نیست چیزی آیت حق تعالی باشد ولی همه اوصاف او را ارائه ندهد. البته در نحوه آیت بودن کیفیت ارائه بین آنها تمایز برقرار است.
منـابـع
آیت الله عبدالله جوادی آملی- زن در آئینه جلال و جمال- صفحه 23-28
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها