زبان قرآن، زبان فرهنگ محاوره

فارسی 4341 نمایش |

خداوند متعال در سوره مبارکه طور، آیه 21 می فرماید: «کل امر بما کسب رهین؛ هر کس در گروه کسب و کار خود است.»
این "امر" در مقابل "امرئه" نیست، بلکه فرهنگ محاوره این است که از انسان به عنوان مردم یاد شود، نه به عنوان مرد در مقابل زن. وقتی زن و مرد در صحنه انقلاب حضور پیدا کردند، می گویند: "مردم ایران، انقلاب کردند" و یا اگر زن و مرد نسبت به یک مطلبی سوال دارند گفته می شود "مردم" چنین می گویند، این مردم یعنی "توده ناس" نه این که مرد در مقابل زن باشد بنابراین، در این آیه که می فرماید: «کل امر بما کسب رهین» یعنی، هر مردی در برابر کسبش مرهون است و در گرو کار خود است، منظور مرد در مقابل زن نیست، چه این که همین معنا را در آیه ای دیگر با تعبیر «نفس» بیان می کند و می فرماید: «کل نفس بما کسبت رهینه؛ هر نفسی گروگان کاری است که انجام داده است.» (مدثر/ 38) یعنی، هر جائی خواه مرد و خواه زن در برابر کسبش مرهون است. و گاهی تعبیر به "انسان" دارد و می فرماید: «لیس للانسان الا ما سعی و ان سعیه سوف یری ثم یجزیه الجزاء الاوفی؛ نیست برای انسان جز آنچه تلاش نموده است، و نتیجه تلاش خود را به زودی می بیند، سپس هر چه تمامتر پاداش داده می شود.» (نجم/ 39-40)
بنابراین، مسأله جزا و جریان معاد اختصاص به گروه خاص ندارد، و چون معاد بازگشت به همان مبدأ است، لذا هر انسانی در برابر کارش مسئول است و در اینجا زن و مرد دخیل نیست. در مبدأشناسی و تقرب به مبدأ هم همچنین. اینها تعبیرات معنوی قرآن کریم است.
گاهی قرآن همین معارف معنوی را بیان الفاظ صریح ذکر می کند، تا به ما بفهماند فرهنگ محاوره اعم از مذکر و مؤنث است و اگر یک وقت به نام مردم مطلبی بیان شد منظور مرد در مقابل زن نیست. آیاتی نظیر آیات سوره آل عمران که در مورد مهاجرت مهاجرین صدر اسلام است از موارد صریح در این معنا است. چون وقتی علی بن ابیطالب- علیه افضل صلوات المصلین – هجرت کرد، فواطم و چند بانوی دیگر هم با حضرت هجرت کردند.
خداوند تبارک و تعالی در این مورد می فرماید: «انی لاأضیع عمل عامل منکم من ذکر أو أنثی؛ [و فرمود که] من عمل هیچ صاحب عملى از شما را از مرد یا زن که همه از یکدیگرید تباه نمیکنم.» (آل عمران/ 195) یعنی، من کار هیچ صاحب کاری از شما را ضایع نمی کنم چه زن چه مرد، پاداش هجرت شما محفوظ است. زن اگر هجرت کرد مأجور است و مرد نیز اگر مهاجر شد مأجور است. دراین آیه ضمن این که حکم به تساوی زن و مرد در فضیلت هجرت شده است اما لفظ را طوری بیان فرمود که به ما بفهماند اگر سایر الفاظ مذکر بود، منظور مرد در مقابل زن نیست، زیرا در همین آیه کلمه «من ذکر أو أنثی» یا بیان "عامل" است، یا بیان "منکم" در حالی که هم "عامل" مذکر است، هم "منکم". اگر چنانچه "عامل" در مقابل عامله باشد دیگر نمی شود گفت: "عامل من ذکر أو أنثی"، و اگر "منکم" در مقابل "منکن" باشد، دیگر نمی توان گفت: «من ذکر أو أنثی»، پس معلوم می شود که این «عامل» را در مقابل «عامله» و همچنین «منکم» را در مقابل «منکن» نباید معنا کرد و این شاهد خوبی است بر این مدعا که اگر تعبیرات قرآنی به صورت مذکر آمده است براساس فرهنگ محاوره می باشد نه براساس ادبیات کتابی.
در سوره مبارکه نحل نیز می فرماید: «من عمل صالحا من ذکر أو اثنی و هو مؤمن فلنحیینه حیاة طیبه؛ هر کس از مرد یا زن کار شایسته کند و مؤمن باشد قطعا او را با زندگى پاکیزه اى حیات [حقیقى] بخشیم.» (نحل/ 97)
در این سه آیه لفظ را بیان فرموده که هر سه لفظ به صورت مذکر آمده است، اما در اثنای آیه، خداوند می فرماید: خواه زن باشد خواه مرد، و این نه با قسمت قبل آیه هماهنگ است و نه با قسمت بعد آن، زیرا در اول آیه آمده است "من عمل صالحا" که هر دو لفظ "من" و "عمل" به صورت مذکر بیان شده است، البته ممکن است درباره "من" گفته شود که اعم از زن و مرد است، اما لفظ دوم که "عمل" می باشد مخصوص مذکر است، و بعد در ادامه آیه می فرماید: «من ذکر أو اثنی و هو مؤمن فلنحیینه» که در اینجا نیز لفظ "مؤمن"، و ضمیر "هو" مفعولی در "فلنحیینه" مذکر آمده است، و در حقیقت چهار لفظ مذکر در آیه ذکر شده است.
بنابراین، باید دید جمله "من ذکر أو اثنی" بیان چیست؟ اگر بیان "عمل" است، که "عمل" فقط مذکر را شامل می شود و ضمیر مذکر بعدی هم که فرمود "فلنحیینه" به خصوص مذکر برمی گردد. پاسخ صحیح آن است که در اینجا ذات اقدس اله می خواهد به ما بفهماند، من که به صورت مذکر تعبیر می کنم براساس فرهنگ محاوره است، نه این که عمل و حیات طیب، مخصوص مرد باشد. بنابراین، نباید به زحمت افتاد که چرا پیامبر اسلام- علیه آلاف التحلیه والثناء – فرمود: "طلب العلم فریضه علی کل مسلم؛ کسب علم و دانش بر هر مسلمانی واجب است." و نفرمود "مسلمه" تا پاسخ داده شود، که در برخی نسخ مسلمه دارد، یا در برخی از روایات "مسلمه" هم اضافه شده است، یا این که بعضی از محدثان "مسلمه" را هم نقل کرده اند. اصلا زحمت سوال را نباید تحمل کرد تا نوبت به زحمت جواب برسد. قرآن کریم در عین حال که ما را به عظمت آن معنا آشنا می کند، ما را به خصوصیت فرهنگ محاوره هم راهنمایی می کند. می فرماید اگر سخن از مذکر است نه برای آن است که وصف، وصف مذکرها است بلکه برای این است که در مقام لفظ اینچنین تعبیر می شود.

منـابـع

آیت الله عبدالله جوادی آملی- زن در آئینه جلال و جمال- صفحه 92-96

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها