امام زمان علیه السلام و مسأله طول عمر

فارسی 4534 نمایش |

بسیاری از افراد وقتی موضوع حضرت حجت (عج) پیش می آید، می گویند: " آیا یک بشر حدود هزار و دویست سال عمر بکند؟! این بر خلاف قانون طبیعت است ". اینها خیال کرده اند که سایر اموری که در همین دنیا واقع شده است، با قوانین عادی طبیعت - یعنی آن قوانینی که علم امروز بشر می شناسد - صد در صد سازگار است. اصلا تمام تحولات بزرگی که در تاریخ حیات و زندگی عموم موجودات زنده - از گیاه و حیوان - پیش آمده، همه، تحولات غیرعادی است. آیا اولین نطفه حیات که روی زمین بسته شده، مطابق اصول علوم زیستی است؟ اولین بار که حیات در روی زمین پیدا شد با کدام قانون طبیعی جور در می آید؟ مطابق فرضیه های علمی که امروز هست، از نظر علم امروز مسلم است که در حدود چهل میلیارد سال از عمر زمین می گذرد. در میلیاردها سال پیش، این زمین ما یک کره گداخته بوده که محال و ممتنع بوده است که جانداری بتواند روی آن زندگی کند. طبق تخمینهای علمی میلیاردها سال گذشته است تا اولین جاندار در روی زمین پیدا شده است. علم امروز هم می گوید جاندار همیشه از جاندار پیدا می شود، و نمی تواند نشان بدهد که جانداری از غیر جاندار پیدا بشود. علم هنوز نتوانسته جواب بدهد که آن اولین جاندار که در روی زمین پیدا شد، یعنی آن اولین تحول بزرگ، آن نطفه اول حیات که روی زمین بسته شد، چگونه بسته شد؟
بعد می گویند: اولین نطفه حیات و اولین سلول که پیدا می شود، تکامل پیدا می کند، به یک مرحله ای که می رسد دو شاخه می شود: شاخه نباتی و شاخه حیوانی. شاخه نباتی با یک مشخصاتی، و شاخه حیوانی با مشخصات دیگری، که در بعضی قسمتها ضد یکدیگر و مکمل یکدیگرند، و این عجیب است: اگر گیاه نباشد حیوان نیست و اگر حیوان نباشد گیاه نیست، مخصوصا از جنبه گرفتن و پس دادن گازهایی که در فضا وجود دارد. علم هنوز نتوانسته این را بیان کند که این مرحله که باز یک تحول بزرگی در حیات و زندگی پیدا می شود، چگونه رخ می دهد؟ چطور شد شاخه نبات پیدا شد، چطور شد شاخه حیوان پیدا شد؟ و همچنین مراحل دیگر در پیدایش خود انسان، پیدایش موجودی با این قدرت، با این عقل و فکر و اراده و اختیار مگر هنوز علم توانسته این را توجیه بکند؟!
مگر خود وحی یک امر عادی است؟! مگر خود وحی که یک بشری برسد به حدی که دستور از ماوراء طبیعت بگیرد، کمتر است از مسئله زنده بودن یک نفر هزار و سیصد سال؟ اصلا این یک امر عادی و طبیعی است، یک چیزی است که بشر، اکنون دارد دنبالش می رود، و شاید قانون طبیعی هم داشته باشد. بشرهای امروز دنبال این می روند که یک وسائلی درست کنند - با یک دواهایی، با یک فرمولهایی - که عمر بشر را افزایش دهند. کسی نمی تواند بگوید که قانون طبیعت این است که بشر، صد سال یا صد و پنجاه سال یا دویست سال و یا پانصد سال عمر کند. درست است که سلولهای بدن انسان یک دوره حیاتی دارد، ولی این در شرایط محدود است. شاید روزی کشفی بشود که با یک وسیله بسیار کوچک عمر بشر را تا پانصد سال یا بیشتر تطویل کنند. این یک امری نیست که انسان بخواهد در آن شک کند. این عادی ترین مسائلی است که در دنیای حیات رخ داده است.
همیشه خدای متعال نشان داده است که وقتی وضع دنیا به یک مراحلی می رسد، مثل اینکه دستی از غیب بیرون می آید، یک تحول ناگهانی رخ می دهد و یک وضعی پیش می آید که با قانون طبیعت اصلا قابل پیش بینی نیست. بنابراین، این موضوع، بحث ندارد که انسان بیاید درباره آن فکر کند یا العیاذ بالله دچار شک و تردید شود. دنیای دین برای همین است که چشم انسان را باز کند و فکر انسان را از محدودیت جریانهای عادی خارج کند.

منـابـع

مرتضی مطهری- سیری در سیره ائمه اطهار- صفحه 233-231

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد