مراحل تفسیر موضوعی قرآن
فارسی 2518 نمایش | اگر کسی بخواهد موضوعی را از نظر قرآن و عترت بررسی کند باید لااقل شش مرحله تحقیقی را طی کند تا مشخص نماید که، نظر اسلام درباره آن موضوع چیست.
مرحله اول: آیاتی که در آن زمینه وارد شده است، جمع آوری کند. در این مرحله آنچنان باید حضور ذهن درباره قرآن کریم داشته باشد که، به مقدار وسع و به مقدار تکلیف، همه آیاتی که در این زمینه نظر دارند - نفیا و اثباتا - گردآوری کند. و دراین باره، تنها به آیاتی که لفظ آن موضوع را در بردارند، اکتفا نکند، بلکه محتوای آیات را مورد توجه قرار دهد.
مرحله دوم: بین این آیات جمع آوری شده جمع بندی کند. یعنی مطلق ها را با مقـــید، عامها را با خاص، مجملها را با مبــین، متشابه ها را با محکم، و بخش های مناسب را در کنار هم جمع بندی نماید، تا نتایج آیات جمع آوری شده را به دست آورد.
مرحله سوم: در این مرحله نوبت به سیره عترت طاهره می رسد، روایاتی که در این زمینه وارد شده - نفیا و اثباتا - جمع آوری نموده تا چیزی از روایات فروگذار نشود، خواه راجع به گفتار آنان باشد یا ناظر به رفتار آنان.
مرحله چهارم: بین این روایات جمع آوری شده، جمع بندی کند. یعنی مطلقات را با مقیدات، عامها را با خاص، محکمهای روائی را با متشابهات، ناسخ را با منسوخ، مجملها را با مـبین بسنجد، و همان کاری که در استنباط فقهی عمل می شود باید در هر موضوعی انجام دهد، تا بتواند نتایجی را که از بررسی روایات حاصل شده، ارائه دهد.
مرحله پنجم: نتایج متعددی که از آیات به دست آمده است، به صورت یک اصل مهم درآورد، و همچنین ثمرات گوناگونی که از روایات حاصل شده است، به صورت یک اصل جامع ارائه نماید.
مرحله ششم: در این مرحله بین نتایج به دست آمده از قرآن و ثمرات استنباط شده از روایات یک جمع بندی نهایی بنماید تا با هماهنگی قرآن و عترت، یک مطلب را استنباط کند. اگر این مراحل ششگانه تحقیقی را پیمود و خواست درباره موضوعی سخن بگوید، ادب دینی و احتیاط علمی اقتضا می کند که بگوید: مقتضای این آیه، این است یا مقتضای این روایت، چنین است نه آن که بگوید اسلام چنین می گوید. و اگر خواست نظر اسلام را نقل کند، به خود اسناد ندهد، بلکه محصول تحقیق محققانی که این شش مرحله استنباطی را سپری نموده اند، نقل کند، و بگوید: محققین ما چنین نظر داده اند، که نظر اسلام در این زمینه چنین است. البته یک محقق در تمام مراحل یاد شده از منبع «عقل» و «اجماع» غفلت نخواهد داشت، گرچه حجیت اجماع بازگشتش به حجیت سنت و عترت است. چون در اجماع دو حیثیت لازم است.
1- این که کاشف از رأی معصوم علیهم السلام باشد، یا خود معصوم (ع)- داخل در بین مجمعین باشد.
2- بعد از آن که اجماع، کشف از رأی معصوم کرد عقل حکم می کند به این که: از رأی معصوم حجت است. و یا اگر داخل در مجمعین باشد عقل می گوید: رأی معصوم به آراء دیگران بها می دهد و آنها را حجت می کند. پس، نتیجه اجماع از یک نظر به سنت برمی گردد- به لحاظ مکشوف – و از جهت دیگر به عقل برمی گردد. و عقل نیز گرچه در مقام استدلال یک نیروی قوی است، لیکن اگر یک مطلب یا ماده قضیه ای را عقل به عهده بگیرد، آن مطلب یا با صراحت، یا با نحو التزام، و یا به نحو ملازمه در بیان قرآن و عترت آمده است. بنابراین گرچه منابع استدلال کتاب، سنت، اجماع و عقل است اما حجیت عقل و اجماع بازگشتشان به حجیت کتاب و سنت است، زیرا عقل در مقام اثبات معتبر است و از خود نظری ندارد، و اگر در مواردی نظیر «مستقلات عقلیه» از خود نظری ارائه می دهد، آن را هم یا در متن شرع می توان یافت، و یا شرع امضا نموده است و اگر عین قضیه در متن شرع نیامده براساس ملازمه آن را امضا کرده است. بنابراین وقتی می توان موضوعی را به قرآن کریم اسناد داد که همه این منابع قوی و غنی، مورد ملاحظه قرار گرفته باشد.
منـابـع
آیت الله عبدالله جوادی آملی- زن در آئینه جلال و جمال- صفحه 61-63
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها