نمونه ای از آیات و روایات درباره تلاش برای زندگی دنیا
فارسی 5654 نمایش | ادیان الهی مخصوصا دین اسلام شدیدترین اهمیت را به زندگی دنیوی مردم داده تا آنجا که کوری در این دنیا را مستلزم کوری در ابدیت معرفی نموده، آن چنان که در قرآن کریم آمده است: «من کان فی هذه اعمی فهو فی الاخرة اعمی و اضل سبیلا؛ هر کس در این دنیا نابینا زندگی کند او در عالم ابدیت نابیناتر و گمراهتر خواهد بود.» (اسراء/ 72)
همه آن آیات قرآنی که دستور به مطالعه و بررسی جهان هستی به عنوان آیات الهی می دهند، برای آن نیست که چند رشته دانش مجرد از عمل و سازندگی را به دست بیاوریم و با آن دانستن دل خوش بداریم. بلکه در این دنیا باید شخصیت آدمی به ثمر برسد و این به ثمر رسیدن سنتز یا محصولی از علوم و معارف و گسترش من انسانی بر جهان عینی است که بدون آن ساختن جهان برای بهره برداری در حیات معقول امکان پذیر نیست. در پاسخ به سؤال حاضر به گشوده ای از آیات و روایات مربوط به تلاش در زندگی دنیوی اشاره می کنیم. در آیه ای دیگر از قرآن کریم آمده است: «وابتغ فیما اتاک الله الدار الاخرة و لاتنس نصیبک من الدنیا؛ و در آنچه که خداوند بتو داده است سرای آخرت را جستجو کن و بهره خود را از دنیا فراموش مکن.» (قصص/ 77)
در این آیه شریفه نه تنها تنظیم زندگی مادی ممنوع معرفی نشده است بلکه اشاره بسیار لطیفی به شایستگی زندگی دنیوی و مواد معیشت، برای وسیله بودن حیات جاودانی شده است که با نظر به این معنی، ملامت و توبیخ به آن نوع زندگی دنیوی است که انسان را در عالم مادیات غوطه ور بسازد و در نتیجه از آن زندگی که شایستگی ارتباط به خدا را دارد «و محیای و مماتی لله رب العالمین؛ زندگی و مرگ من از آن خداوند پرورنده عالمیان می باشد.» (انعام/ 162) محروم بماند. نکته دیگر در این آیه این است که حتی انسان در این زندگی دنیوی از لذائذ و مزایای آن نیز ممنوع نیست، نهایت امر اینکه این لذایذ و مزایا، حیات معقول او را مبدل به زندگی حیوانی ننماید.
«قل من حرم زینت الله التی اخرج لعباده والطیبات من الرزق؛ به آنان بگو کیست که آن مزایا و نمودهای زیبا را که خداوند برای بندگانش به وجود آورد و آن مواد پاکیزه ای را که روزی نموده است تحریم کرده است.» (اعراف/ 32)
اساسا یکی از علل بعثت انبیاء علیهم السلام تنظیم مادیات مردم است: «و معایش تحییهم؛ معاشی که آنان را احیاء نماید.» (خطبه یکم- نهج البلاغه)
ابوالبختری نقل می کند که پیامبر اکرم (ص) در دعای خود چنین عرض کرد: «اللهم بارک لنا فی الخبر فانه لو لااخبز ما صلینا و لا صمنا و لا ادنیا فرائض ربنا؛ خداوندا نان ما را مبارک فرما (زندگی دنیوی ما را از دیدگاه اقتصاد تنظیم فرما) زیرا اگر اقتصاد نباشد نه نماز می خوانیم و نه روزه می گیریم و نه واجبات پروردگارمان را به جای می آوریم.»
از امام صادق (ع) وارد شده است: «لیس منا من ترک دنیاه لاخرته و لا آخرته لدنیا؛ کسی که دنیایش را به خاطر آخرتش و [یا کسی که] آخرتش را برای دنیایش رها کند از ما نیست.»
از امام باقر (ع) نقل است: «انی اجدنی امقت الرجل یتعذر علیه المکاسب فیتلقی علی قفاه و یقول اللهم ارزقنی و یدع ان ینتشر فی الارض و یلتمس من فضل الله و الذره تخرج من حجرها تلتمس رزقها؛ من خود را می بینم که دشمن می دارم آن مرد را که تلاش برای زندگی برای او مشکل می شود او به پشت می خوابد و می گوید خدایا برای من روزی برسان و حرکت و تکاپو در زمین را برای به دست آوردن فضل خداوندی (معاش صحیح) رها می سازد در حالی که مورچه از لانه خود در می آید و روزی خود را می جوید.»
همچنین امام باقر (ع) فرموده است: «انی لابغض الرجل ان یکون کسلانا عن امر دنیاه و من کسل عن امر دنیا فهو عن امر آخرته الکسل؛ من دشمن می دارم مردی را که در امر زندگی دنیوی افسرده و کسل باشد و هر کس در زندگی دنیوی کسالت داشته باشد آن شخص در امور اخروی کسل تر است.»
قال رسول الله (ص): «ان الله یحب الفارغ الصحیح لا فی عمل الدنیا و لا فی عمل الاخره؛ خداوند انسان بیکار و تن پرور را دوست نمی دارد، چه در کارهای زندگی دنیوی و چه در امور اخروی.» (البرکه فی فضل السحی و الحرکه الوصابی الجیشی ص 3)
روی عن رسول الله (ص): «لو قامت القیامه و فی ید احدکم فیله (صغار النحل) فان استطاع ان لایقوم حتی یغرسها فلیفعل؛ اگر قیامت برپا شود و در دست یکی از شما نهال نخلی باشد در حالی که بتواند برای قیامت برنخیزد تا آن نهال را بکارد این کار را انجام بدهد.» (البرکه فی فضل السعی و الحرکه ص 16)
نتیجه اینکه، لازمه قطعی آیات و روایاتی که دلالت بر ضرورت حفظ شرف و حیثیت مسلمانان می نماید انجام شدیدترین تلاش برای امور دنیوی است، زیرا با گسترش شگفت انگیز وسایل سلطه گری و استثمار و برده گیری ذلت و پستی برای آن جوامعی که تنظیم امور دنیوی خود را مورد مسامحه قرار می دهند قطعی است. همان خداوندی که برای دفاع از همین حیات دنیوی می فرماید: «واعدو الهم ما استطعتم من قوه؛ در برخورد با آنان که حیات شما را با خطر مواجه ساخته اند هر نیرویی را که بتوانید آماده کنید.» (انفال/ 60) همین ملاک برای دفاع از شرف و حیثیت دستور به شدیدترین دفاع را فرموده است.
صریحتر از ملاک مزبور این آیه است: «ان الذین توفیهم الملائکه ظالمی انفسهم قالوا فیم کنتم قالوا کنا مستضعفین فی الارض قالوا الم تکن ارض الله واسعه فتها جروا فیها فاولئک مأواهم جهنم و سائت مصیرا؛ کسانی که فرشتگان آنانرا در حالی که به خویشتن ظلم کرده اند، در می یابند به آنان می گویند: شما (در زندگی) در چه حال بودید؟ میگویند: ما در روی زمین مستضعف (بینوا) بودیم. فرشتگان می گویند: آیا زمین خدا پهناور نبود تا در آن مهاجرت کنید. منزلگه های آنان دوزخ است و چه سرنوشت بدی است.» (نساء/ 97)
با نظر به این آیات و روایات اگر یک مفسر، یک متکلم، عارف، فقیه یا یک اسلام شناس هنوز بگوید اسلام به امر دنیا اهمیت نداده است. قطعا از اسلام اطلاعی ندارد هر کس که می خواهد باشد. اگر شما در محتویات فرمان مبارک امیرالمؤمنین (ع) به مالک اشتر و دستورات آن حضرت به دیگر کارگزاران اجتماعی خود دقت کنید قطعا خواهید دید که هیچ برنامه دقیق و لازم و کافی برای جوامع انسانی برای تنظیم بسیار جدی حیات معقول انسانها مانند همین فرمان و دستورات نمی باشد. آنچه که باید در نظر داشت این است که زندگی دنیوی گذرگاهی بسیار پرمعنی برای حیات جاودانی در پیشگاه کمال مطلق (الله جل جلاله) است و بدان جهت که همه استعدادهای مثبت انسانها به وسیله تکاپو و تلاش مخلصانه در ارتباط انسان با خویشتن دستور به نهایت کوشش (که در قرآن با لغت سعی کبد و کدح... و مسابقه در خیرات) تعبیر شده صادر نموده است:
این تقاضاهای کار از بهر آن *** شد موکل تا شود سرت عیان
با نظر به مجموع منابع اسلامی این حقیقت را می توان پذیرفت که آن همه تأکید و دستور که به شناخت جهان هستی در بیش از 200 آیه قرآن و به شناخت خویشتن و انسان بیش از صدها مورد در قرآن و احادیث وارد شده به طور کلی برای آن نیست که ذهن آدمی مانند آیینه فقط نشان دهنده همه اجزاء جهان هستی و انسان و یا تنها دریافت کننده صفات جمال و جلال الهی باشد بلکه مقصود بهره وری از جهان هستی و از خویشتن و انسان و انسانیت و برخورداری علمی و صنعتی از جهان طبیعت امکان پذیر نمی باشد. به طور کلی باید این حقیقت را به عنوان یک اصل بنیادین بپذیریم: کمال انسان که عالم اکبر (جهان بزرگتر) را در بر دارد، فقط با شناخت خویشتن و سازندگی آن به وسیله ارزشهای عالی انسانی و با شناخت جهان هستی و بهره وری از ابعاد و سطوح و واقعیات گوناگون آن برای تطبیق جهان درونی بر جهان برونی در مسیر به فعلیت رساندن وجود اجمالی و سرمایه بالقوه خود تحقیق خواهد یافت.
منـابـع
محمدتقی جعفری- فلسفه دین- صفحه 236-240
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها